Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for جون 2012

قرار است که من در تیرماه امسال در دانشگاه شریف کارگاه آموزشی در زمینه International Trade  برگزار کنم. این کارگاه در روزهای شنبه تا سه‌شنبه 17 تا 20 تیرماه، هر روز از ساعت 8:30 تا 13 برگزار خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر درباره چگونگی ثبت‌نام و مشخصات رسمی این کارگاه این صفحه و این صفحه را ببینید.

در این نوشته ابتدا ‌به‌اختصار درباره حوزه Trade توضیحاتی می‌آورم و سپس به‌صورت خودمانی‌تر می‌گویم که در این کارگاه چه مباحثی مطرح خواهد شد.

یکی از موضوعات اصلی که از زمان آدام اسمیث مطرح بوده این است که ثروت ملل و رفاه در یک جامعه در اصل از کجا می‌آید. روشن است که نمی‌توان به درجه‌ای از رفاه رسید مگر اینکه مبادلاتی بین آحاد اقتصادی صورت بگیرد. تمام قصه تقسیم کار، شکل گرفتن بازارها و انگیزه تخصصی‌شدن از اینجا می‌آید. سپس سوال از این قرار است: چه کسی چه داشته‌هایی دارد و چه کسی چه‌چیزی تولید می‌کند و چه کسی تقاضای چه‌چیزی می‌کند؟ همچنین توجه دارید که این مبادلات بین واحدهای اقتصادی یعنی مثلا بین افراد یا شهرها یا کشورها صورت می‌گیرد و از این طریق رفاه آنها تحت تاثیر قرار می‌گیرد. از همین بحث کوتاه چند نتیجه گرفته می‌شود:

  • اول اینکه حوزه Trade جدا از حوزه‌های رشد (Growth) و توسعه (Development) نیست. سوال اصلی در هر سه‌ی این حوزه‌ها درباره رفاه است و در نظر برخی اقتصاد‌دان‌ها رشد و توسعه شاخه‌ای از Trade است.
  • در هر حال به‌صورت ویژه، در حوزه Trade این سوال مطرح است که آزادسازی مبادلات چه اثرات رفاهی دارد و البته به صورت کلی این سوال که: هر مشخصه‌ای در داشته‌ها (مثل نیروی کار)، تکنولوژی‌های تولید و موانع مبادله (مثل تعرفه، مشخصات جغرافیایی و informational frictions) چگونه بر رفاه جوامع تاثیر می‌گذارد.
  • عمدتا یک واحد‌ مستقل اقتصادی را یک کشور در نظر می‌گیرند و این نقطه ورود ما به International Trade است. در نتیجه سوالی مثل تاثیر توسعه‌ی راه‌ها و جاده‌ها بر رفاه شهرها قابل تعمیم است به سوال‌های بزرگ‌تری مثل تاثیر آزادسازی مبادلات و باز شدن درهای اقتصادی یک کشور به روی کشورهای دیگر: تاثیر چنین تغییراتی بر روی جنبه‌های مختلف آن اقتصاد و بیشتر از همه تاثیرات مثبت یا منفی رفاهی.

در این کارگاه از معادله جاذبه (gravity equation) شروع می‌کنیم که یکی از قوی‌ترین نظم‌های آماری در همه علوم اقتصادی است: اینکه مبادله بین دو کشور متناسب با اندازه اقتصاد آنهاست و نسبت به فاصله جغرافیایی‌شان نسبت معکوس دارد (شبیه به جاذبه در فیزیک). توضیح می‌دهیم که چگونه یک مدل نسبتا ساده تعادل عمومی دقیقا به معادله جاذبه می‌رسد. مرجع اصلی مدل اندرسون – ون‌وینکوپ (Anderson – van Wincoop) خواهد بود.

سپس در حد اشاره‌ دو مدل کلاسیک را مرور می‌کنیم که یکی مبتنی بر مزیت نسبی و دیگری مبتنی برای داشته‌ها است. اولی را مدل‌های ریکاردین (Ricardian) می‌نامند که بر اساس تفاوت تکنولوژی مبادلات بین کشورها را توضیح می‌دهد. دومی موسوم به مدل‌های هکشر-اُولین (Heckscher –Ohlin) است که مبادلات بین کشورها را بر اساس داشته‌ها (endowments) یعنی مقدار نیروی کار و سرمایه توضیح می‌دهد. علت اینکه در نظر دارم صرفا خلاصه‌ای از این دو مدل ارائه کنم این است که گویا این دو مدل در درس استاندارد در شریف تدریس می‌شود.

مساله این است که این دو مدل کلاسیک نتوانسته‌اند برخی نظم‌های آماری را توضیح دهند. این نظم‌های آماری نشان می‌دهند که بخش زیادی از صادرات و واردات بین کشورهای کاملا شبیه به هم است چه از لحاظ تکنولوژی و چه از لحاظ مقدار نیروی کار و یا سرمایه. بعد از این دو شاخه اصلی در Trade به‌وجود آمده که یکی به کروگمن (Krugman) برمی‌گردد و دیگری به نوعی احیای مدل ریکاردین است از سوی ایتن (Eaton) و کورتوم (Kortum). در این کارگاه صرفا روی شاخه اول تمرکز می‌کنیم و توضیح می‌دهیم که چگونه توجه به ناهمگنی در بنگاه‌های تولیدی می‌تواند مدل کروگمن را به مدلی غنی‌تر تبدیل کند. در نتیجه پس از مطالعه مدل کروگمن شواهدی در مورد توزیع اندازه و بازدهی بنگا‌ه‌ها مرور خواهد شد و سپس به مدل ملیتز (Melitz) می‌پردازیم (مرجع). در همه این مدلها جوابی برای سوال اصلی Trade پیدا می‌کنیم و آن اینکه اثر رفاهی آزادسازی مبادلات چیست.

در نهایت نیز اگر وقتی داشته باشیم مطالعه کوتاهی خواهیم کرد بر روی انتخاب درون‌زای تکنولوژی (با این مرجع) و اثر تکنولوژی اطلاعات و جهانی شدن بر روی نابرابری. در مورد نابرابری در این پست کافه یا در این مقاله منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد می‌توانید مطالب مرتبطی در این زمینه بخوانید.

این چکیده‌ای است از آنچه بنظرم رسید می‌توان درباره حوزه Trade و همچنین این کارگاه آموزشی عجالتا نوشت. در آخر، برای دوستانی که احتمال دارد این مطلب را بخوانند و علاقمند به شرکت در این کارگاه باشند: اگر کسی مایل باشد که جزوه این کارگاه را بنویسد، من هم به نوبه خودم دست‌نوشته‌ها و فایل‌هایم را در اختیارش قرار می‌دهم و برای ویرایش جزوه کمک میکنم تا بتوانیم جزوه نهایی را در همین کافه در دسترس افراد بیشتری قرار بدهیم. همچنین همان‌طور که می‌بینید من به لحاظ معادل‌های فارسی وضع خوبی ندارم و بسیار مفید است اگر بتوانیم لغت‌نامه کوچکی از خلال این کارگاه درست کنیم.

Read Full Post »

گوگل ابزار بسیار مفیدی دارد به نام Google Insights که علی‌رغم کاربردهای بسیار زیاد آن در تحقیقات و صنعت (علی‌الخصوص در بازاریابی و تحقیقات بازار)، به نظر می‌رسد تا کنون در ایران ناشناخته مانده است. به طور مختصر، هدف از ارائه این سرویس توسط گوگل، بررسی آماری واژگان جستجوشده توسط کاربران مختلف، به تفکیک مکان (IP) و زمان جستجو است. ویژگی بسیار مهم نتایج خروجی از این سرویس این است که همگی نرمال شده‌اند؛ یعنی رتبه‌بندی خروجی‌ها نه بر اساس تعداد کل (فراوانی مطلق) جستجوها، بلکه بر اساس نسبت جستجوی واژه موردنظر به کل واژگان جستجوشده در آن شهر (فراوانی نسبی) است و لذا اثر بیشتر یا کمتر بودن تعداد ساکنین یک یا چند شهر (اثر جمعیت) و یا متفاوت بودن میزان دسترسی به اینترنت (اثر ضریب نفوذ اینترنت) در شهرهای مختلف را حذف کرده و بدین ترتیب مبنایی مقایسه‌پذیر را برای جستجوها فراهم می‌سازد.

هدف از نوشتار حاضر این است که با استفاده از از این ابزار، تا آنجا که ممکن است مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی-اجتماعی (Socioeconomic) ساکنین شهرهای مختلف ایران مورد بررسی قرار گیرند. برای استفاده از این سرویس بدین منظور دو روش وجود دارد: روش اول این است که بیشترین واژه‌های جستجوشده به تفکیک هر شهر را به وسیله خود سرویس مرتب کرده و سپس واژه‌های (اقتصادی-اجتماعی) مرتبط با موضوع این نوشته را یافته و در گروه‌های مختلف دسته‌بندی کنیم. اما مشکل اینجاست که در این روش، گوگل نهایتاً ۱۰ واژه با بیشترین نسبت جستجو در هر شهر را مرتب می‌کند که اغلب آنها اصلاً ارتباطی به موضوع این نوشته ندارند و لذا بدین شیوه، مثلاً نمی‌توان فهمید که مهم‌ترین دغدغه «اقتصادی» افراد ساکن تهران یا کل کشور چیست. به عنوان مثال سه واژه اول با بیشترین میزان جستجو در کشور ایران عبارتند از «دانلود»/«download»، «ایران» (به همراه ترکیبات بی‌شمار آن مانند “ایران خودرو”، “روزنامه ایران”، “بانک ملی ایران”، “ایران ایر”، “ایران ترانه” و قس علی هذا) و «عکس». قابل حدس است که موارد بعدی رتبه‌بندی را نیز واژگانی همچون «آهنگ»، «فیلم»، «بازی» و مواردی از این دست به خود اختصاص می‌دهند. طبعاً این که در کدام شهر کشور، بیشترین نسبت جستجو برای واژگان فوق‌الذکر وجود داشته است فی‌الحال اهمیتی ندارد. البته امکان رتبه‌بندی جستجوها در دسته (Category) های مختلف نیز برای واژه‌ها وجود دارد، اما این امکان فقط برای زبان انگلیسی فراهم است.

