در پست قبلی سروش، در دفاع از هدفمندسازی یارانهها نوشته است و من توصیه میکنم که اگر نوشته او را هنوز نخواندهاید بههمراه کامنتهایش، قبل از این نوشته بخوانیدش. اما خود این پست شامل سه پارهنوشته تقریبا مستقل درباره طرح تحول اقتصادی است که یا مرتبط است به بحثهایی که خود من درگیر آن بودهام، یا در پاسخ به برخی ادعاهایی است که درباره طرح تحول اظهار شده و میشود.
اول.
جایگاه انرژی در اقتصاد ایران با یک تمثیل قابل توضیح است. یک زن جوان قشنگی را در نظر بگیرید. این زن جوان و جذاب، کلی کشته مرده دارد. یعنی اگر اصطلاحهای بازار، ناراحتتان نمیکند اینطور بگوییم که برایش کلی تقاضا دارند. او هم خودش را برای هر کس و ناکسی عرضه نمیکند. این زن جوان رعنا، عزیز و کمیاب است. عزیز است چون تقاضایش خیلی زیاد و عرضهاش خیلی کم است. حال، فرض کنید این زن را مجبور کنند که خودش را هر جا و به هر کس عرضه کند. این یعنی اینکه ارزش این زن را کم کنند. نتیجهاش این میشود که هر کس هر چقدر دلش خواست از او استفاده کند. اینطوری او را که خیلی ارزشمند و عزیز بوده تبدیل میکنند به یک زن هرزه همهجایی. من اصلا قصد ندارم که یک موضوع عاطفی را تحلیل اقتصادی کنم، بلکه دقیقا برعکس، میخواهم یک مساله اقتصادی را با یک تمثیل به فهم عمومی ارجاع بدهم. پس نگویید که به آدم به چشم کالا نگاه کردی چون اینجا عکسش برقرار است. حقیقتا این تمثیل٬ تصویر جایگاه انرژی در اقتصاد ایران است. قیمتها در نقش سیگنالهایی هستند که به ما میگویند هر کالایی چقدر میارزد. زن جوان زیبا و محترم هیچوقت به عالم و آدم سیگنال نمیدهد که بیایید سراغ من. وقتی دولت قیمت انرژی را به یک دهم قیمت آن عرضه میکند، یک سیگنال غلط در اقتصاد داده میشود و رفتار خانوارها و صنایع بر اساس این سیگنال غلط شکل میگیرد. نتیجهاش اینکه رفتار جامعه در قبال انرژی به شکل غیربهینهای شکل میگیرد و انرژی چیز میشود!
دوم.
هنوز تحقیق درست و حسابی درباره اثر تورمی طرح صورت نگرفته است. در هر حال قسمتی از بدنه کارشناسی کشور، ادعا کرده است که با اجرای طرح، تورم خیلی زیادی ایجاد میشود. من اینها را نقد میکنم نه چون خودم چیزی بلد هستم، بلکه میخواهم نشان دهم که اینها دارند یک علم مربوط به انسان را با دامپزشکی عوضی میگیرند.
دو نمونه مهم از نظرات کارشناسی مربوط به بانک مرکزی (برای مثال اینجا) و مرکز پژوهشهای مجلس (برای مثال اینجا و اینجا) است. بر اساس نظر رییس بانک مرکزی حذف یارانه انرژی وقتی بهصورت تدریجی اجرا میشود تورمی در حدود 15 تا 20 درصد ایجاد میکند. و مرکز پژوهشها هم که اعلام کرده در صورت افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی تورم ناشی از اجرای طرح، 48٫6 درصد و در صورت افزایش پلکانی آن 10٫5 درصد خواهد بود. توجه دارید که این نرخها، سوای تورم پایه است و اینطور که اینها ادعا دارند این نرخها سوار تورم پایه (در حدود 20 درصد) میشود و حتی در یک حالت ممکن است تورم عمومی به 68٬6 درصد هم برسد. یک اشکال اساسی این تحقیقها این است که در محاسبه تورم، اثر جانشینی در نظر گرفته نشده است و این باعث برآورد بیش از اندازه تورم میشود.
صرفا برای اینکه درکی از اهمیت اثر جاشینی داشته باشیم، من یک مدل ساده نوشتم که در ادامه توضیح میدهم. بحثش را خلاصه میکنم و اگر ابهامی وجود داشت، در کامنتها بیشتر بحث خواهیم کرد. یک فرد نمونه برای اقتصاد در نظر میگیریم که نماینده خانوارها است و یک تابع مطلوبیت دارد. کالاهای داخل سبد این فرد را هم سه دسته میکنیم: 1- داخلی غیریارانهای، 2- داخلی یارانهای، 3- خارجی. کالاهای یارانهای بر اساس سناریوی دولت در افزایش قیمت حاملهای انرژی افزایش قیمت پیدا میکنند. کالاهای خارجی هم به اندازه رشد نرخ ارز بهعلاوه تورم خارجی رشد قیمت دارند. همچنین برای تمرکز روی اثر جانشینی از اثر درآمدی صرفنظر میکنیم.
