اصلاحیه: مازیار در کامنت ها به درستی اشاره کرد که مبلغ تصویب شده برای پرداخت به متروی تهران یک میلیارد دلار بوده و نه دو میلیارد دلار. و یک میلیارد دلار دیگر برای پرداخت به سایر شهرهااختصاص یافته است. این نکته بحث مطرح شده در مورد عدالت در این نوشته را تا حد زیادی، اما نه کاملا، نامرتبط می کند. اگر چه به نظر نگارنده هنوز حتی این تخصیص هم کاملا عادلانه نیست.
حدود یک سال پیش مجلس در مصوبهای دولت را به پرداخت دو میلیارد یک میلیارد دلار به متروی تهران از محل حساب ذخیره ارزی ملزم کرد، الزامی که البته تا کنون اجرایی نشده است. اما جدای از بحث و جدلهای سیاسی بر سر این موضوع جا دارد پرسیده شود که آیا پرداخت این مبلغ از حساب ذخیره ارزی به متروی تهران عادلانه و کارا است؟ و اگر خیر آیا جایگزین عادلانهتر و کاراتری وجود دارد؟
به نظر نگارنده این تخصیص عادلانه نیست، به این معنا که اگر قبول کنیم که درآمدهای نفتی متعلق به همه مردم ایران است (یعنی جایگزینهایی مانند این که درآمدهای نفتی فقط متعلق به مردم خوزستان، یا متعلق همه مردم کره زمین است را کنار بگذاریم) آن گاه مصرف کردن بخش قابل توجهی از این درآمد تنها برای مردم یک شهر، بدون این که اثر مثبتی بر رفاه مردم سایر نقاط کشور داشته باشد عادلانه نیست. اگر این تعریف عدالت را در مورد توزیع منابع طبیعی بپذیریم که «عدالت عبارت است برخوردای برابر مالکان از منافع حاصل از منابع طبیعی» آنگاه عدالت ایجاب میکند که درآمدهای نفتیِ متعلق به ایران به طور مساوی به همهی مردم ایران برسد (یا حتی میتوان بحث کرد نسلهای آتی هم باید به میزان مساوی از آن بهرهمند شوند). بنابراین یا باید این دو میلیارد دلار به جای صرف شدن در متروی تهران، در پروژههایی صرف شود که برای همه مردم کشور سودآور است، یا به طور مساوی میان مردم تقسیم شود، یا اگر در متروی تهران صرف میشود، معادل این مبلغ در اختیار سایر شهرها و روستا، متناسب با جمعیت آنها، نیز قرار گیرد.
اما علاوه بر ناعادلانه بودن، این تخصیص ناکارا نیز هست. چرا که در حالت فعلی مترو به صورت یارانهای اداره میشود و همه ناکاراییهای نظام یارانهای در آن وجود دارد: مازاد تقاضا و مصرف بیش از حد ظرفیت مترو در مقابل عرضه کم یا کم کیفیت آن به دلیل سودآور نبودن برای شرکت مترو. با انجام مطالعات تجربی احتمالا میتوان به سادگی نشان داد که بسیاری از کسانی که هم اکنون از مترو استفاده میکنند حاضر به پرداخت قیمتهای بسیار بالاتری از قیمت فعلی (حدود ۲۵۰ تومان فعلی) هستند اگر در مقابل مترو عرضهی کمی و کیفی بیشتری داشته باشد. به عنوان یک مثال، کافی است این قیمت را با قیمت $2.25 قطار شهری در شیکاگو مقایسه کنید! در صورت افزایش قیمت بلیت و در نتیجه سودآور شدن شرکت مترو (که در حال حاضر ضررده و نیازمند یارانه دولت است) این شرکت نیز دارای منابع کافی برای عرضه خدمات بهتر و منابع مازاد برای سرمایهگذاری و توسعه مترو خواهد بود. به طور خلاصه، افزایش قیمت مترو یک بازی برد-برد برای مسافران و شرکت مترو خواهد بود. پس راه کارای حل مشکل متروی تهران، نه پرداخت یارانه دو میلیارد دلاری به آن از محل حساب ذخیره ارزی (که استفادههای بسیار بهتری برای آن قابل تصور است) بلکه افزایش قیمت بلیت متروی تهران است تا جایی که حداقل کفاف هزینههای آن را بدهد.
در نهایت، این نکته البته قابل ذکر است که به دلیل انحصاری بودن متروی تهران، آزاد کردن قیمت آن بهینه نیست و حضور یک تنظیمگر (regulator) همچنان لازم است. اما این نافی این حقیقت نیست که به هر حال قیمت فعلی بسیار کمتر از قیمت بهینه است. توجه به این سوال هم جالب است که اگر این مسئله دارای یک جواب واضح اقتصادی (افزایش قیمت بلت مترو) است، چه مکانیزمهای سیاسیای مانع اجرایی شدن آن میشود؟ و نهایتا، معیارهای عدالت و کارایی مطرح شده در این نوشته ممکن است از نگاه شما قابل مناقشه باشد، که از به چالش کشیدن آن استقبال میکنم!
پینوشت 1: در کامنتها این بحث مطرح شد که مهم است که این پول صرف هزینههای جاری مترو شود یا توسعه مترو، و اگر صرف توسعه مترو شود آنگاه ناکارا یا ناعدلانه نخواهد بود. به نظرم این نکته تفاوتی در عادلانه بودن ایجاد نمیکند، چون در عادلانه بودن نحوه خرج کردن مهم نیست. اما در مورد کارایی، ممکن است واقعا صرف این مقدار پول برای توسعه متروی تهران کارا باشد (که البته متخصصین حمل و نقل و تحلیل هزینه-فایده باید این را مشخص کنند). اما چیزی که ناکارایی ایجاد می کند خود توسعه متروی تهران نیست، بلکه نحوه تامین مالی آن است. اگر توسعه مترو کارا است و صرف این مبلغ برای آن موجه است آن گاه چرا این مبلغ به شهر تهران به صورت وام داده نشود؟ چرا که اگر این کار توجیه اقتصادی دارد پس سرمایه گذاری در آن هم بازگشت خواهد داشت و بذل و بخششی هم از جیب همه مردم ایران به نفع مردم تهران صورت نگرفته. البته در آن صورت عدالت حکم می کند که این فرصت دریافت وام در اختیار سایر شهرها با مبالغی متناسب نیز قرار گیرد.
پی نوشت 2: این استدلال که چون تهران مهم تر است و باید منابع بیشتری در اختیار آن قرار گیرد خود باعث جذب جمعیت بیشتری به آن شده که خود این جمعیت بیشتر توجیه هزینه های بیشتر بعدی برای تهران را توجیه میکند. این دور باطل باید در جایی بریده شود.
پی نوشت 3: حتی اگر بنا باشد که مترو به صورت یارانه ای اداره شود، محل تامین مالی هزینه های آن باید عوارض شهری/مالیات محلی خود تهرانی ها باشد. به عبارت دیگر بازتوزیع درون تهران صورت گیرد و دلیلی ندارد که دارایی متعلق به کل کشور (پول نفت) در این مورد صرف شود.