روش دوم که (در اینجا نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد) این است که یک سری واژه مرتبط با هر موضوع به سرویس گوگل داده شود تا شهرهای با بیشترین نسبت جستجو برای هر کدام به دست آید. لذا بدین منظور اولاً از فیلتر بالای صفحه، فقط منطقه ایران در نظر گرفته شده تا احیاناً در مورد واژگان مشترک بین زبان فارسی و عربی مشکلی به وجود نیاید، ثانیاً در پایین صفحه نیز فیلتر شهر (City) به جای ناحیه (Region) انتخاب می‌شود تا تمرکز جستجوها به طور دقیق‌تر مشخص گردد. بازه زمانی جستجوها نیز آمار تجمعی از سال ۲۰۰۴ تا روز تهیه این نوشته (۱۵ ژوئن ۲۰۱۲)، در نظر گرفته می‌شود. البته این امکان وجود دارد که فقط آمار مربوط به جستجوهای سال ۲۰۱۲ (یا هر سال یا بازه دیگر) نیز مرتب شود تا نتایج به‌روزتر باشند، اما در این صورت ممکن است اولاً فراوانی مطلق جستجوها به اندازه کافی نباشد و لذا بعضی نتایج تورش‌دار باشند، ثانیاً اگر کسی این نوشته را چند وقت بعد بخواند، ممکن است نتایج به کل تغییر کرده باشند. به عبارت دیگر ملاک این نوشته، صرفاً وضع فعلی و نوسانات مقطعی نیست، بلکه روال بلندمدت‌ترِ یک بازه ۸ ساله را مد نظر خود دارد (البته خود گوگل نمودار هم می‌کشد و به وسیله آن نشان می‌دهد که بیشترین فراوانی جستجوی هر واژه مربوط به کدام یک از سال‌های مورد بررسی بوده است). به عبارتی با استفاده از این روش می‌توان فهمید که فلان واژه اقتصادی-اجتماعی، مهم‌ترین دغدغه چه شهرهایی است، اما در کل نمی‌توان فهمید که مهم‌ترین دغدغه اقتصادی-اجتماعی هر شهر، چه واژه‌هایی است.

با این حال باید به محدودیت‌های این روش نیز توجه داشت. گوگل موقعیت جستجوکنندگان را بر اساس IP پیدا می‌کند. طبیعی است که مثلاً بعضی از شهرستانی‌ها ممکن است در تهران Search کنند، یا از طرفی بعضی از افراد هم با استفاده از ف.ی.ل.ت.ر   ش.ک.ن جستجو می‌کنند. علاوه بر این باید توجه داشت که همه لزوماً از گوگل استفاده نمی‌کتتد و همچنان یاهو (اعم از ایمیل یا سرویس جستجوی آن) در ایران بسیار پرطرفدار است. (کما این‌که رتبه ۸ بیشترین واژه جستجوشده در کشور از طریق گوگل طی این سال‌ها نیز مربوط به کلمه  «yahoo» است و معلوم نیست چرا قشر عظیمی از افراد در ایران، در گوگل به دنبال یاهو می‌گردند!)

فقط ۳ نتیجه اول مربوط به شهرهای جستجوکننده هر واژه در این نوشته ذکر می‌شوند و نتایج نیز همگی توسط خود گوگل Normalize شده‌اند (به‌نحوی که شهری با بیشترین نسبت جستجو همواره نمره ۱۰۰ و الباقی شهرها نمره کمتری می‌گیرند). حتی‌المقدور نیز سعی گردیده که کلمات با همان املا که عوام از آنها استفاده می‌کنند مورد بررسی قرار گیرند، با این حال در مورد بعضی از کلمات ممکن است جدا یا سرهم نوشتن آنها، جستجو با الفبای فارسی یا انگلیسی و نیز استفاده از املاهای متفاوت حروفی همچون ی/ي یا ک/ك همچنان ایجاد مشکل کند. در مواردی نیز بعضی کلمات ممکن است دارای چند معنی متفاوت باشند که در این روش از یکدیگر قابل تمایز نیستند.

اعداد نرمال‌شده آمارها در طول زمان به سرعت عوض می‌شوند، لذا احتمالاً گوگل میانگین وزنی (با وزن‌هایی برابر با سال یا زمان جستجو) را نیز برای هر واژه در نظر می‌گیرد. (اصولاً گوگل الگوریتم‌های خود را هرگز به طور کامل بیان نمی‌کند مبادا اشخاصی در صدد سوء‌استفاده و تورش‌دار کردن نتایج، درست مشابه آن چه در ساختن یک بمب گوگلی مرسوم است، بر آیند.) علاوه بر این، گوگل خیلی از واژه‌ها را برای این منظور اصولاً ایندکس نمی‌کند. نه به آن معنا که آن واژه‌ها اصلاً جستجو نمی‌شوند، بلکه چون تعدادشان کم بوده، گوگل فعلاً آنها را ذخیره نکرده است. ضمناً برای دیدن نتایج، فرد باید حتماً در گوگل Login کرده باشد (و البته پس از جستجوی زیاد، ممکن است با پیغام You have reached your quota limit نیز مواجه گردد).

1. اشتغال و تأمین اجتماعی

ابتدا آمار جستجوی کار در ایران از طریق اینترنت مورد بررسی قرار می‌گیرد. برآیند آمارها (در ۸ سال گذشته) نشان می‌دهند که به طور متوسط، نسبت جستجوی کلمه «بیکاری» در شهر کرمانشاه، به‌طور معنی‌داری از سایر نقاط کشور بیشتر بوده است؛ به نحوی که الباقی شهرها، با فاصله زیاد از آن، رتبه تقریباً یکسانی دارند. با این حال، منطقی به نظر نمی‌رسد که شخصی که به دنبال «کار» می‌گردد، در اینترنت کلمه «بیکاری» را جستجو کند، مگر این که از یافتن کار ناامید شده و مثلاً به دنبال تسلی‌بخشی به خود یا بررسی علل و عوامل بیکاری و مواردی از این دست باشد. مع‌الوصف، جستجوی کلمات هم‌خانواده‌ای چون «کار»، «شغل»، «مشاغل»، «اشتغال» و «استخدام»، حدس اولیه را تقویت می‌کنند و در مجموع نشان می‌دهند که نرخ بیکاری در شهرهای کرمانشاه، زنجان، ارومیه، اردبیل، زابل و همدان در گذشته بیش از سایر شهرها بوده است. (در باب کلمه «استخدام» نکته جالب آن است که عمده جستجوها مربوط به “استخدام بانک” و  سپس “استخدام نفت” بوده است، گویی جای دیگری در این کشور استخدام نمی‌کند که مردم به دنبال آنها باشند!)

به منظور بررسی مجدد صحت نتیجه‌گیری فوق، می‌توان چنین استدلال کرد که اگر جایی نرخ بیکاری بالا و تلاش برای یافتن شغل، بی‌ثمر باشد، قاعدتاً جستجو برای واژگانی چون «بیمه»، «تامین اجتماعی» و «رفاه» نیز باید بالا باشد. همان طور که در جداول بعد مشاهده می‌شود، نتایج آماری جستجوی این واژه‌ها نیز صحت نتیجه‌گیری‌های قبلی را تأیید می‌کنند. (البته باید توجه داشت که جستجوی واژه «بیمه» می‌تواند مقاصد متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است این واژه برای جستجوی “بیمه بدنه اتومبیل” نیز به کار گرفته شده باشد و لذا قابل‌استناد نباشد، اما نتایج سایر کلمات هم‌خانواده، امکان قبول این فرضیه را پایین می‌آورند. در باب کلمه «رفاه» نیز استدلال مشابهی برقرار است. در کل، نتایج حاصل از جستجوی تمام کلمات هم‌خانواده را باید درکنار یکدیگر مورد بررسی قرار داد تا به نتیجه قابل اطمینانی رسید.)

اما آیا همه اینها بدین معنی است که بیکاری مثلاً در کرمانشاه بالاست؟ نه لزوماً! بلکه اگر سخت‌گیرانه به قضیه نگاه کنیم صرفاً بدین معناست که دغدغه مردم کرمانشاه در باب بیکاری، نسبت به سایر شهر‌های کشور بیشتر است! اما برای اطمینان، کافی است شخصی دو واژه “بیکاری + کرمانشاه” را گوگل کند تا ببیند فرض ذهنی اولیه تقویت می‌شود یا خیر! ضمناً استفاده از این روش، دیگر این مشکل را ندارد که بیکاری را چه تعریف کنیم. ضمن آنکه آن مشکل جدیداً پیش‌آمده در ایران که فرد از  فرط بیکاری، دیگر به دنبال کار نمی‌گردد (مثلاً به دنبال درس خواندن یا سایر امور می‌رود) و لذا طبق تعاریف مرسوم بیکار محسوب نمی‌شود را نیز ندارد. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر. ک. مقاله عباس عبدی در زمینه کاهش تصنعی اما ظاهراً منطبق با آمار نرخ بیکاری در اکثر استان‌های کشور!)

===>

imageimageimageimageimageimageimageimageimage

2. وام، سپرده‌گذاری و دلالی

با بررسی نتایج حاصل از جستجوی واژه «وام» و «تسهیلات» این فرضیه به ذهن متبادر می‌شود که بیشترین نسبت منقاضیان وام و تسهیلات را شهرهایی تشکیل می‌دهند که نرخ بیکاری (یا به عبارت بهتر نرخ جستجوی کار) در آنها بالاتر است. حال اگر مورد جستجو را محدودتر کرده و به آمار جستجوی تسهیلات کم‌بهره و ارزان‌قیمتی چون «قرض‌الحسنه»، «صندوق مهر»، «مهر امام رضا»، «سهام عدالت» و «یارانه» بپردازیم، متوجه می‌شویم که عمده این جستجوها برای همین قبیل تسهیلات بوده که در شهرهای فوق‌الاشاره (ارومیه، اردبیل، کرمانشاه و همدان) متمرکز شده‌اند. فقط در رابطه با واژه «بانک» است که رتبه اول به تهران اختصاص داشته، اما پس از آن مجدداً اغلب، همان شهرهایی مانند زابل  قرار می‌گیرند. جالب اینجاست که چنان‌چه بررسی را در باب واژه مدرن‌تری در باب تأمین مالی، مثل «فاینانس» انجام دهیم، نتیجه فقط به تهران محدود می‌شود.