برای نمونه این حالت را در نظر بگیرید: در سال اجرای طرح٬ رشد قیمت کالاهای داخلی غیریارانهای 20 درصد است. قیمت انرژی 3 برابر میشود و نرخ ارز هم 10 درصد رشد میکند. من سهم کالاهای خارجی را از کل سبد خانوار، 25 درصد و سهم کالاهای داخلی یارانهای را از کل سبد داخلی 15 درصد در نظر میگیرم. بسیار خوب، هر فردی یک ذره عقلش میرسد و با تغییر قیمتهای نسبی ترکیب این سه کالا را در سبد مصرفیاش تغییر میدهد. نتیجه مدل اینکه که سهم کالاهای داخلی یارانهای از 15 درصد به 5٫5 درصد میرسد و سهم کالاهای خارجی از 25 درصد به 27٫3 درصد. یعنی مردم سهم انرژی را در سبد مصرفشان کاهش و سهم بقیه کالاها را افزایش میدهند. حرف این است که چطور ممکن است این کاهش خیلی زیاد سهم کالاهای سابقا یارانهای را در سبد مصرفکننده در نظر نگیریم؟ من خودم هم میدانم که در این مدل ساده، برخی عاملهای اصلی را در نظر نگرفتهایم. اما با این وجود همین مدل ساده به ما میگوید که از هر چی صرف نظر کنیم از عقل آدمها نمیتوانیم صرف نظر کنیم. الان هفت هشت ماه است که من در حال تعجبم که چطور محققان عزیز در سطوح بالای تصمیمگیری، تورم حاصل از طرح را تا ارقام بیش از 60 درصد هم برآورد کردهاند و در صفحه اول روزنامه هم به عنوان کار علمی منتشر میکنند. اینکه اقتصاد، علوم انسانی است یعنی طرف حساب شما قاطر بیعقل و جاروی دستهدار نیست، آدم است. اما اینها اصلا عین خیالشان هم نیست که وقتی قیمت یک کالا میرود بالا، آدمیزاد کمتر از آن کالا میخرد. خلاصه بحث اینکه ارزیابی اثر تورمی طرح، جای تحقیق درست و حسابی دارد و این تحقیقاتی که اینجا و آنجا صورت گرفته ولی اثر جانشینی را در نظر نگرفته، صنار هم نمیارزد.
سوم.
آیا پشت این طرح اهداف سیاسی وجود دارد؟ جواب این است که بله. یکی از دوستان نوشته است که «هدف از این طرح هرچه هست، اقتصادی نیست.» من برداشتم این است که منظورشان از هدف، نیت اصلی دولت در پافشاری برای اجرای این طرح است. یک استدلال غالب این است که دولت با آزاد کردن منابع از محل حذف یارانهها قصد دارد آنها را برای حمایت اقشار ضعیفتر و متعاقبا افزایش مشروعیت خودش خرج کند. اما از این مقدمه که «پشت این طرح، نیت سیاسی وجود دارد» چه بایدی مگر درمیآید؟ من میپرسم: آیا این سیاست، به رفاه کل جامعه کمک میکند یا نه؟ جواب من این است: بله کمک میکند. چیزی که من میفهمم این است که اجرای این طرح در دوره همین دولت چارهناپذیر است. دولت اگر امسال این طرح را اجرا نکند بهخاطر مشکل حاد کسری بودجه مجبور است که سال بعد یا حداکثر دو سال بعد این طرح را با هزینه بیشتری اجرا کند. هزینه اجرای این طرح هر دوره که میگذرد بیشتر میشود، در نتیجه با ثبات باقی شرایط اگر طرح امروز اجرا شود بهتر است تا اینکه فردا اجرا شود.
فردا هم همین دولت از این طرح همان استفاده سیاسی را میکند که امروز میکند، در حالی که فردا هزینه بیشتری به کل جامعه وارد میشود. یک نگرانی دیگر این است که هیچ کسی برای این ارزیابی دقیق این طرح، تحقیق درست و حسابی نکرده است. اما اگر سال بعد هم بخواهد اجرا شود باز همین وضع است. چون وقتی کسی تحقیقات را تامین مالی نمیکند تحقیق خیلی جدی صورت نمیگیرد. نگرانی دیگر این است که دولت این طرح را ممکن است بد انجام دهد. اما مگر سال بعد این دولت یک بدنه قوی پیدا میکند که این طرح را بهتر انجام دهد؟ این طرح اگر فردا انجام شود باز هم این نگرانیها و مخاطرات وجود دارد٬ ولی اگر امروز انجام شود هزینه کمتری دارد، پس بگذار همین امروز اجرا شود.
……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
پینوشت:
1- ما باز هم درباره طرح هدفمندسازی یارانهها مینویسیم تا دیدگاههای مختلف با یکدیگر تعامل و تفاهم و تضارب کنند.
2- من بهخصوص، این زن قشنگ را بهعنوان کلمات کلیدی قرار میدهم تا برخی اقشار را هم به کافه بکشانم!