از طرف دیگر چنان‌چه بررسی در باب واژه‌های مرتبط با سپرده‌گذاری و سرمایه‌گذاری، مانند «اوراق مشارکت»، «صکوک»، «اوراق قرضه» و واژگان نسبتاً مدرن‌تری در رابطه با بازارهای مالی مثل «سازمان بورس» و «بازار سهام» انجام شود، نتیجه به شهرهای بزرگی مانند تهران و اصفهان می‌انجامد. (باید توجه داشت که بررسی در باب خود واژه «سهام» به تنهایی، به سبب اختلاط آن با واژه «سهام عدالت» که از نظر مراد ذهنی جستجوکننده، کاملاً در معنایی مقابل قرار داشته و امکان تفکیک بین دو معنی نیز در این روش وجود ندارد، امکان‌پذیر نیست.)

جالب اینجاست که در باب واژه‌ای چون «قیمت» نیز به نظر می‌رسد که باز همان شهرهای با نرخ بیکاری بالا، سردسته جستجوگرانند. بررسی واژه‌هایی چون «قیمت ارز»، «ارز»، «قیمت طلا»، «طلا»، «قیمت سکه» و «سکه» این نتیجه‌گیری را تقویت کرده و مجموعاً نشان می‌دهند که بر خلاف تصور اولیه، نه تنها تهران رتبه اول (از نظر نسبت و نه از نظر تعداد) را در دلالی ارز، طلا و سکه ندارد، بلکه شهرهایی چون ارومیه، زابل، کرمانشاه، همدان و سبزوار (شهرهایی با با نرخ بیکاری یا کارجویی بالا) در این زمینه دست بالاتر دارند. طبیعی هم هست که وقتی در یک سری از شهرها شغل وجود نداشته باشد، همه به دنبال دلالی و خرید و فروش ارز و طلا باشند. (با این حال این روش بررسی، یک اشکال اساسی هم دارد که درست نیست ناگفته بماند و آن این که، شاید کسی چنین استدلال کند که مثلاً تهرانی‌ها چون قیمت سکه را از مجاری دیگر، خودشان می‌دانند، لذا دیگر قیمت آن را از طریق اینترنت به دست نمی‌آورند یا اگر هم به دست می‌آورند چون آدرس سایت مربوطه را بلدند دیگر در گوگل به جستجوی آن نمی‌پردازند و لذا این استدلال که تهرانی‌ها کمتر به دنبال دلالی هستند غلط است.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

 ۳. مسکن و ازدواج

جستجوی واژه‌ «آپارتمان»، «مسکن» و واژگان مرتبط با آنها مانند «متری»، «متراژ» «قیمت زمین» و «پنت هاوس» ما را بدین نتیجه می‌رساند که عمده جستجوها برای خرید خانه (اعم از کوچک و بزرگ) در  وهله اول در تهران و شهرهای  هم‌جوار آن و در وهله دوم در سایر شهرهای بزرگ کشور متمرکز شده‌اند. (نتایج حاصل از جستجوی کلمه «خانه» قابل تحلیل و استناد نیست، چون هزار و یک ترکیب و مشتقات نامرتبط با مقصود اصلی از آن قابل ساختن است و لذا معلوم نیست جستجوگر واقعاً به دنبال چه چیزی بوده است. به همین ترتیب کلمه «زمین» نیز به همراه ترکیبات متعدد آن، در معانی مختلفی در اینترنت مورد جستجو قرار گرفته است.)

بر خلاف تصور اولیه، این ساکنین تهران (و سایر شهرهای بزرگ) نیستند که بیشتر به دنبال «ویلا» می‌گردند، بلکه جستجو برای این واژه در شهرهای شمالی بابل و رشت و نیز در کرج متمرکز شده است. (البته بدیهی است که لزومی ندارد افراد جستجوکننده از یک شهر، بومی همان شهر باشند و ممکن است از جای دیگر برای مدت محدود یا نامحدود بدانجا رفته باشند.) جستجو برای «مسکن مهر» نیز عمدتاً در اطراف و اکناف تهران رایج است (باید توجه داشت که استان زنجان علاوه بر رتبه نخست در نسبت جستجوی «مسکن مهر»، طبق آمارهای رسمی رتبه اول ساخت مسکن مهر در کشور را نیز به خود اختصاص داده است).

در باب «ازدواج» اگر چه در نگاه اول ممکن است عجیب به نظر برسد اما آمارها گواه آن است که افراد مستقر در شهرهای با نرخ بیکاری بالا، از نظر جستجوی این واژه در رتبه اول قرار دارند. البته یک فرضیه، ممکن است این باشد که افراد از این طریق به دنبال «وام ازدواج» هستند (نتیجه‌ای که از نظر آماری نیز رد نمی‌شود)، اما با جستجوی واژه «همسریابی» مجدداً دیده می‌شود که بیشترین دغدغه، بین افراد شهرهای زابل، ارومیه، همدان و سبزوار وجود دارد. فقط در مورد واژه «صیغه» است که شهر قم، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. (نتایج جستجوی واژه «عقد» به علت کثرت کاربرد در معانی مختلف، در اینجا قابل استناد نیست.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۴. تحصیلات و آموزش

آمارها نشان می‌دهند که ییشترین نسبت جستجو برای واژه «دانشگاه» در شهر اهواز بوده است. عمده این جستجوها در این شهر نیز برای «دانشگاه آزاد» بوده است. همان طور که در جداول دیده می‌شود بر خلاف انتظار، شهر تهران در میان ۳ شهر جستجوگر اول برای این واژگان، هیچ جایگاهی ندارد. در مجموع نیز برای برای کلمات مرتبط با تحصیلات عالی مانند «دانشگاه»، «دانشگاه آزاد»، «دانشگاه سراسری»، «پیام نور»، «ترم» و «انتخاب واحد»، مجدداً همان شهرهایی که در جستجوی کار/بیمه/وام/ازدواج پیشتازند (مانند ارومیه، اردبیل، کرمانشاه و زابل) در اینجا نیز رتبه اول جستجو را به خود اختصاص می‌دهند. شاید بتوان این قضیه را این گونه تفسیر کرد که افراد در این شهرها با تلاش برای رفتن به دانشگاه‌ها و کسب تحصیلات عالی، سعی در فرار از وضعیت بیکاری (و احتمالاً بی‌پولی) موجود دارند. از این رو، همین شهرها در جستجو برای واژگان مرتبط با کنکور مثل «آزمون»، «کنکور»، «گاج»، «قلم چی» و «دبیرستان» و همچنین کلمات عام‌تری چون «کلاس»، «درس» و «کتاب» رتبه اول را در بین شهرهای کشور دارند.  (بررسی رتبه‌های اخذشده در کنکور سراسری توسط ساکنین این شهرها در سال‌های اخیر، خود می‌تواند موضوع جالب جداگانه‌ای باشد که در این مجال به آنها پرداخته نمی‌شود). جستجوی واژه «اپلای» نیز با اختلاف زیاد نسبت به سایر شهرها اساساً در تهران متمرکز شده است (نه به این معنی که از بچه‌های شهرستانی کسی به دنبال اپلای کردن نیست، بلکه احتمالاً آنها نیز از تهران اپلای می‌کنند).

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۵. سیاست و حقوق بشر

بررسی آماری جستجوی نام سه کاندیدای مطرح انتخابات ریاست‌جمهوری نهم یعنی «احمدی نژاد»، «موسوی» و «کروبی» هر سه حاکی از این است که سه شهر قم، یزد و بابل به ترتیب، بیشترین نسبت جستجو را به خود اختصاص داده‌اند. در باب «مشایی»، «رفسنجانی»، «هاشمی» و «خاتمی» نیز بیشترین نسبت علاقمندی مربوط به شهر قم بوده است. (در مورد «رفسنجانی/هاشمی» و «خاتمی»، پس از قم بیشترین نسبت جستجو در میان همشهریان آنها یعنی در کرمان و یزد وجود دارد.) لذا در مجموع به نظر می‌رسد که شهر قم، سردمدار جستجوی واژگان سیاسی در کشور و از این نظر، سیاسی‌ترین شهر کشور باشد و جالب این است که در این رتبه‌بندی‌ها، شهر تهران ابداً جایگاه بالایی ندارد.

در مورد نسبت جستجوی واژگان مرسوم و پر حاشیه ادبیات سیاسی روز ایران مانند «ج.ن.ب.ش س.ب.ز» یا «انرژی هسته ای» نیز مجدداً برتری از آنِ شهر قم است. واژه «اسرائیل» نیز گر چه بیشترین حساسیت را در شهر قم داشته است، اما وقتی کار به «حمله اسرائیل» می‌رسد، عمدتاً ساکنین پایتخت هستند که به صورت بلا رقیب، بیشترین دغدغه‌مندی را از این بابت دارند. نام «ریگی» نیز همان طور که انتظار می‌رود با بیشترین نسبت در زاهدان جستجو شده است.

تا بدینجا به نظر می‌رسد که شهر تهران و سایر کلان‌شهرها بر خلاف تصور اولیه در جستجوها هیچ جایگاهی ندارند. اما حقیقت این است که اگر به بررسی واژگان نسبتاً مترقیانه‌تر و مربوط به جوامع توسعه‌یافته‌تری، از قبیل «حقوق بشر»، «حقوق زنان»، «دموکراسی»، «رای گیری»، «برابری»، «نابرابری»، «لیبرالیسم»، «حقوق مدنی»، «قانون مدنی»، «قانون تجارت»، «قانون کار»، «حداقل دستمزد»، «حداقل حقوق»، «آیین دادرسی» و «دیوان محاسبات» پرداخته شود، مشاهده می‌شود که شهر تهران و در موارد خاصی، سایر کلان‌شهرها به صورت تقریباً بلا منازع در جایگاه اول قرار می‌گیرند. بدین لحاظ به نظر می‌رسد هر چه سطح توسعه و امکانات شهرها بیشتر شده و دغدغه‌های مربوط به امکانات اولیه زندگی مرتفع می‌گردد، جا برای مفاهیم مدرن و متمدنانه‌تر باز می‌شود، اما در شهرها و روستاهای کوچک که همچنان برای تأمین نیازهای اولیه زندگی با مشکل مواجهند، این مسائل اساساً بلا موضوع هستند. (با استفاده از ااین سرویس گوگل، واژه «آزادی» قابل بررسی نیست، چون به علت کثرت استفاده و به عاریه گرفته شدن توسط انواع و اقسام مکان‌هایی چون “خیابان آزادی”، “میدان آزادی”، “سینما آزادی” و نیز موارد دیگری از قبیل “سکه بهار آزادی”، احتمال خلط مفاهیم بسیار زیاد است. بر همین اساس، نتایج جستجوی کلمه «رای» را نیز نمی‌توان معتبر دانست، چون سهم عمده‌ای از جستجوها در این باب مربوط به خانم “آیشواریا رای” بوده است.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۶. مذهب و آیین

عجیب نیست اگر در زمینه جستجوی کلیدواژه‌های متداول در قاموس مذهبی کشور مثل «دین»، «اسلام»، «Islam»، «مسلمان»، «الله»، «توحید»، «قرآن»، «حدیث»، «پیامبر»، «محمد»، «علی»، «معاد»، «نماز»، «مکه»، «مدینه»، «حجاب»، «بی حجاب»، «گناه»، «شیطان»، «مداحی» و «حوزه علمیه» شهر قم تقریباً بلا استثنا (و با فاصله زیاد از سایرین) رتبه نخست را داشته باشد. (بدیهی است که کلمه «محمد» می‌تواند به عنوان مثال به منظور جستجوی عکس محمدرضا گلزار نیز مورد جستجو قرار گرفته باشد، اما احتمالاً تعداد جستجوهای مذهبی در شهر قم انقدر بالا بوده که بر موارد این‌چنینی فایق ‌آمده است.)

در باب واژگان «سنی» و «اهل سنت» نیز عجیب نیست که بیشترین نسبت جستجو مربوط به شهرهایی چون زابل، بندرعباس و زاهدان بوده است. در باب واژه «شیعه» نیز اگر چه بیش از همه در شهر قم مورد جستجو قرار گرفته اما بلافاصله بعد از آن، مجدداً شهر زاهدان قرار دارد. (بر این مبنا، به نظر می‌رسد که اگر چه جستجوی واژگان مرتبط با سنی‌ها برای اهالی قم جذابیت چندانی ندارد، اما جستجوی واژگان مرتبط با شیعه، به هر دلیل، برای اهل سنت جذاب است.)

به جز مشهد که به عنوان شهری مذهبی شناخته می‌شود، سایر شهرهای بزرگ (من جمله تهران) عموماً جایگاهی در زمینه جستجوی واژگان مذهبی ندارند. اما چنان چه مظاهر و مکاتب عرفانی دیگری همچون «یوگا»، «بودا»، «ذن» و «مدیتیشن» مورد بررسی قرار گیرند، شهرهایی مانند تهران، شیراز، تبریز و اصفهان در جستجوها برتری دارند.

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۷. تفریحات و سرگرمی

مطابق آمارها (و همان طور که انتظار نیز بر آن است) صحبت از تفریح و سرگرمی که می‌شود برتری از آنِ ساکنین شهرهای بزرگ‌تر و مرفه‌تر است. بررسی آمار جستجوی واژگانی چون «تفریح»، «رستوران»، «کافی شاپ»، «پاساژ»، «مسافرت»، «سفر»، «توریسم»، «تور کیش»، «کیش»، «دبی» و «هتل» نشان می‌دهند که ساکنین کلان‌شهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز، کرج، مشهد و تبریز همواره در صدر جستجوگران این چنینی قرار داشته‌اند (تفاوت آمارهای مربوط به جستجوی «کیش» و «تور کیش» نشان‌دهنده این است که گرچه احتمالاً از بندرعباس بیشتر به دنبال کیش رفتن هستند، اما احتمالاً برای این کار کسی در آنجا به دنبال تور نمی‌گردد). واژه «مهاجرت» بیش از همه توسط ساکنین دو شهر تهران و کرج و واژه «ویزا» نیز بیش از همه توسط اهالی تهران و اصفهان جستجو شده است.

از نکات جالب آماری در میان جستجوها این است که ظاهراً ساکنین شهرهای شمالی کشور مثل بابل، گرگان و ساری بیش از سایر شهرها به «مد»، «فشن»، «مدل مو»، «مدل لباس»، «لباس» و «مانتو» بها می‌دهند. اما هنگامی که بحث به «چادر» می‌رسد، بیشترین نسبت جستجو مربوط به شهر قم و پس از آن زابل است. تمرکز جستجو برای واژگانی ملازم با امکانات مالی یا سطح توسعه‌یافتگی بالاتر همچون «تئاتر»، «سینما»، «داربی»، «ف.ر.ک.ا.ن.س   ک.ا.ن.ا.ل»، «ه.ا.ت   ب.ر.د»، «آی فون» و «آی پد» نیز بیشتر مربوط به تهران و شهرهای بزرگی مثل کرج، شیراز و اصفهان است (البته جستجو برای کلمه «سینما» با “بازیگر سینما” و “عکس بازیگر سینما” قاطی می‌شود و لذا نتیجه کمی تورش‌دار است). با این حال، بیشترین نسبت جستحو برای واژه «موبایل» مربوط به بندرعباس (احتمالاً به واسطه مرزی بودن و نزدیکی به دبی) و پس از آن مربوط به تهران بوده است.  اما در مواردی مانند «برنامه نود» که به نوعی یک برنامه تفریحی با امکان دسترسی همگانی است،  ساکنین شهرهای کم‌امکانات‌تری مثل زابل و ارومیه بیشترین نسبت هواداران را دارند.

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۸. سایر موارد

می‌توان جستجو را برای هزاران کلمه دیگر نیز انجام داد. به عنوان مثال، هم عجیب است و هم عجیب نیست اگر که بیشترین نسبت جستجو برای واژه «نفت» و ترکیبات آن، با فاصله زیاد نسبت به سایر شهرها، در اهواز متمرکز شده باشد؛ یا که بیشترین نسبت جستجو برای «برنج» مربوط به شهرهای شمالی کشور مانند رشت، ساری، و بابل باشد؛ یا که بیشترین علاقمندی به جستجوی «تهران» مربوط به ساکنین تهران و کرج باشد؛ یا عمدتاً همین ساکنین پایتخت باشند که بیش از سایرین به دنبال «خدمتکار» می‌گردند؛ یا مجدداً همین ساکنین شهرهای بزرگی چون تهران، کرج، شیراز و مشهد باشند که جستجوی واژه «balatarin» برایشان جالب باشد؛ یا که «خرید شارژ ایرانسل یا همراه اول» (به هر دلیل، از دلالی گرفته تا احتمالاً کمبود درآمد لازم برای خرید سیم کارت دائمی) در زابل بیش از سایر نقاط کشور رایج باشد؛ یا سایر موارد این چنینی که به سیاق موضوعات قبل، می‌توان به بررسی آنها از طریق Google Insights پرداخت.

imageimageimageimageimageimageimageimage

تفسیر نتایج جستجوها باشد بر عهده خواننده. علی‌القاعده هیچ محققی نمی‌آید همه این متغیرها را با هم بررسی کند و بررسی دقیق هر یک از آنها، به هزاران ساعت زمان و مطالعات دقیق اقتصادی و البته جامعه‌شناسی نیاز دارد که به نوبه خود، کار میدانی، بودجه و صرف زمان بسیار زیادی را می‌طلبد. این نتایج صرفاً یک دید اولیه به محقق می‌دهند تا با استفاده از آن به سرعت یک نقشه کلی از  ویژگی‌های مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری کشور را استخراج کند. دیگر کسی هم نمی‌تواند به ساختگی بودن آمارها اعتراض کند! اما مثلاً مواردی همچون توزیع درآمد یا ثروت یا فقر نیز هستند که نمی‌شود آنها را با هیچ پروکسی خاصی حتی از این طریق نیز تخمین زد! جالب اینجاست که خود کلمه «اقتصاد» را نیز نمی‌توان از این طریق سنجید تا متوجه شد کدام شهرها بیشتر دغدغه اقتصادی دارند، چرا که با ترکیباتی از قبیل “اقتصاد نوین”، “دنیای اقتصاد” و مواردی از این دست قاطی می‌شود.

در کل باید توجه داشت که با استفاده از نتایج جستجوها جز یک سری کلیات و حدس‌های اولیه، هیچ روند و قاعده کلی‌ای نمی‌توان استخراج نمود تا به ضرس قاطع راجع به آنها صحبت کرد. کما اینکه کسی ممکن است واژه‌ای مترادف با یک کلمه را جستجو کند و به نتایج دیگری برسد! اما به هر حال کلیاتی که از این طریق به دست می‌آیند و با منطق ذهنی نیز سازگاری دارند را نمی‌توان انکار کرد. به هر حال این جستجوها همگی که تصادفی نیستند! در واقع خیلی از این نتایج، از نظر ذهنی نیز پیشاپیش بدیهی و قابل توجیه هستند و لذا صرفاً خیال انسان را جمع می‌کنند که شواهد آماری نیز آن فرض‌ها را تأیید می‌کنند. به عبارتی مثل هر کار پژوهشی دیگری که با فرضیه آغاز می‌شود، در اینجا نیز فقط می‌توان گفت که این فرضیه‌های ذهنی «رد نمی‌شوند».

تمام اینها در واقع در واقع Insightای است که گوگل به ما می‌دهد. پی بردن به باطن و منویات درونی افراد، ابداً کار آسانی نیست، اما مشاهده می‌شود که امروزه مدد تکنولوژی گوگل، به سادگی می‌توان هم سیر انفس نمود و هم سیاحت آفاق!

Insights

 

Read Full Post »

گوگل ابزار بسیار مفیدی دارد به نام Google Insights که علی‌رغم کاربردهای بسیار زیاد آن در تحقیقات و صنعت (علی‌الخصوص در بازاریابی و تحقیقات بازار)، به نظر می‌رسد تا کنون در ایران ناشناخته مانده است. به طور مختصر، هدف از ارائه این سرویس توسط گوگل، بررسی آماری واژگان جستجوشده توسط کاربران مختلف، به تفکیک مکان (IP) و زمان جستجو است. ویژگی بسیار مهم نتایج خروجی از این سرویس این است که همگی نرمال شده‌اند؛ یعنی رتبه‌بندی خروجی‌ها نه بر اساس تعداد کل (فراوانی مطلق) جستجوها، بلکه بر اساس نسبت جستجوی واژه موردنظر به کل واژگان جستجوشده در آن شهر (فراوانی نسبی) است و لذا اثر بیشتر یا کمتر بودن تعداد ساکنین یک یا چند شهر (اثر جمعیت) و یا متفاوت بودن میزان دسترسی به اینترنت (اثر ضریب نفوذ اینترنت) در شهرهای مختلف را حذف کرده و بدین ترتیب مبنایی مقایسه‌پذیر را برای جستجوها فراهم می‌سازد.

هدف از نوشتار حاضر این است که با استفاده از از این ابزار، تا آنجا که ممکن است مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی-اجتماعی (Socioeconomic) ساکنین شهرهای مختلف ایران مورد بررسی قرار گیرند. برای استفاده از این سرویس بدین منظور دو روش وجود دارد: روش اول این است که بیشترین واژه‌های جستجوشده به تفکیک هر شهر را به وسیله خود سرویس مرتب کرده و سپس واژه‌های (اقتصادی-اجتماعی) مرتبط با موضوع این نوشته را یافته و در گروه‌های مختلف دسته‌بندی کنیم. اما مشکل اینجاست که در این روش، گوگل نهایتاً ۱۰ واژه با بیشترین نسبت جستجو در هر شهر را مرتب می‌کند که اغلب آنها اصلاً ارتباطی به موضوع این نوشته ندارند و لذا بدین شیوه، مثلاً نمی‌توان فهمید که مهم‌ترین دغدغه «اقتصادی» افراد ساکن تهران یا کل کشور چیست. به عنوان مثال سه واژه اول با بیشترین میزان جستجو در کشور ایران عبارتند از «دانلود»/«download»، «ایران» (به همراه ترکیبات بی‌شمار آن مانند “ایران خودرو”، “روزنامه ایران”، “بانک ملی ایران”، “ایران ایر”، “ایران ترانه” و قس علی هذا) و «عکس». قابل حدس است که موارد بعدی رتبه‌بندی را نیز واژگانی همچون «آهنگ»، «فیلم»، «بازی» و مواردی از این دست به خود اختصاص می‌دهند. طبعاً این که در کدام شهر کشور، بیشترین نسبت جستجو برای واژگان فوق‌الذکر وجود داشته است فی‌الحال اهمیتی ندارد. البته امکان رتبه‌بندی جستجوها در دسته (Category) های مختلف نیز برای واژه‌ها وجود دارد، اما این امکان فقط برای زبان انگلیسی فراهم است.

روش دوم که (در اینجا نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد) این است که یک سری واژه مرتبط با هر موضوع به سرویس گوگل داده شود تا شهرهای با بیشترین نسبت جستجو برای هر کدام به دست آید. لذا بدین منظور اولاً از فیلتر بالای صفحه، فقط منطقه ایران در نظر گرفته شده تا احیاناً در مورد واژگان مشترک بین زبان فارسی و عربی مشکلی به وجود نیاید، ثانیاً در پایین صفحه نیز فیلتر شهر (City) به جای ناحیه (Region) انتخاب می‌شود تا تمرکز جستجوها به طور دقیق‌تر مشخص گردد. بازه زمانی جستجوها نیز آمار تجمعی از سال ۲۰۰۴ تا روز تهیه این نوشته (۱۵ ژوئن ۲۰۱۲)، در نظر گرفته می‌شود. البته این امکان وجود دارد که فقط آمار مربوط به جستجوهای سال ۲۰۱۲ (یا هر سال یا بازه دیگر) نیز مرتب شود تا نتایج به‌روزتر باشند، اما در این صورت ممکن است اولاً فراوانی مطلق جستجوها به اندازه کافی نباشد و لذا بعضی نتایج تورش‌دار باشند، ثانیاً اگر کسی این نوشته را چند وقت بعد بخواند، ممکن است نتایج به کل تغییر کرده باشند. به عبارت دیگر ملاک این نوشته، صرفاً وضع فعلی و نوسانات مقطعی نیست، بلکه روال بلندمدت‌ترِ یک بازه ۸ ساله را مد نظر خود دارد (البته خود گوگل نمودار هم می‌کشد و به وسیله آن نشان می‌دهد که بیشترین فراوانی جستجوی هر واژه مربوط به کدام یک از سال‌های مورد بررسی بوده است). به عبارتی با استفاده از این روش می‌توان فهمید که فلان واژه اقتصادی-اجتماعی، مهم‌ترین دغدغه چه شهرهایی است، اما در کل نمی‌توان فهمید که مهم‌ترین دغدغه اقتصادی-اجتماعی هر شهر، چه واژه‌هایی است.

با این حال باید به محدودیت‌های این روش نیز توجه داشت. گوگل موقعیت جستجوکنندگان را بر اساس IP پیدا می‌کند. طبیعی است که مثلاً بعضی از شهرستانی‌ها ممکن است در تهران Search کنند، یا از طرفی بعضی از افراد هم با استفاده از ف.ی.ل.ت.ر   ش.ک.ن جستجو می‌کنند. علاوه بر این باید توجه داشت که همه لزوماً از گوگل استفاده نمی‌کتتد و همچنان یاهو (اعم از ایمیل یا سرویس جستجوی آن) در ایران بسیار پرطرفدار است. (کما این‌که رتبه ۸ بیشترین واژه جستجوشده در کشور از طریق گوگل طی این سال‌ها نیز مربوط به کلمه  «yahoo» است و معلوم نیست چرا قشر عظیمی از افراد در ایران، در گوگل به دنبال یاهو می‌گردند!)

فقط ۳ نتیجه اول مربوط به شهرهای جستجوکننده هر واژه در این نوشته ذکر می‌شوند و نتایج نیز همگی توسط خود گوگل Normalize شده‌اند (به‌نحوی که شهری با بیشترین نسبت جستجو همواره نمره ۱۰۰ و الباقی شهرها نمره کمتری می‌گیرند). حتی‌المقدور نیز سعی گردیده که کلمات با همان املا که عوام از آنها استفاده می‌کنند مورد بررسی قرار گیرند، با این حال در مورد بعضی از کلمات ممکن است جدا یا سرهم نوشتن آنها، جستجو با الفبای فارسی یا انگلیسی و نیز استفاده از املاهای متفاوت حروفی همچون ی/ي یا ک/ك همچنان ایجاد مشکل کند. در مواردی نیز بعضی کلمات ممکن است دارای چند معنی متفاوت باشند که در این روش از یکدیگر قابل تمایز نیستند.

اعداد نرمال‌شده آمارها در طول زمان به سرعت عوض می‌شوند، لذا احتمالاً گوگل میانگین وزنی (با وزن‌هایی برابر با سال یا زمان جستجو) را نیز برای هر واژه در نظر می‌گیرد. (اصولاً گوگل الگوریتم‌های خود را هرگز به طور کامل بیان نمی‌کند مبادا اشخاصی در صدد سوء‌استفاده و تورش‌دار کردن نتایج، درست مشابه آن چه در ساختن یک بمب گوگلی مرسوم است، بر آیند.) علاوه بر این، گوگل خیلی از واژه‌ها را برای این منظور اصولاً ایندکس نمی‌کند. نه به آن معنا که آن واژه‌ها اصلاً جستجو نمی‌شوند، بلکه چون تعدادشان کم بوده، گوگل فعلاً آنها را ذخیره نکرده است. ضمناً برای دیدن نتایج، فرد باید حتماً در گوگل Login کرده باشد (و البته پس از جستجوی زیاد، ممکن است با پیغام You have reached your quota limit نیز مواجه گردد).

1. اشتغال و تأمین اجتماعی

ابتدا آمار جستجوی کار در ایران از طریق اینترنت مورد بررسی قرار می‌گیرد. برآیند آمارها (در ۸ سال گذشته) نشان می‌دهند که به طور متوسط، نسبت جستجوی کلمه «بیکاری» در شهر کرمانشاه، به‌طور معنی‌داری از سایر نقاط کشور بیشتر بوده است؛ به نحوی که الباقی شهرها، با فاصله زیاد از آن، رتبه تقریباً یکسانی دارند. با این حال، منطقی به نظر نمی‌رسد که شخصی که به دنبال «کار» می‌گردد، در اینترنت کلمه «بیکاری» را جستجو کند، مگر این که از یافتن کار ناامید شده و مثلاً به دنبال تسلی‌بخشی به خود یا بررسی علل و عوامل بیکاری و مواردی از این دست باشد. مع‌الوصف، جستجوی کلمات هم‌خانواده‌ای چون «کار»، «شغل»، «مشاغل»، «اشتغال» و «استخدام»، حدس اولیه را تقویت می‌کنند و در مجموع نشان می‌دهند که نرخ بیکاری در شهرهای کرمانشاه، زنجان، ارومیه، اردبیل، زابل و همدان در گذشته بیش از سایر شهرها بوده است. (در باب کلمه «استخدام» نکته جالب آن است که عمده جستجوها مربوط به “استخدام بانک” و  سپس “استخدام نفت” بوده است، گویی جای دیگری در این کشور استخدام نمی‌کند که مردم به دنبال آنها باشند!)

به منظور بررسی مجدد صحت نتیجه‌گیری فوق، می‌توان چنین استدلال کرد که اگر جایی نرخ بیکاری بالا و تلاش برای یافتن شغل، بی‌ثمر باشد، قاعدتاً جستجو برای واژگانی چون «بیمه»، «تامین اجتماعی» و «رفاه» نیز باید بالا باشد. همان طور که در جداول بعد مشاهده می‌شود، نتایج آماری جستجوی این واژه‌ها نیز صحت نتیجه‌گیری‌های قبلی را تأیید می‌کنند. (البته باید توجه داشت که جستجوی واژه «بیمه» می‌تواند مقاصد متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است این واژه برای جستجوی “بیمه بدنه اتومبیل” نیز به کار گرفته شده باشد و لذا قابل‌استناد نباشد، اما نتایج سایر کلمات هم‌خانواده، امکان قبول این فرضیه را پایین می‌آورند. در باب کلمه «رفاه» نیز استدلال مشابهی برقرار است. در کل، نتایج حاصل از جستجوی تمام کلمات هم‌خانواده را باید درکنار یکدیگر مورد بررسی قرار داد تا به نتیجه قابل اطمینانی رسید.)

اما آیا همه اینها بدین معنی است که بیکاری مثلاً در کرمانشاه بالاست؟ نه لزوماً! بلکه اگر سخت‌گیرانه به قضیه نگاه کنیم صرفاً بدین معناست که دغدغه مردم کرمانشاه در باب بیکاری، نسبت به سایر شهر‌های کشور بیشتر است! اما برای اطمینان، کافی است شخصی دو واژه “بیکاری + کرمانشاه” را گوگل کند تا ببیند فرض ذهنی اولیه تقویت می‌شود یا خیر! ضمناً استفاده از این روش، دیگر این مشکل را ندارد که بیکاری را چه تعریف کنیم. ضمن آنکه آن مشکل جدیداً پیش‌آمده در ایران که فرد از  فرط بیکاری، دیگر به دنبال کار نمی‌گردد (مثلاً به دنبال درس خواندن یا سایر امور می‌رود) و لذا طبق تعاریف مرسوم بیکار محسوب نمی‌شود را نیز ندارد. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر. ک. مقاله عباس عبدی در زمینه کاهش تصنعی اما ظاهراً منطبق با آمار نرخ بیکاری در اکثر استان‌های کشور!)

===>

imageimageimageimageimageimageimageimageimage

2. وام، سپرده‌گذاری و دلالی

با بررسی نتایج حاصل از جستجوی واژه «وام» و «تسهیلات» این فرضیه به ذهن متبادر می‌شود که بیشترین نسبت منقاضیان وام و تسهیلات را شهرهایی تشکیل می‌دهند که نرخ بیکاری (یا به عبارت بهتر نرخ جستجوی کار) در آنها بالاتر است. حال اگر مورد جستجو را محدودتر کرده و به آمار جستجوی تسهیلات کم‌بهره و ارزان‌قیمتی چون «قرض‌الحسنه»، «صندوق مهر»، «مهر امام رضا»، «سهام عدالت» و «یارانه» بپردازیم، متوجه می‌شویم که عمده این جستجوها برای همین قبیل تسهیلات بوده که در شهرهای فوق‌الاشاره (ارومیه، اردبیل، کرمانشاه و همدان) متمرکز شده‌اند. فقط در رابطه با واژه «بانک» است که رتبه اول به تهران اختصاص داشته، اما پس از آن مجدداً اغلب، همان شهرهایی مانند زابل  قرار می‌گیرند. جالب اینجاست که چنان‌چه بررسی را در باب واژه مدرن‌تری در باب تأمین مالی، مثل «فاینانس» انجام دهیم، نتیجه فقط به تهران محدود می‌شود.

از طرف دیگر چنان‌چه بررسی در باب واژه‌های مرتبط با سپرده‌گذاری و سرمایه‌گذاری، مانند «اوراق مشارکت»، «صکوک»، «اوراق قرضه» و واژگان نسبتاً مدرن‌تری در رابطه با بازارهای مالی مثل «سازمان بورس» و «بازار سهام» انجام شود، نتیجه به شهرهای بزرگی مانند تهران و اصفهان می‌انجامد. (باید توجه داشت که بررسی در باب خود واژه «سهام» به تنهایی، به سبب اختلاط آن با واژه «سهام عدالت» که از نظر مراد ذهنی جستجوکننده، کاملاً در معنایی مقابل قرار داشته و امکان تفکیک بین دو معنی نیز در این روش وجود ندارد، امکان‌پذیر نیست.)

جالب اینجاست که در باب واژه‌ای چون «قیمت» نیز به نظر می‌رسد که باز همان شهرهای با نرخ بیکاری بالا، سردسته جستجوگرانند. بررسی واژه‌هایی چون «قیمت ارز»، «ارز»، «قیمت طلا»، «طلا»، «قیمت سکه» و «سکه» این نتیجه‌گیری را تقویت کرده و مجموعاً نشان می‌دهند که بر خلاف تصور اولیه، نه تنها تهران رتبه اول (از نظر نسبت و نه از نظر تعداد) را در دلالی ارز، طلا و سکه ندارد، بلکه شهرهایی چون ارومیه، زابل، کرمانشاه، همدان و سبزوار (شهرهایی با با نرخ بیکاری یا کارجویی بالا) در این زمینه دست بالاتر دارند. طبیعی هم هست که وقتی در یک سری از شهرها شغل وجود نداشته باشد، همه به دنبال دلالی و خرید و فروش ارز و طلا باشند. (با این حال این روش بررسی، یک اشکال اساسی هم دارد که درست نیست ناگفته بماند و آن این که، شاید کسی چنین استدلال کند که مثلاً تهرانی‌ها چون قیمت سکه را از مجاری دیگر، خودشان می‌دانند، لذا دیگر قیمت آن را از طریق اینترنت به دست نمی‌آورند یا اگر هم به دست می‌آورند چون آدرس سایت مربوطه را بلدند دیگر در گوگل به جستجوی آن نمی‌پردازند و لذا این استدلال که تهرانی‌ها کمتر به دنبال دلالی هستند غلط است.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

 ۳. مسکن و ازدواج

جستجوی واژه‌ «آپارتمان»، «مسکن» و واژگان مرتبط با آنها مانند «متری»، «متراژ» «قیمت زمین» و «پنت هاوس» ما را بدین نتیجه می‌رساند که عمده جستجوها برای خرید خانه (اعم از کوچک و بزرگ) در  وهله اول در تهران و شهرهای  هم‌جوار آن و در وهله دوم در سایر شهرهای بزرگ کشور متمرکز شده‌اند. (نتایج حاصل از جستجوی کلمه «خانه» قابل تحلیل و استناد نیست، چون هزار و یک ترکیب و مشتقات نامرتبط با مقصود اصلی از آن قابل ساختن است و لذا معلوم نیست جستجوگر واقعاً به دنبال چه چیزی بوده است. به همین ترتیب کلمه «زمین» نیز به همراه ترکیبات متعدد آن، در معانی مختلفی در اینترنت مورد جستجو قرار گرفته است.)

بر خلاف تصور اولیه، این ساکنین تهران (و سایر شهرهای بزرگ) نیستند که بیشتر به دنبال «ویلا» می‌گردند، بلکه جستجو برای این واژه در شهرهای شمالی بابل و رشت و نیز در کرج متمرکز شده است. (البته بدیهی است که لزومی ندارد افراد جستجوکننده از یک شهر، بومی همان شهر باشند و ممکن است از جای دیگر برای مدت محدود یا نامحدود بدانجا رفته باشند.) جستجو برای «مسکن مهر» نیز عمدتاً در اطراف و اکناف تهران رایج است (باید توجه داشت که استان زنجان علاوه بر رتبه نخست در نسبت جستجوی «مسکن مهر»، طبق آمارهای رسمی رتبه اول ساخت مسکن مهر در کشور را نیز به خود اختصاص داده است).

در باب «ازدواج» اگر چه در نگاه اول ممکن است عجیب به نظر برسد اما آمارها گواه آن است که افراد مستقر در شهرهای با نرخ بیکاری بالا، از نظر جستجوی این واژه در رتبه اول قرار دارند. البته یک فرضیه، ممکن است این باشد که افراد از این طریق به دنبال «وام ازدواج» هستند (نتیجه‌ای که از نظر آماری نیز رد نمی‌شود)، اما با جستجوی واژه «همسریابی» مجدداً دیده می‌شود که بیشترین دغدغه، بین افراد شهرهای زابل، ارومیه، همدان و سبزوار وجود دارد. فقط در مورد واژه «صیغه» است که شهر قم، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. (نتایج جستجوی واژه «عقد» به علت کثرت کاربرد در معانی مختلف، در اینجا قابل استناد نیست.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۴. تحصیلات و آموزش

آمارها نشان می‌دهند که ییشترین نسبت جستجو برای واژه «دانشگاه» در شهر اهواز بوده است. عمده این جستجوها در این شهر نیز برای «دانشگاه آزاد» بوده است. همان طور که در جداول دیده می‌شود بر خلاف انتظار، شهر تهران در میان ۳ شهر جستجوگر اول برای این واژگان، هیچ جایگاهی ندارد. در مجموع نیز برای برای کلمات مرتبط با تحصیلات عالی مانند «دانشگاه»، «دانشگاه آزاد»، «دانشگاه سراسری»، «پیام نور»، «ترم» و «انتخاب واحد»، مجدداً همان شهرهایی که در جستجوی کار/بیمه/وام/ازدواج پیشتازند (مانند ارومیه، اردبیل، کرمانشاه و زابل) در اینجا نیز رتبه اول جستجو را به خود اختصاص می‌دهند. شاید بتوان این قضیه را این گونه تفسیر کرد که افراد در این شهرها با تلاش برای رفتن به دانشگاه‌ها و کسب تحصیلات عالی، سعی در فرار از وضعیت بیکاری (و احتمالاً بی‌پولی) موجود دارند. از این رو، همین شهرها در جستجو برای واژگان مرتبط با کنکور مثل «آزمون»، «کنکور»، «گاج»، «قلم چی» و «دبیرستان» و همچنین کلمات عام‌تری چون «کلاس»، «درس» و «کتاب» رتبه اول را در بین شهرهای کشور دارند.  (بررسی رتبه‌های اخذشده در کنکور سراسری توسط ساکنین این شهرها در سال‌های اخیر، خود می‌تواند موضوع جالب جداگانه‌ای باشد که در این مجال به آنها پرداخته نمی‌شود). جستجوی واژه «اپلای» نیز با اختلاف زیاد نسبت به سایر شهرها اساساً در تهران متمرکز شده است (نه به این معنی که از بچه‌های شهرستانی کسی به دنبال اپلای کردن نیست، بلکه احتمالاً آنها نیز از تهران اپلای می‌کنند).

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۵. سیاست و حقوق بشر

بررسی آماری جستجوی نام سه کاندیدای مطرح انتخابات ریاست‌جمهوری نهم یعنی «احمدی نژاد»، «موسوی» و «کروبی» هر سه حاکی از این است که سه شهر قم، یزد و بابل به ترتیب، بیشترین نسبت جستجو را به خود اختصاص داده‌اند. در باب «مشایی»، «رفسنجانی»، «هاشمی» و «خاتمی» نیز بیشترین نسبت علاقمندی مربوط به شهر قم بوده است. (در مورد «رفسنجانی/هاشمی» و «خاتمی»، پس از قم بیشترین نسبت جستجو در میان همشهریان آنها یعنی در کرمان و یزد وجود دارد.) لذا در مجموع به نظر می‌رسد که شهر قم، سردمدار جستجوی واژگان سیاسی در کشور و از این نظر، سیاسی‌ترین شهر کشور باشد و جالب این است که در این رتبه‌بندی‌ها، شهر تهران ابداً جایگاه بالایی ندارد.

در مورد نسبت جستجوی واژگان مرسوم و پر حاشیه ادبیات سیاسی روز ایران مانند «ج.ن.ب.ش س.ب.ز» یا «انرژی هسته ای» نیز مجدداً برتری از آنِ شهر قم است. واژه «اسرائیل» نیز گر چه بیشترین حساسیت را در شهر قم داشته است، اما وقتی کار به «حمله اسرائیل» می‌رسد، عمدتاً ساکنین پایتخت هستند که به صورت بلا رقیب، بیشترین دغدغه‌مندی را از این بابت دارند. نام «ریگی» نیز همان طور که انتظار می‌رود با بیشترین نسبت در زاهدان جستجو شده است.

تا بدینجا به نظر می‌رسد که شهر تهران و سایر کلان‌شهرها بر خلاف تصور اولیه در جستجوها هیچ جایگاهی ندارند. اما حقیقت این است که اگر به بررسی واژگان نسبتاً مترقیانه‌تر و مربوط به جوامع توسعه‌یافته‌تری، از قبیل «حقوق بشر»، «حقوق زنان»، «دموکراسی»، «رای گیری»، «برابری»، «نابرابری»، «لیبرالیسم»، «حقوق مدنی»، «قانون مدنی»، «قانون تجارت»، «قانون کار»، «حداقل دستمزد»، «حداقل حقوق»، «آیین دادرسی» و «دیوان محاسبات» پرداخته شود، مشاهده می‌شود که شهر تهران و در موارد خاصی، سایر کلان‌شهرها به صورت تقریباً بلا منازع در جایگاه اول قرار می‌گیرند. بدین لحاظ به نظر می‌رسد هر چه سطح توسعه و امکانات شهرها بیشتر شده و دغدغه‌های مربوط به امکانات اولیه زندگی مرتفع می‌گردد، جا برای مفاهیم مدرن و متمدنانه‌تر باز می‌شود، اما در شهرها و روستاهای کوچک که همچنان برای تأمین نیازهای اولیه زندگی با مشکل مواجهند، این مسائل اساساً بلا موضوع هستند. (با استفاده از ااین سرویس گوگل، واژه «آزادی» قابل بررسی نیست، چون به علت کثرت استفاده و به عاریه گرفته شدن توسط انواع و اقسام مکان‌هایی چون “خیابان آزادی”، “میدان آزادی”، “سینما آزادی” و نیز موارد دیگری از قبیل “سکه بهار آزادی”، احتمال خلط مفاهیم بسیار زیاد است. بر همین اساس، نتایج جستجوی کلمه «رای» را نیز نمی‌توان معتبر دانست، چون سهم عمده‌ای از جستجوها در این باب مربوط به خانم “آیشواریا رای” بوده است.)

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۶. مذهب و آیین

عجیب نیست اگر در زمینه جستجوی کلیدواژه‌های متداول در قاموس مذهبی کشور مثل «دین»، «اسلام»، «Islam»، «مسلمان»، «الله»، «توحید»، «قرآن»، «حدیث»، «پیامبر»، «محمد»، «علی»، «معاد»، «نماز»، «مکه»، «مدینه»، «حجاب»، «بی حجاب»، «گناه»، «شیطان»، «مداحی» و «حوزه علمیه» شهر قم تقریباً بلا استثنا (و با فاصله زیاد از سایرین) رتبه نخست را داشته باشد. (بدیهی است که کلمه «محمد» می‌تواند به عنوان مثال به منظور جستجوی عکس محمدرضا گلزار نیز مورد جستجو قرار گرفته باشد، اما احتمالاً تعداد جستجوهای مذهبی در شهر قم انقدر بالا بوده که بر موارد این‌چنینی فایق ‌آمده است.)

در باب واژگان «سنی» و «اهل سنت» نیز عجیب نیست که بیشترین نسبت جستجو مربوط به شهرهایی چون زابل، بندرعباس و زاهدان بوده است. در باب واژه «شیعه» نیز اگر چه بیش از همه در شهر قم مورد جستجو قرار گرفته اما بلافاصله بعد از آن، مجدداً شهر زاهدان قرار دارد. (بر این مبنا، به نظر می‌رسد که اگر چه جستجوی واژگان مرتبط با سنی‌ها برای اهالی قم جذابیت چندانی ندارد، اما جستجوی واژگان مرتبط با شیعه، به هر دلیل، برای اهل سنت جذاب است.)

به جز مشهد که به عنوان شهری مذهبی شناخته می‌شود، سایر شهرهای بزرگ (من جمله تهران) عموماً جایگاهی در زمینه جستجوی واژگان مذهبی ندارند. اما چنان چه مظاهر و مکاتب عرفانی دیگری همچون «یوگا»، «بودا»، «ذن» و «مدیتیشن» مورد بررسی قرار گیرند، شهرهایی مانند تهران، شیراز، تبریز و اصفهان در جستجوها برتری دارند.

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۷. تفریحات و سرگرمی

مطابق آمارها (و همان طور که انتظار نیز بر آن است) صحبت از تفریح و سرگرمی که می‌شود برتری از آنِ ساکنین شهرهای بزرگ‌تر و مرفه‌تر است. بررسی آمار جستجوی واژگانی چون «تفریح»، «رستوران»، «کافی شاپ»، «پاساژ»، «مسافرت»، «سفر»، «توریسم»، «تور کیش»، «کیش»، «دبی» و «هتل» نشان می‌دهند که ساکنین کلان‌شهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز، کرج، مشهد و تبریز همواره در صدر جستجوگران این چنینی قرار داشته‌اند (تفاوت آمارهای مربوط به جستجوی «کیش» و «تور کیش» نشان‌دهنده این است که گرچه احتمالاً از بندرعباس بیشتر به دنبال کیش رفتن هستند، اما احتمالاً برای این کار کسی در آنجا به دنبال تور نمی‌گردد). واژه «مهاجرت» بیش از همه توسط ساکنین دو شهر تهران و کرج و واژه «ویزا» نیز بیش از همه توسط اهالی تهران و اصفهان جستجو شده است.

از نکات جالب آماری در میان جستجوها این است که ظاهراً ساکنین شهرهای شمالی کشور مثل بابل، گرگان و ساری بیش از سایر شهرها به «مد»، «فشن»، «مدل مو»، «مدل لباس»، «لباس» و «مانتو» بها می‌دهند. اما هنگامی که بحث به «چادر» می‌رسد، بیشترین نسبت جستجو مربوط به شهر قم و پس از آن زابل است. تمرکز جستجو برای واژگانی ملازم با امکانات مالی یا سطح توسعه‌یافتگی بالاتر همچون «تئاتر»، «سینما»، «داربی»، «ف.ر.ک.ا.ن.س   ک.ا.ن.ا.ل»، «ه.ا.ت   ب.ر.د»، «آی فون» و «آی پد» نیز بیشتر مربوط به تهران و شهرهای بزرگی مثل کرج، شیراز و اصفهان است (البته جستجو برای کلمه «سینما» با “بازیگر سینما” و “عکس بازیگر سینما” قاطی می‌شود و لذا نتیجه کمی تورش‌دار است). با این حال، بیشترین نسبت جستحو برای واژه «موبایل» مربوط به بندرعباس (احتمالاً به واسطه مرزی بودن و نزدیکی به دبی) و پس از آن مربوط به تهران بوده است.  اما در مواردی مانند «برنامه نود» که به نوعی یک برنامه تفریحی با امکان دسترسی همگانی است،  ساکنین شهرهای کم‌امکانات‌تری مثل زابل و ارومیه بیشترین نسبت هواداران را دارند.

imageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimageimage

۸. سایر موارد

می‌توان جستجو را برای هزاران کلمه دیگر نیز انجام داد. به عنوان مثال، هم عجیب است و هم عجیب نیست اگر که بیشترین نسبت جستجو برای واژه «نفت» و ترکیبات آن، با فاصله زیاد نسبت به سایر شهرها، در اهواز متمرکز شده باشد؛ یا که بیشترین نسبت جستجو برای «برنج» مربوط به شهرهای شمالی کشور مانند رشت، ساری، و بابل باشد؛ یا که بیشترین علاقمندی به جستجوی «تهران» مربوط به ساکنین تهران و کرج باشد؛ یا عمدتاً همین ساکنین پایتخت باشند که بیش از سایرین به دنبال «خدمتکار» می‌گردند؛ یا مجدداً همین ساکنین شهرهای بزرگی چون تهران، کرج، شیراز و مشهد باشند که جستجوی واژه «balatarin» برایشان جالب باشد؛ یا که «خرید شارژ ایرانسل یا همراه اول» (به هر دلیل، از دلالی گرفته تا احتمالاً کمبود درآمد لازم برای خرید سیم کارت دائمی) در زابل بیش از سایر نقاط کشور رایج باشد؛ یا سایر موارد این چنینی که به سیاق موضوعات قبل، می‌توان به بررسی آنها از طریق Google Insights پرداخت.

imageimageimageimageimageimageimageimage

تفسیر نتایج جستجوها باشد بر عهده خواننده. علی‌القاعده هیچ محققی نمی‌آید همه این متغیرها را با هم بررسی کند و بررسی دقیق هر یک از آنها، به هزاران ساعت زمان و مطالعات دقیق اقتصادی و البته جامعه‌شناسی نیاز دارد که به نوبه خود، کار میدانی، بودجه و صرف زمان بسیار زیادی را می‌طلبد. این نتایج صرفاً یک دید اولیه به محقق می‌دهند تا با استفاده از آن به سرعت یک نقشه کلی از  ویژگی‌های مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری کشور را استخراج کند. دیگر کسی هم نمی‌تواند به ساختگی بودن آمارها اعتراض کند! اما مثلاً مواردی همچون توزیع درآمد یا ثروت یا فقر نیز هستند که نمی‌شود آنها را با هیچ پروکسی خاصی حتی از این طریق نیز تخمین زد! جالب اینجاست که خود کلمه «اقتصاد» را نیز نمی‌توان از این طریق سنجید تا متوجه شد کدام شهرها بیشتر دغدغه اقتصادی دارند، چرا که با ترکیباتی از قبیل “اقتصاد نوین”، “دنیای اقتصاد” و مواردی از این دست قاطی می‌شود.

در کل باید توجه داشت که با استفاده از نتایج جستجوها جز یک سری کلیات و حدس‌های اولیه، هیچ روند و قاعده کلی‌ای نمی‌توان استخراج نمود تا به ضرس قاطع راجع به آنها صحبت کرد. کما اینکه کسی ممکن است واژه‌ای مترادف با یک کلمه را جستجو کند و به نتایج دیگری برسد! اما به هر حال کلیاتی که از این طریق به دست می‌آیند و با منطق ذهنی نیز سازگاری دارند را نمی‌توان انکار کرد. به هر حال این جستجوها همگی که تصادفی نیستند! در واقع خیلی از این نتایج، از نظر ذهنی نیز پیشاپیش بدیهی و قابل توجیه هستند و لذا صرفاً خیال انسان را جمع می‌کنند که شواهد آماری نیز آن فرض‌ها را تأیید می‌کنند. به عبارتی مثل هر کار پژوهشی دیگری که با فرضیه آغاز می‌شود، در اینجا نیز فقط می‌توان گفت که این فرضیه‌های ذهنی «رد نمی‌شوند».

تمام اینها در واقع در واقع Insightای است که گوگل به ما می‌دهد. پی بردن به باطن و منویات درونی افراد، ابداً کار آسانی نیست، اما مشاهده می‌شود که امروزه مدد تکنولوژی گوگل، به سادگی می‌توان هم سیر انفس نمود و هم سیاحت آفاق!

Insights

 

Read Full Post »

افزایش سن ازدواج یکی از حقایق اجتماعی کشور است. طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران متوسط سن ازداوج مردان از 23 سال در سال 1365 به 26 سال در سال 1385 افزایش یافته است، این مقدار در سال‌های مشابه برای زنان از 19به 23 سال تغییر کرده است. از طرف دیگر سهم دختران 20 تا 24 ساله از دخترانی که هرگز ازداوج نکرده‌اند از 10 درصد در سال 1365 به 21 درصد در سال 1385 افزایش یافته است. این سهم برای پسران 20 تا 24 ساله به ترتیب برابر با 17 و 27 درصد است. انتظار می‌رود که با مشخص شدن نتایج سرشماری 1390 این اعداد افزایش هم یافته باشند. برای مقایسه، ایالات متحده نیز روند مشابهی را طی کرده است: متوسط سن ازدواج مردان از 23 در سال 1950 میلادی به 27 در سال 2000 و برای زنان در سال‌های مشابه از 20 به 25 سال تغییر کرده است. سهم دختران سنین 20 تا 24 سال نیز از دختراني که هرگز ازدواج نکرده‌اند از 32 درصد در سال 1950 میلادی به 73 درصد در سال 2000 افزایش یافته است. این ارقام برای پسران به ترتیب 59 و 84 درصد هستند. به نظر شما آیا اقتصاد می‌تواند توضیحی برای این نظم‌های آماری داشته باشد؟

برای توضیح روند افزایشی سن ازداوج از دیدگاه اقتصادی باید به این سوال جواب داد که در طول سالیان اخیر چه تغییری در هزینه‌ها و منافع ازدواج ایجاد شده است؟ در ادامه دلایلی ذکر می‌شود که نشان می‌دهد هزینه‌های ازدواج رو به افزایش و منافع آن رو به کاهش بوده است. برخی از این دلایل برای هر دو کشور مشابه است، اما باتوجه به تفاوت فرهنگی دوکشور، دلایل خاص هر یک از آن‌ها نیز وجود دارد.

افردای که قصد دارند خانواده تشکیل دهند، به خوبی می‌دانند که تقسیم زمان و منابع یکی از هزینه‌های ازدواج است، به این معنی که تصمیم‌گیری دو نفری در مورد مسائل مختلف، ممکن است موجب شود تا یک یا هر دو نفر به آنچه مطلوبشان است نرسند؛ در واقع اهمیت دادن به ترجیحات همسر بخشی از هزینه‌های ازدواج است. اگر نگاهی به سهم زنان از دانشجویان دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی بیاندازیم، مشاهده خواهیم کرد که مقدار آن از 31 درصد در سال 1365 به 43 درصد 1385 رسیده است. این تغییر ممکن است سبب شده باشد که زنان وزن بیشتری در تصمیم‌های خانواده به دست آورند که می‌تواند موجب افزایش هزینه ازدواج برای مردانی باشد که حاضر به پذیرش کاهش سهم خود نیستند.

از طرف دیگر ازدواج یک قرداد بلندمدت بین طرفین است که پایان دادن به آن کم‌هزینه نیست! به عنوان مثال تنها نگاهی به وضعیت مهریه، به عنوان بخشی از هزینه‌های پایان دادن به ازدواج، نشان می‌دهد که مقدار آن در طول بیست سال گذشته افزایش زیادی داشته است، که فشار دیگری بر هزینه‌های ازدواج می‌آورد.

افزایش هزینه‌های ازدواج تنها عامل نظم‌های آماری فوق نیست، بلکه کاهش منافع ازداوج نیز با آن همراهی کرده است. به صورت تاریخی، زمان‌هایی که فرصت‌های اقتصادی کمتری در اختیار زنان بوده و درآمد پایین‌تری داشته‌اند، منفعت ازدواج برای آنان بالاتر بوده است، چراکه دسترسی به درآمد بالاتر مردان کلید ادامه حیات برای تعداد زیادی از زنان به شمار می‌رفته است. افزایش سهم بخش خدمات در اقتصاد، بخشی که شغل‌های سبک که برای شرایط فیزیکی زنان مناسب است را فرآهم می‌کند، موجب افزایش استقلال مالی زنان و کاهش منافع ازداوج برای آنان شده است (سهم اشتغال بخش خدمات از کل اشتغال در اقتصاد ایران از 42 درصد در سال 1365 به 48 درصد در سال 1385 رسیده است).

منفعت ازدواج برای مردان هم روند کاهشی داشته است. از جمله منافع ازدواج برای مردان، تقسیم‌کار بین زوجین و تمرکز زنان در خانه‌داری است. اما چنانچه که می‌دانید رشد سریع تکنولوژی در طول سالیان گذشته موجب شده است تا لوازم خانگی کارآ با قیمت‌ مناسب در دسترس همگان قرار گیرد، همچنین غذاهای آماده نیز گسترش زیادی داشته‌اند که قیمت‌های گزافی هم ندارند. این موارد دست به دست هم داده است تا برای تهیه غذا، شست‌وشوی لباس یا ظرف‌ها نیاز کمتری به نیروی کار در داخل خانه باشد که منفعت ازدواج برای مردان را کاهش می‌دهد.

توضیحاتی که مشاهده کردید در حوزه اقتصاد خانواده قرار می‌گیرد، حوزه‌ای که به بررسی تصمیمات مختلفی می‌پردازد که خانواده با آن مواجهه است و به عنوان مثال مواردی از جمله تصمیم در مورد داشتن فرزند، تعداد فرزندان و طلاق را شامل می‌شود. چنانچه ملاحظه کردید این فرض عقلایی بودن افراد هنگام تصمیم‌گیری است که بحث فوق را در حوزه اقتصاد قرار می‌دهد.

ورود علم اقتصاد به بررسی مسائلی است که به صورت سنتی در حوزه آن قرار نداشتند، به اواخر سده بیستم بازمی‌گردد. چنین دیدی به علم اقتصاد در دانشگاه شیکاگو و توسط گری بکر، نوبلیست اقتصاد، متولد شد. بکر حوزه علم اقتصاد را بر مبنای اینکه تمامی تصمیمات انسان از یک قاعده عقلایی پیروی می‌کند به مسائل مختلفی گسترش داده است. وی از پیشروان مطالعات خانواده، جرم، اعتیاد، و تبعیض است.

Read Full Post »

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: