من اعتقاد دارم طرح هدفمندسازی یارانهها طرحی خوب و قابل دفاع است. در این متن سعی میکنم فهم خود از نظرات منقدین را بیان کنم و درجه اهمیت آنها را بازشماری کنم. ابتدا به این نکته میپردازم که کاستیهای طرح از نقطه نظر اقتصاد سیاسی چندان بزرگ نیست. سپس به این نکته میپردازم که مسئله نشت و نحوه تخصیص یارانه دارای اهمیت مرتبه دوم است و در نهایت سعی میکنم نگاهی جدید به سیاستهای قیمتی و ساختاری بیندازم. در متن دیگری که مفصل نیز هست انتقادات و نگرانیهایم را مینویسم.
عباس عبدی در مصاحبهاش ادعا کرده که این طرح فساد کامل است. انتقاد وی به نظر من بیشتر در حوزه اقتصاد سیاسی مطرح است. وی ادعا میکند که با اجرای این طرح دولت اختیار توزیع این پول را بهدست میآورد و لذا در مجموع فساد این طرح بیشتر از منافع آن است. من با این استدلال مخالفم و این طرح را در جهت کاهش قدرت دولت نسبت به وضع فعلی میبینم. به زعم من وی غیردقیق استدلال کرده است. دولت در ایران همواره منابع نفتی را در اختیار داشته است. تا بهحال دولت تصمیم گرفتهبود که این درآمد را روی قیمت کالاها اعمال کند و لذا هرکه بیشتر مصرف میکرد، یارانه بیشتری بهدست میآورد و از این به بعد میخواهد قیمتهای نسبی را واقعی کند و این منابع را به افراد کمدرآمد اختصاص دهد. آنچنان که من میبینم فساد اولی حتما بیشتر از دومیاست. روش اول نسبت قیمتها را مستقل از تقاضا و مطلوبیت مردم فرض میکند و لذا افراد خارج از تقطه بهینه خود مصرف میکنند و منابع اسراف میشود. از سوی دیگر بازار از بین میرود. تولید کننده در رقابت عاجز میماند و نمیتواند در نفطه بهینه خود تولید کند. در تمام دنیا سهم سرمایه از تولید زیر ۰٫۴ است. در ایران این رقم بر اساس محاسبات من بالای ۰٫۷ است (۱). انرژی ارزان تقاضای سرمایه انرژیبر را افزایش میدهد. بنابراین اصلاح قیمتها این اجازه را به تولیدکننده میدهد که تکنولوژی متناسب را انتخاب کند. بنابرمحاسبات ساده، با اعمال این سیاست در بلندمدت اگر سهم سرمایه یک دهم کمتر شود، تقاضای نیروی انسانی حداقل ۱۵ درصد افزایش مییابد (۲). این عدد بزرگی است. بنابراین میتوان استدلال کرد که روش اول به کل جامعه ضرر بیشتری میزند. نمیدانم آقای عبدی چه تعریفی از فساد دارند که اینچنین استدلال میکنند. همچنین ایشان در مصاحبه خود از افزایش تورم طرح به عنوان نقطه ضعف یاد کردهاند. در بخش پایانی به بحث تورم بازخواهم گشت، ولیکن به فراخور نسبت ایشان با طرح آقای کروبی لازم دیدم اینجا هم به صورت کوتاه به این نکته بپردازم. اینکه طرح تورمزا است به نظر قطعی میرسد ولی در اقتصاد چقدر تورم مهم است؟ تازه به زعم من عامل اصلی تورم در طرح دولت نه افزایش قیمت نهادهها که افزایش درآمد مستمندان است. چرا که تقاضای کالای این افراد افزایش مییابد اگر فرض بگیریم این خانوارها قبل از اجرای طرح دارای محدودیت منابع بودهاند. لذا اگر قرار بود طرح آقای کروبی در خصوص توزیع همه درآمد میان همه مردم محقق شود نباید میزان تورمیکمتر از طرح دولت انتظار میداشتیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ایران با واردات بالای ۴۵ میلیارد دلار در سال یک کشور بازِ کوچک است و میتوان ادعا کرد که نرخ دلار یک لنگر اصلی در تعیین تورم است. لذا میشود فرض کرد اگر دولت به سیاستش پایبند باشد نرخ ارز نقش ضربهگیر را در مقابل تورم بازی کند. لذا نمیتوان به این آسانی از تورم و مخصوصا اندازه آن صحبت کرد.
دوست خوبم رضا یوسفی مدتی پیش در مقالهای پیچیدگیهای توزیع یارانه را بیان کردهاست. عمده انتقاد موجود مشکل نشت یارانه به گروههای غیرهدف است. مشابه این استدلال را سپیدار در نظرات چند پست قبلی ارائه کرد. حقیقتش دلیل من از طرح مجدد این گزاره نگرانی از افزایش انتقادات بر اساس نظریه نشت است. آنچنان که در نظرات آن پست نوشتم ایناشکال در مرتبه اول اهمیت قرار ندارد. این که کدام گروهها یارانه را دریافت کنند وحی منزل نیست. در کشوری مثل ایران که بالغ بر ۷۰ میلیارد دلار یارانه قابل توزیع وجود دارد (۳) دست زدن به قیمتها مثل آتش زدن انبار مهمات است. تجربه تونس و مصر در مورد ایران دخلی ندارد. چرا که درآمد دولت در آن کشورها از مالیات و در ایران از نفت است. لذا در تونس عدم تخصیص یارانه به برخی گروهها مانند گرفتن مالیات اضافه از آن گروه است و میتواند انگیزهای برای نارضایتی برخی افراد باشد. در مقابل اینجا مالیاتی در کار نیست. از سوی دیگر عمده دلیل نارضایتی مردم را من در سیاستهای ظالمانه میبینم. این طرح ادعای اخلاقی منطقی دارد که دهک دهم ۲۷٫۸ برابر دهک اول از یارانه بنزین استفاده میکنند. اگر هیچ مطالعه دیگری نباشد این یعنی در بلند مدت با یک سیاست غلط اقتصادی بدون این که به رشد کمک کند نابرابری بیشتر میشود. از سوی دیگر نکته بسیار مهم این طرح جهتگیری دقیق طرح است. این طرح مانند طرح عباس عبدی نیست که در بلندمدت شامل تزریق مستقیم یارانه به مردم باشد. به نظر من طرح کروبی تماما بر اساس اقتصاد سیاسی کنترل دولت طراحی شده است. اما طرح دولت در بلندمدت به معنی تزریق درآمد نفت به بیمههای اجتماعی است (ماده ۵ بند الف). من کاملا از طرح دولت دفاع میکنم. شرط لازم برای رشد پایدار برقراری نظامهای تأمین اجتماعی کارآمد و فراگیر است. مهمترین جزء آن هم بیمه بیکاری و بیمه سالمندان است. بر اساس تخمین من تأمین بودجه این دو بیمه با کیفیتی معادل آمریکا بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار خواهد بود. ایجاد نظام جامع بیمه بیکاری این امکان را میدهد که در ایران بازارکار آزاد داشته باشیم. به این معنی که تولیدکنندگان به سادگی میتوانند هرکارمندی را که خواستند هر زمانی اخراج کنند. به نظر من بعد از هدفمندسازی یارانهها مهمترین جزء هر اصلاح ساختار اقتصادی، اصلاح قوانین بازارکار است. از طرف دیگر بیمه و حقوق سالمندی به مردم این اجازه را میدهد که کمتر پسانداز کنند. آنچنان که من درک میکنم در ایران ما اضافه انباشت سرمایه داریم (مانند مدلهای OLG) و نیاز داریم سیاستهایی را اعمال کنیم که نرخ پسانداز کمتر شود. مطالعات مختلف نشان داده است (۴) که افزایش سیستم پرداختی سالمندان میزان سرمایهگذاری را با ضریب ۰٫۶ کاهش میدهد. برای تأمین منابع چنین بیمههایی در کشورهای غربی از کارمندان و بنگاههای تولیدی مالیات میگیرند. ثابت شده است این مالیاتها اثر تخریبی بر رشد دارد. بر اساس همین مطالعات است که من استدلال میکنم که پول نفت را میتوان برای تأمین چنین بیمههایی خرج کرد بدون اینکه چنین آثار تخریبی بوجود بیایند.
در سایت الف مقالهای به قلم آقای سید امیر سیاح مقالهای منتشر شده است. من این مقاله را از این جهت انتخاب نکردهام که فکر میکنم ارزش بحث اقتصادی دارد (فکر هم نمیکنم نویسنده چنین ادعایی داشته باشد) بلکه بیشتر میخواهم روی موارد عوامفریبانه مشابه این مقاله که مدام از تریبون مجلس طرح میشود نقدی وارد کنم. (و البته متأسفم که لحنم در ادامه چندان علمی و شاید مؤدبانه نباشد. امیدوارم باعث کدورت نشود. نقد من به ادعاهای مشابه مقاله است و نه نقد نویسنده. پیشاپیش عذرخواهی میکنم.) وی سه دلیل برای نقد طرح را ذکر میکند: باید بانک اطلاعاتی تشکیل داد. قبل از سیاست قیمتی باید به اصلاح ساختارها پرداخت و در آخر شاه بیت همه انتقادها یعنی تورم. در خصوص بانک اطلاعاتی من در نظرات پست قبلی مفصلا نوشتهام و اینجا هم ذکر کردهام که از مرتبه دوم اهمیت است. همچنین برای توجه اقتصادداننماهای سیاسیباز(!!) خاطر نشان میکنم که طرح در خصوص نحوه توزیع و تعداد افرادی که تحت پوشش قرار میگیرند مطالعه تفصیلی دارد که خوب است ایشان مطالعه کنند. اما در خصوص اصلاح ساختار. یک چیزی که من واقعا در ایران نمیفهمم همین استدلال «اصلاح ساختار» است که مدام دوستان آنرا بیان میکنند. سؤال اول من این است که اصلاح ساختار چگونه ممکن است. به عنوان مثال ذکر میکنند طرح خرید اتوبوس کممصرف توسط دولت که با عنوان پرطمطراق اصلاح زیرساخت حمل و نقل از آن یاد میکنند. اولین سؤال من این است که خوب همین حرف ساختن ساختار غلط است. مگر قرار نیست دخالت دولت کم شود، پس چرا نسخه میدهید دولت اتوبوس کم مصرف بخرد. بعد میگویند نه منظورمان این است که قبل اعمال سیاستهای قیمتی دولت به بخش خصوصی وام بدهد تا ایشان اتوبوس بخرند. خوب عزیزان من اگر انرژی ارزان باشد که مردم وامشان را برمیدارند میروند خانه میخرند. از سوی دیگر چون تقاضای اتوبوس و ماشین کممصرف وجود ندارد ایرانخودرو هم ماشینهای کممصرف تولید نمیکند. مگر همین بازی را سر خودرو فرسوده درنیاوردید؟ آلودگی مگر بدتر نشد؟ چون این وام باعث تولید خودروی بیشتر و تقاضای رانندگی بیشتر و آلودگی بیشتر شد. از سوی دیگر این وام ارزان قیمت یعنی یارانه بیشتر برای حمل و نقل، یعنی افزایش تقاضای ناکارآمد حتی وقتی قیمتهای بنزین اصلاح شد. این یعنی سرکشیدن آب شور برای رفع تشنگی. برای کم کردن سطح یارانهها نمیشود راه جدیدی برای تزریق یارانهها پیشنهاد داد. برای کمکردن یارانهها باید کمتر یارانه داد. برای اصلاح ساختارهای اقتصادی باید سیاستهایی پیشنهاد شود که شرایط انگیزشی را برای آحاد جامعه ارضا کنند. اولین سیاست اصلاح ساختاری سیاست حدف یارانهها است. چرا شما اسم این سیاست را سیاست قیمتی میگذارید؟ این سیاست دقیقا ساختاری است (۵). میشود اثبات کرد سیاستهای اصلاح اقتصادی مثل کالای مکمل هم هستند. یعنی اعطای وام برای از بین بردن محدودیتهای نقدینگی تنها در صورتی به اصلاح مصرف منجر میشود که نسبت قیمتها بر اساس تقاضای جامعه باشد. آقای سیاح! بزرگترین اصلاح اقتصادی در ایران کم کردن مداخله دولت است و بدترین سیاست اصلاح ساختار در ایران آن چیزی است که شما پیشنهاد میدهید یعنی مداخله دولت برای اصلاح ساختار بدون در نظر گرفتن عکس العمل مردم. دوست خوبم، این محال است با سیاستی که خود نقیض خودش است بتوان به اصلاح ساختار دست زد. در اقتصاد اثبات شده است دولت با مداخله خودش نمیتواند مردم را مجبور به ایفای نقش دلخواه بکند.
ایشان ادعا کردهاند همه کارشناسان اقتصادی متفق القول هستند که معضل طرح، تورم است. من اگر کارشناس اقتصادی شناخته شوم ادعا میکنم معضل طرح تورم نیست. اول سؤال من از آقای سیاح این است که چرا تورم بد است؟ یا به تعبیر اقتصادی ضرر رفاهی تورم از کجا است؟ اگر ایشان استدلال کنند که قدرت خرید مردم کم میشود که بدیهی است چنین نیست. در یک نگاه کلان، اگر اسراف کل جامعه کم شود و همان تولید سابق را داشته باشیم یعنی بیشتر مصرف کردهایم و یعنی قدرت خریدمان زیاد شده است. در یک نگاه خرد، قدرت خرید مردم در خرید بنزین کم میشود و قدرت خریدشان در تأمین برنج زیاد میشود. چون قیمت نسبی برنج کم و برنج ارزان میشود. درآمد کشور هم که تغییر چشمگیری نمیکند (اگر افزایش نیابد). پس ایشان چطور استدلال میکنند که قدرت خرید مردم کم میشود؟ اگر چنین استدلالی ندارند یک نفر از این منتقدان (از آقای عبدی تا سیاح تا دوستان باسوادم) به من بگویند ضرر تورم در چیست؟ البته برای این سؤال در اقتصاد چندین جواب وجود دارد ولی اگر این دوستان نیز این جوابها را بخوانند متوجه میشوند که ضرر تورم حتما از مرتبه دوم اهمیت است. در خصوص عدد تورم، از آنجایی که همه ما بر اساس حدس و گمان حرف میزنیم و واقعا مطالعه دقیق انجام نشده است، به نظر من برای حرفهای نسنجیده اقتصادی باید تنبیه گذاشت. پیشنهاد من یک بازی تنبیهی است. پیشنهاد من این است که هرمسئولی به همان اندازه که از سخنش مطمئن هست یک مبلغی را اعلام کند. اگر حرف وی در خصوص اندازه تورم درست بود، وی میتواند پولش را بردارد. ولی هرکس که ادعای تورمیغلط کرد، پولش به کمیته امداد بخشیده میشود. من بدون مطالعه ادعا میکنم، تورم با اجرای این طرح و هر گندی که دولت در سال آینده بزند کمتر از ۴۰ درصد است. یعتی تنها ۱۵ درصد اضافه تورم در سال ۱۳۸۹ رخ میدهد و حاضرم ۱۰۰ هزار تومان هم وسط بگذارم (۶). اگر آقای سیاح میگویند تورم بالای ۴۰ درصد است و پول بیشتری میگذارند، من حرف ایشان را برای سیاستگذاری (اگر تازه تورم اهمیتی داشته باشد) قبول میکنم. به نظرم باید نمایندگان مجلس را مجبور کرد به این بازی تن دردهند. بدون چنین سیاستهای تنبیهی هرمسئولی میتواند هرادعایی بکند و زندگی بسیاری از مردم فقیر را تحت تاثیر قرار دهد.
———————————–
(۱) بانک مرکزی در گزارشهای جدید از درآمد ملی میزان پرداختی به کارکنان را گزارش کرده است. با تقسیم این رقم به تولید ناخالص داخلی میتوان سهم نیروی انسانی را بهدست آورد. سهم سرمایه یک منهای سهم نیروی انسانی است.
(۲) خیلی ساده اگر تولید ثابت بماند به ازای ۰٫۱ افزایش سهم نیروی انسانی ۱۰ درصد تقاضای نیروی انسانی زیاد میشود. از سوی دیگر تولید هم زیاد میشود. تخمین من با اعمال یک مقایسه تطبیقی برابر ۵ درصد است.
(۳) بنابر گزارش دولت کل میزان یارانه برابر ۴۸ میلیارد دلار است. به نظر من دولت در این محاسبه از روش حسابداری استفاده کرده است که از منظر اقتصادکلان بی معنی است. من به کل درآمد نفت میگویم یارانه قابل توزیع.
(۴) برای مثال نگاه کنید به مقاله آتانازیو در سال ۲۰۰۳
(۵) یک چیزی که من نمیفهمم این است که چطور سیاست تثبیت قیمت سیاست اصلاح ساختاری است و سیاست حذف یارانهها سیاست قیمتی
(۶) بدبختی قضیه این است که دوستان هیچ به خود زحمت نمیدهند یک عدد بگویند. فقط میگویند تورم سرسامآور. به نظر من این بزرگترین تشویش اذهان عمومیاست. یعنی اگر دادگاهی بود من شکایت میکردم که آخر آقا این تورم سرسام آور عددش چند هست.
دوستان عزیز!!!
تورم ایران فقط معلول رشد نقدینگی نیست که با کنترل اون تورم کنترل بشود.
ما در ایران تورم به علل دیگر هم داریم. یکی تورم ساختاری و دیگری تورم ناشی از فشار تقاضا.
مردمی که کمک مالی می گیرند اونطوری عمل نمی کنند که شما میگید. نمونه : خیلی از کسانی که وام بنگاه های زودبازده گرفتند از همین مردم بودند. برید توی روستاها بررسی کنید. طرف توی روستا یا شهرستان وام را گرفته رفته کربلا و مکه!!!! وام گرفته رفته ماشین خریده!!! وام گرفته رفته مصرف کرده و حالا بلند میشه میاد توی ساختمان سپهر بانک صادرات فریاد میزنه که دولت باید ببخشه!!!
در مورد این دریافت نقدی هم وضع به همین ترتیبه! در ضمن هیچ لزومی نداره دقیقا مردم اون طوری که شما میگید رفتار کنید
اولا ساختاری که من نمی فهمم یعنی چی؟ یعنی خدا دستور داده و یا تو خون اقتصاد ایرانی ژنی هست که تولید تورم می کنه؟؟
دوم فشار تقاضا که خیلی کلی هست. یوهو می گفتید تورم یا از فشار تقاضا است یا از سستی عرضه. این که هنر حرف اقتصادی نیست که کلی صحبت کنیم. حرف اینه که این تقاضای اضافه از کجا می آید. آیا مردم یوهو taste shock جدید دریافت کرده اند و یا منبع مالی جدیدی ناشی از تزریق پول دولتی بدست آورده اند. اگر دومی است این همان افزایش نقدینگی است. لذا آنچه شما مثال زده اید همان نقدینگی است.
اما ساختاری یعنی:
سیستم ناکارآمد اداری، یعنی پرونده قضایی در خصوص کلاهبرداری میره توی قوه قضاییه دیگه بیرون نمیاد.
یعنی هنوز توی این مملکت قانون تجارت مربوط به دهه 10 و 20 شمسی است.
یعنی شما می خوای مجوز تاسیس یک واحد تولیدی بگیری از هفت خوان رستم رد میشی ، زمین و زمان جلوی پات سنگ میاندازه و کارمندان دولت هم تا مواجب خودشون را نگیرند عمرا یک امضا پای برگه ات بیاندازند.
یعنی می خوای بانک وام بگیری باید سبیل چند نفر چاق کنی.
یعنی آموزش و پرورش و دانشگاه عرضه تربیت نیروی انسانی نداره لذا نیروی کار ماهر گیر نمیاد.
یعنی چند روز دیگه سال 88 تموم میشه اما یک مدیر کارخانه برای سال بعدش که می خواد بودجه بنویسه یا می خواد برنامه ریز کنه نمی دونه نرخ بهره چقدره … نمیدونه حداقل حقوق چقدره … نمیدونه بنزین سال بعد آزاد میشه یا نه…
یعنی توی دنیا مردم با اینترنت فیلم نگاه می کنند توی ایران خطوط ارتباطی بانکهاش هی قطع و وصل می شه..
یعنی امشب تعرفه میره بالا فردا میاد پایین…
یعنی یک آمار درست حسابی توی ایران منتشر نمیشه تا این کارخانه دار بدبخت بتونه حجم بازارش را حتی تخمین بزنه…
یعنی طرح ابداع می کنی فردا از روش می زنند و هیچکس حقت را نمی گیره
مشکل ساختاری یعنی اینکه 30 سال نفهمیدیم بر چه اساس می خواهیم مملکت را بچرخانم. یکروز اونقدر چپ می شیم که همه چیز را دولتی می کنیم و کوپنی و یکروز اونقدر راست میشیم که حمل و نقل مون را خصوصی می کنیم و تولید برق!!!! و آبدارچی را به بخش خصوصی واگذار می کنیم…
مشکل ساختاری یعنی اینکه گیج می زنیم…. یعنی هر دولت طی هر دوره ساز خودشون می زنه
مشکل ساختاری یعنی اینکه یکروز عشق توسعه ژاپن توی سرمونه! فرداش ماهاتیر محمد را میاریم تا ازش کار یا بگیریم و امروز دنبال الگوی چینی راه افتادیم !!!!!!!
و مشکل ساختاری یعنی هزینه
هزینه ها بدون این که تولیدی انجام بشه بالا میره
بله شما درست میگید. قرار نیست همه مشکلات با یک طرح بر طرف شود اما اگه قراره با یک طرح چندین مشکل بر مشکلات بیافزاید آن وقت چی؟
بنده با اصل آزاد سازی قیمتها نتنها مخالفت ندارم بلکه معتقدم داروی تلخی ست که هرچه اقتصاد ایران دیرتر بخورد بر تلخی آن افزوده میشود اما این آزاد سازی قیمتها برای اجرا شرط و شروطی میخواهد.
اول: یکی از زمانهای مناسب اجرای این طرح زمان افزایش قیمت نفت بود. که این دولت همچون دولتهای گذشته آن را تلف کرد. چرا که در این زمان با درآمدهای نفتی می توانست تلخی آزاد سازی قیمتها را از کام حقوق بگیران بکاهد
دوم: هر طرحی برای اجرا احتیاج به مدیران با درایت و عملیاتی دارد. شما فکر می کنید الحق و الانصاف مدیران این دولت توان اداره یک مدرسه را دارند؟!!!
سوم: در هر صورت باید طرحی وجود داشته باشد تا عملیاتی شود!!! به نظر من طرح مکتوب و اصولی وجود ندارد. تا چند وقت پیش فرزین یک پاورپوینت دستش گرفته بود به نماینده ها به عنوان طرح جامع تحول اقتصادی نشون میداد!!!
چهارم: در شرایط فعلی که اوضاع داخلی ایران به ثبات نرسیده هرگونه فشار اقتصادی عواقب ناخوشایندی خواهد داشت
پنجم: در این شرایط پرونده هسته ای ایران معلوم نیست که چه سرانجامی خواهد داشت و ما کاملا به روسیه و چین حساب کرده بودیم که روسیه هم امروز به غرب به توافق رسید . تحریمها هم روز به روز درحال افزایش است. خبرها و زمزمه هایی از احتمال جنگ با ایران به گوش میرسد. اسرائیل و آمریکا انگلیس ناوهاشون را در خلیج فارس مستقر کرده اند و…. با این شرایط فکر می کنید اجرای هر طرح شوک آور اقتصادی به صلاح می باشد؟؟؟؟
من هم الان اجرای طرح را با نحوه اجرای آن به صلاح نمی دانم و به دلیل دومی که شما در این نظر جدید اشاره کرده اید آنرا درست نمی دانم. ولی خوب دقت کنید این پست خیلی قدیم نوشته شده که هنوز دولت در ابتدای معرفی طرح بود و ما حداقل حسن ظن داشتیم و فکر می کردیم دولت دنبال کار اقتصادی است ولی الان آشکار شده دولت دنبال کار سیاسی است وقتی راضی به هیچ گونه نظارتی بر این پول ها نیست.
تنها حرف من این است که اقتصادی صحبت کنیم. دفاعیات اقتصادی من مبنی بر ناچیز بودن اثر رفاهی تورم و امثالهم سر جایش هستند و مخالفتم امروز با طرح سر جای خودش.
ناچیز بودن اثرضرر رفاهی تورم به شرطها و شروطها
به نظرم در یک شرایط خاص اثرات تورمی ناچیز خواهد بود.
اول اینکه توزیع در آمد به خوبی انجام گرفته باشد.
دوم افزایش سطح عمومی قیمتها یکنواخت باشد. برای مثال اگر مواد خواراکی 10درصد افزایش قیمت داشت گروه کالاهای خانگی نیز به این افزایش نزدیک باشد.
سوم تورم به سرعت در میزان حقوق و دستمزد اثر بگذارد
چهارم رفتار اقتصادی مصرف کننده ها خردمندانه باشد
و….
در این صورت در شرایط رونق اقتصادی می توان گفت اثر ضرر رفاهی تورم تقریبا وجود ندارد
من فکر می کنم نگاه شما به اقتصاد به شدت متاثر از مباحث ریاضی است. یعنی برای حل مسئله به دنبال یک رابطه دقیق ریاضی می گردد و بعد جای مجهول عدد می گذارید و بعد عددی بدست می آورید و مسئله های اقتصادی را حل می کنید!!
اول: لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:
بر فرض محال نحوه پرداخت نقدی یارانه ها مطالعه تفضیلی دارد (که ندارد!!! اگر دارد چند برگش را به ما هم نشان بدهید در ضمن این طرح تفضیلی از نحوه خوشه بندی ها مشخصه!!!) در این صورت قرار می شود دقیقا پول به حساب اشخاص مشخصی واریز شود.
سوال اول: تکلیف خانواده های بد سرپرست چه می شود؟ خانواده هایی که پدران معتاد دارند؟
سوال دوم: اگر تا حالا چندین بار به بانک مراجعه کرده باشید می دانید که کمر سیستم بانکی در خصوص پرداخت حقوق شکسته!!! از 25ماه تا 5ام ماه بعد بانکها به شدت شلوغند . خود پردازها کار نمی کنند و….. حالا چطور مردم باید ماهیانه یارانه نقدی خود را دریافت کنند؟
دوم: منظور از اصلاح ساختار خرید اتوبوس نیست دوست اقتصاد خوانده!!!!
اگر از کسی که نگاه سیستمی به موضوع داشته باشد بپرسید به شما خواهد گفت که اصلاح ساختاری یعنی اصلاح قوانین و مقررات و عمل به آنها
سوم: یعنی شما واقعا فکر می کنید اگر برای مثال تورم 4واحد زیاد شود!!! اسراف هم 4 واحد کم می شود؟؟؟!!!! و بعد احتمالا منفی در منفی میشه مثبت!!!! اصلا اسراف یعنی چه؟
اگه خودرویی که شرکتهای دولتی تولید می کنند مثل مشعل بازی های المپیک بنزین مصرف می کنه چرا باید مردم هزینه اش را پرداخت کنند؟
اگه سیستم توزیع برق کشور سالانه حجم زیادی را تلف می کنه چرا مردم باید جوابش را بدهند؟؟؟
اگه دولتهای گذشته به علت بی خردی و دولت فعلی به دلیل لجبازی های بچه گانه سیاسی در مترو ، راه آهن و… سرمایه گذاری نکرده و نمیکنه چرا باید مردم هزینه اش را پرداخت کنند؟
و……
دوست اقتصاد خوانده با سوادم!!!
تورم در همه کالاها و خدمات به یک نسبت رشد نمی کند!! امکان دارد پفک 2درصد افزایش قیمت در یکسال داشته باشد اما گوشت 20درصد!!! باشد قبول!! گیرم مردم از خوردن پفک دست کشیدند اما اگه علاوه بر آن بی خیال مسافرت بشوند و با پای پیاده یا الاغ سر کار خود از کرج تا تهران بروند آنگاه شاید باز نتوانند قدرت خرید یک کیلو گوشت را بدست آورند!!!!
شما بگید تورم بعد از اجرای طرح تحول چند است!!! شما که خیلی ساده جمع و ضرب می کنید!!!! فکر نمی کنم برای محاسبه تورم حتی احتیاج به ماشین حساب داشته باشید! چون خیلی ساده است!
باز هم سوال می پرسم : شما واقعا اقتصاد خوندی؟؟
اوه راست می گید. حالا که دوباره فکر کردم دیدم چون برخی خانواده ها سرپرست معتاد دارند نباید یارانه ها را هدفمند کرد. همین طور بانک ها خیلی معضل بزرگیه در راستای این طرح فکر کنید فردا باید همه روزهای هفته تو صف بانک بایستیم برای چندرغاز پول یارانه.
نخیر خانم قرار نیست همه مشکلات جامعه با یک طرح حل شود. من اگر اقتصاد خوانده باشم حداقل یک چیز را یاد گرفتم و این اینکه در تحلیل هر موضوعی باید دید کدام عوامل نقش اصلی را بازی می کنند. اینها که شما می گید درست ولی اصلا نقشی این وسط ندارند.
در مورد تامین اجتماعی
من راجع به تامین اجتماعی چیز زیادی نمیدونم. باید برم بخونم. فقط باید بگم که شما با یک سیاست دو تا کار رو نمیتونی انجام بدی. نمیتونی با حذف یارانه ها هم قیمت ها رو واقعی بکنی و هم اینکه تامین اجتماعی درست بکنی. شما باید تامین اجتماعی رو راه بندازی، با هر منبعی، حتی با کسری بودجه (با فرض اینکه تامین اجتماعی یه چیز دولتی هست که من واقعام نمی دونم هست یا نه). بعدش بری سیاست هدفمند کردن یارانه و واقعی کردن قیمت رو انجام بدی.
در مورد تورم یه چیزی به نظر من میرسه که جای دیگه ای راجع بهش مینویسم.
من شرمنده ام که کامنت قبلی رو دادم. اشتباهی پیش اومد. قرار نبود اینجا این کامنت داده بشه.
و بعد به سروش عرض کنم که :
بنده با همه چیز موافقم غیر از دو نکته:
1- فساد یعنی اینکه کاری بدون ضابطه انجام بشه. عباس عبدی هم منظورش همین بوده و درست هم میگه. به این دلیل که تا اونجایی که من میدونم توی این طرح اختیار منابع به دولت داده شده بدون اینکه مشخص شده باشه که دولت باید این منابع رو چه جوری مصرف کنه. این یعنی فساد.
اگه پس فردا این منابع به حسن و حسین که از طرفداران دولت بودن داده شد چه طور میشه جلوی دولت رو گرفت که چرا این کار رو کردی؟ هیچ کاری نمیشه کرد برای اینکه هیچ قانونی نبوده که چلوی دولت رو در این رابطه بگیره. فساد یعنی کاری رو بدون ضابطه انجام دادن. اگه دولت معلوم بود که میخواد چه کار بکنه نمی گفت که اختیار منابع آزاد شده رو به من بدید. میگفت که من این لایحه رو دارم که توش مشخص کردم که میخوام چه کار بکنم و نماینده ها هم به اون رای میدادن و قانون میشد و پس فردا میشد یقه دولت رو گرفت که چرا کاری رو که گفتی انجام ندادی. با این وضع موحود اگه حتی یک ریال هم به افراد فقیر داده نشه هیچ کاری نمیشه کرد. چون قانونی وجود نداره.
2- با حرفهای شما در مورد تورم موافقم، دربست.
3- به نظر من قبل از اجرای این طرح باید نامین اجتماعی قوی درست کرد و بعد این طرح رو اجرا کرد. واضح هست که اگه یارانه ها رو بین همه ایرانی ها مستقیما تقسیم کنیم وضع فقزا بهتر میشه. اما اگه بنا باشه نصف این پول رو ورداریم و به 5 دهک پایین جامعه بدیم ممکنه که اون فردی که دقیقا بین دهک پنجم و ششم واستاده وضعش بدتر بشه و بره زیر خط فقر. برای این فرد چه میشه کرد؟ تا اونحایی که من میدونم هیچ کار. لازم هست تا یک نظام تامین اجتماعی قوی داشت که مردم رو در مقابل چنین شوک هایی بیمه کرد. البته از تامین احتماعی هم مهمتر، اصلاح بودجه و ساختار بودجه است که معلوم بشه چقدر پول برای چه کاری انجام میشه که فکر نکنم در این دولت انجام شده باشه. به نظرم دکتر نیلی هم با حرفهای من موافق باشه.
نه چرا شرمنده. من خیلی هم از کامنت قبلی تو مغرور هستم و خیلی ناراحت شدم تو احساس شرمندگی می کنی. من برام مهم نیست چه کسی چه متنی را نوشته. اگر حرفی مزخرف بود من هرآنچه نظرم در مورد اون متن باشه می گم مستقل از اینکه یارو کی هست.
1. زمانی که این مقاله نوشته شد قرار بود کلیه درآمد به صندوقی ریخته شود و نظارت مجلس روش باشد و قرار بود هر خرجی از آن صندوق تحت نظارت مجلس و … باشد. زمانی که تو این کامنت را نوشتی من کاملا با تو همدردی می کنم و به نظرم آنچه دولت می کند فساد است.
3. من نظام تامین اجتماعی را قبول دارم. من نمی گویم ناگهان قیمت ها گران شود و یا هیچ تغییر ناگهانی رخ دهد که باتوزیعی مثلا برابر 2000 دلار در سال داشته باشیم. من می گویم آهسته آهسته. آنچه من می گویم این است که برای تامین مخارج تامین اجتماعی می توان از همین پول استفاده کرد. چنانچه پول دیگری بود تامین اجتماعی اولیت داشت ولی حالا که به نظر می رسد وجود ندارد.
به سروش:
من چند وقت بود که راجع به این درآمدهای نفتی فکر میکردم و یه فکری مشابه با سد کارون و این چیزها به نظرم رسید که جالب دونستم اون رو اینجا بیارم. البته باید بگم که به نظر من این طرح خوبی نیست ولی علی ای حال برای اینکه نشون بدم که چه کارهای دیگه ای هم میشه کرد و اینکه حداقل در برهه ای از زمان ، بنده هم علاقه به بهینه سازی داشته ام این مثال رو عرض میکنم.
البته هشدار میدم که این خیلی طرح تخیلی ای هست ولی حالبه به نظر خودم.
همونطور که میدونیم ما کشوری هستیم که منابع عظیم نفت و گاز داریم و آب تقریبا نداریم. به نظر من میشه کاری کرد که مشکل قدیمی کم آبی رو حل کرد و قدیمی ترین مشکل ما ( که در آینده نزدیک مشکل بزرگتری هم خواهد بود) حل خواهد شد.
یکی از کارهایی که میشه کرد اینه که پول نفت رو برداریم و با اون آب خلیج فارس رو (یا دریای عمان رو ) شیرین کنیم و منتقل کنیم به فلات مرکزی ایران(به مقدار 400 ملیارد متر مکعب آب شیرین رو در سال). یا اینکه اگه این کار گرون در میاد سعی کنیم که با روش های دیگه (قرارداد با افغان ها برای انتقال آب هندوکش و یا بارور سازی بسیاز زیاد ابرها و یا هر روش دیگه ای که ممکنه خرج داشته باشه ولی شدنی باشه ) به مقدار 400 ملیارد متر مکعب آب شیرین رو در سال به مرکز ایران منتقل کنیم.
یکی از روش های این کار اینه که نیروگاه های بزرگ خورشیدی در کویر لوت و یا در دشتهای کرمان نصب کنیم که انرژی لازم برای این کار به ما بده (تکنولوزی این کار موجوده و خرجش هم خیلی زیاد نیست. با 50 ملیارد دلار این کار شدنیه). بعدش تصفیه خونه های بزرگی نصب میکنیم در حاشیه خلیج که آب رو شیرین کنند و بعد پمپ میکنیم به شمال. مقداری از پول نفت رو در بورسهای بین المللی سرمایه گذاری میکنیم که یه درآمد ثابت سالانه 20 ملیارد دلاری داشته باشه که برای تعمیرات و نگهداری این سیستم عظیم خرج بشه. با این کار میشه کل منطقه مرکزی ایران رو قابل کشت کرد. این قابلیت کشت این اجازه رو به ما میده که بتونیم مشکل بیکاری و تولید رو تا حدود زیادی حل کرد. حتی میشه مشکل انرژی رو هم با تکنولوؤی بیو مس حل کرد و بازهم یکی از بزرگترین تولید کنندگان انرژی باقی موند (جزییات این رو به راحتی میتونم توضیح بدم ولی خیلی طولانی میشه).
به نظر من اولین مشکل و مهمترین مشکل این طرح اینه که پول نفت مال مردمه و مال امین نیست که بخواد از این طرح ها بده.
دومین مشکل اینه که این طرح لزوما اقتصادی نیست (یعنی ممکنه کارهای دیگه ای بشه کرد که منافع بیشتری داشته باشه. البته به نظر من رفع مشکل کم آبی مهمترین کاری است که باید کرد)
به هر حال هدف من از این طرح این بود که بگم تخیل زیاد میشه کرد ولی پول نفت متعلق به مردمه و همچین کاری بدون اجازه مردم نباید انجام بشه.
دوستان عزيز به نظر من بد نيست به جاي اين همه بحث راجع به باز توزيع يارانه ها در اين مورد بحث بشود كه چرا بيشتر از مردم پول بگيريم كه معضل باز توزيع بوجود بيايد ؟
بهتر است قيمتها را به نحوي تعيين كنند كه از مصرف كنندگان ماليات بر مصرف بگيرند و دولت، هم از اين محل و هم از محل ماليات بر درآمد افراد ،به اقشار ضعيفتر خدمات حمايتي بدهد.
اين روش نه فساد آنچناني دارد و نه اين همه جار و جنجال.
دوست دارم نظرات مخالف را با ذكر دليل ، بخوانم.
متشكرم
بسم الله الرحمن الرحیم
اول : آقای رضا یوسفی در دهم شهریور ماه درمقاله » پیچیدگی های عبور از یارانه غیر هدفمند» در دنیای اقتصاد با نگاهی به تجربه مصر، تونس و برزیل و بررسی های بین المللی کارشناسانه مشکلات فنی یک «طرح واقعی برای هدفمند کردن یارانه ها» را بررسی کرده است. وی در حالیکه برای گذر از هزینه فراوان شناسایی گروه های هدف وتبعیض تخصیص یارانه ها ومشکل نشت به راه حل طرح خودمحور با تکنیک خوب تفکیک کیفیتی کالاها برای تخصیص یارانه به کالاهای کم کیفیت(برای مصارف فقرا) جذب شده اما وقتی به مورد ایران رسیده دیده که اقلام یارانه براصلی(بنزین، برق، گاز، نفت گاز، نان و آب) عموما کالای لوکس اند و بهر صورت خاصیت تفکیک شدن را ندارند وحداکثر به سهمیه بندی(مثل حالا) برای تبعیض قیمتی رضایت داده است. او چون به استراتژی درست برپایی بازاراعتقاد داشته صادقانه مشکلات فنی یک طرح واقعی و جدی را شکافته اما به علت تفاوت شدید شرایط منابع بودجه دولت و کالاهای موردعمل در ایران و آن جا ها باز خوانی او چنگی به دل نمی زند. چون در این جا فقرا مجانی به مدرسه می روند، امکانات بهداشتی درمانی(بی کیفیت)مجانی دارند، مسکن فقرا بد هست اما دو میلیون گور خواب(مثل قاهره) نداریم سازمان های حمایتی و بیمه ای با پول نفت حداقل دودهک(فقرا) بویژه روستاییان را در پوشش دارند در سال گذشته پنج میلیارد دلار(چهار ونیم تریلیارد تومان) به اسم خشکسالی و سبد غذایی بین روستاییان و فقرای شهری پخش شده و حدود ده میلیون نفر جمعا هشتصد میلیارد تومان سود نقد سهام عدالت گرفته اند. بیکاری شدیدمشکل بزرگ فقرا بوده وهست که فعلا راه حل پایداری ندارد. ازاینرودردوسال گذشته حدود بیست تریلیارد تومان به اسم وام زودبازده بین آنها توریع شده که بازگشتش با کرام الکاتبین است. بالاخره در این سرزمین بودجه دولت مقید به مالیات نیست و گرنه تمرد زرگرها در برابر مالیات بر ارزش افزوده همه را زمین گیر کرده بود. از بررسی حرفهای حسابی ولی نه خیلی مهم او می گذرم. اما چون دغدغه اش وجود منابع مطمئن برای طرح است فقط این را بگویم که هم اکنون درآمد فروش همه این کالاها و خدمات حدود ده تریلیارد تومان در سال است در حالیکه پارسال شرکتهای عرضه کننده این کالاها تحت عناوین متعدد حدود دوبرابر این رقم یارانه نقدی ازخزانه وبانک ها گرفته اندتا سرپا بمانند. فکر کنم هر چه پول جدید بدست آید اول به این چاله ها خواهد رفت.
دوم : آقای امیر رضا در در چهارده اکتبر در نوشته » آیا پرداخت یارانه ها حجم نقدینگی را افزایش میدهد؟» استدلال کرده است که چون طرح هدفمند کردن یارانه ها، منابع را از دهک های پر مصرف انرژی می گیرد وبه فقرای کم مصرف می دهد عملا نقدینگی را افزایش نمی دهد و از این بابت تورم زا نیست. وی بر اثرتذکر سپیدار دو اصلاح مهم به نوشته اش اضاقه کرده است.
الف – در آغاز طرح و قبل از گرفتن پول ناشی از افزایش قیمت حامل ها دولت مجبور است چند ماهی از محل دلارهای نفتی و بودجه، یارانه نقدی را به فقرا پرداخت کند. لذا نقدینگی در اثر فروش دلار به بانک مرکزی وگرفتن ریال بیش از حالت عادی افزایش می یابد.
ب – دولت ممکن است در پیش بینی درآمد طرح، مقدار مصرف حامل ها را کاهش نداده باشد و درامد را اشتباه و زیاد برآورد کندولی در هزینه طرح (وعده پرداخت به فقرا) چاره ای ندارد و لذا هزینه اضافه تر از درآمد را از محل دلار های نفتی تامین خواهد کرد. بهمین دلیل نقدینگی بیش از حالت عادی افزایش می یابد.
اما نمی دانم چرا امیر رضا و سپیدار نپرسیده اند که آیا ممکن است که دولت اصلا دست به قیمت ها نزند ودرآمدی هم کسب نکند و هزینه را هم پرداخت کند؟ و یا تغییر قیمت بسیار جزیی و پرداخت پول به گروه های هدف نامتناسب با درآمد و از محل دلار نفتی باشد؟ این کار هزینه اجتماعی کم و فایده فوری برای دولت دارد اما افزایش قیمت هزینه اجتماعی فوری و درآمد آتی برای دولت دارد. آنوقت چه اتفاقی می افتد؟
سوم : سروش در نوشته»در دفاع از طرح هدفمند سازی یارانه ها» در بیست و سه اکتبر صادقانه یک طرح واقعی هدفمند کردن یارانه را به خوبی و درستی حلاجی کرده است. او به درستی گفته که تورم و تخصیص وجوه ونشت دریک طرح واقعی هدفمند کردن یک موضوع مرتبه دوم اهمیت است. او بدرستی به ارزانی نسبی انرژی(اغلب مکمل سرمایه و زمان تغییر تکنولوژی جانشین سرمایه) پرداخته وگفته است درست شدن قیمت انرژی هزینه بکار گیری سرمایه نسبت به هزینه نیروی کار را افزایش می دهد و باعث اشتغال بیشتر خواهد شد. البته در مورد سهم نیروی کار از تولید نمی بایست مبلغ جبران خدمات کارکنان دولت ( دوازده در صد نیروی کار) را بر تولید کشور تقسیم کنیم بلکه با تعمیم و تعدیل لازم از این روش یا روش های هزینه بیمه و غیره سهم نیروی کار از تولید بین پنجاه تا شصت در صد می شود که البته بازهم به همان دلایل گفته سروش پایین است.
او و همه کسانی که در کافه مطلب نوشته اند بدرستی بر فایده بزرگ درست شدن قیمت های نسبی و برپایی بازار بی بدیل نهاده های تولیدی وکالا وخدمات مصرفی درنقطه بهینه تاکید کرده اند. اما باید توجه کنند که ساختار تولید و مصرفی که در عرض نیم قرن با علایم غلط قیمت انرژی که هر روز هم بدتر و غلط تر شده شکل گرفته و همه سرمایه گذاری تولیدی و مصرفی(کلیه خودروها و ساختمان های دولتی وخصوصی) را شکل داده است یک شبه عوض نمی شود. اما همه باید قبول کنیم که این جراحی اجتناب ناپذیر است و باید یک روز شروع شود.
درباره بررسی مقیاس پیشنهاد های اوودیگران به یادداشته باشیم که هم اکنون صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی(کارگری) و صندوق نیروهای مسلح وصندوق کارکنان دولت(کشوری) و سایرین حدود بیست و پنج تریلیارد تومان از دولت طلبکارند و هر روز ناله می کنند. در مورد سرمایه گذاری بیش ازحداگر فروش نفت(موجودی انبار) را از رقم تشکیل سرمایه ثابت کم کنیم آنوقت نسبت سرمایه گذاری به تولید ناچیز می شود که هراسی ندارد. در مورد نابودی صنایع سیمان و پتروشیمی باید خیلی حساس باشیم چون سالانه حدود نود میلیون تن محصول این دو مایه حیات بیش از سیصد صنعت پایین دستی به شدت کاربر از جمله ساختمان سازی است. درمورد عبور از خطر تورم نیز گفتنی است که بدترین حالت همزمانی تورم و رکود و پایداری آنهاست. پارسال نرخ تورم یک و نیم برابر و نرخ رشد ثلث شد و برای امسال نیز ادامه آن متصور است.
نکته دیگری که همه نویسندگان کافه به آرامی از کنار آن گذشته اند، غول بودجه دولت است. یادمان باشد که این طرح بعنوان مددکار منابع کسری بودجه به مجلس راه یافت. درلایجه بودجه امسال قرار بود هشت و نیم تریلیارد تومان (الان بخوانید هیجده و نیم تریلیارد تومان) کسری از این محل جفت و جور شود که نشد. دولت ها همواره در قانون بودجه سقف و اجازه برای خرج کردن لازم دارند. برای گرفتن این اجازه باید منابع را اگرچه واهی معرفی کنند اما وقتی قانون برای خرج کردن را گرفتند دیگر جور کردن منابع چندان مشکل نیست همانطورکه در سی سال گذشته خدا بزرگ بوده است امروز هم یک کاری می کنند. مثلا اگر آن منبع واهی ناشی از افزایش قیمت تصویب شده بود همانند بنزین وارداتی که باید آزاد فروخته می شد و نشد این هم عمل نمی شد و الان مخارج ازمحل نفت هفتاد دلاری تامین منبع می شد.
نکته آخر اینکه که با توجه به بی ثباتی اقتصادکلان در سال گذشته ( تورم 25.4 درصد، رشد پایه پول 48 درصد، رشد نقدینگی 16 درصد، رقم بیکاری 11 درصد، رشد تولید ثلث سال قبل یعنی کمتر از سه درصد و رشد بودجه دولت بیش از چهل درصد) اگر موضوع اصلاح قیمت ها جدی باشد باید برای ثبات اقتصادی، اجتماعی، مقبولیت دولت و ورزیدگی و آمادگی متولی اجرا که شروط لازم برای شروع جراحی بزرگ است نیز فکری بکنند.
چهارم : فرید در نوشته»درباره طرح هدفمند سازی یارانه های انرژی» در بیست وهشت اکتبر در سه فراز با طرح برخورد کرده است. که البته فراز سوم او قابل تامل است مخصوصا اینکه به مقاله صادق الحسینی درباره «هدف این طرح هرچه هست، اقتصادی نیست» ارجاع داده است. اما به نظر من آرام از کنار مسئله گذشته است و گفته چون دردو سه سال آینده واقعی کردن قیمت ها اجتناب ناپذیر است و همین دولت هم با همین نیت ها همین کاررا باید بکند پس هر چه زودتر این کار را بکند ضررش کمتر است و مقبول تر است. من فکر می کنم که حرف صادق االحسینی عمیق تر است. آیا دولت ( نه مجلس) می تواند بدون رفتن به سمت قیمت واقعی و بازار از منابع نفتی پول پخش کند؟ چرا دولت نمی تواند با ده درصد منابع بودجه یکصد تریلیارد تومانی آزاذانه پول پخش کند و عده ای دیگر را کارمند افتخاری کند؟ بودجه که هر سال همین حدود کسری دارد این هم مثل بقیه.
بالاخره من با جمع بندی یوسفی و دیگران با کمی تعدیل به شرح زیر موافقم :
الف – طرح تحول ابتدا با هفت محوراسمی(که امروز شش محورآن فراموش شده) و با نیت توزیع پول بین عده ای، پرهیاهو ظاهر شد بعدا برای بالا بردن سقف هزینه بودجه امسال به کمک آمدکه افاقه نکرد. سپس با یکسال چکش کاری مجلسیان برای جا انداختن اقدام مفید برپایی بازار در کنار نیت پخش پول به صحن مجلس آمد در این مدت فقط بت تفکر»پایین نگه داشتن قیمت تنهاراه کمک به فقرا» را شکسته و بدبختی و بن بست آن نظریه را عیان کرده است. اما معلوم نیست که به آسانی بازار و بهینگی را نوید دهد.
ب – طرح انتقال مالکیت سهام شرکت های انرژی به مردم نیز کاربردی نیست.
ج – واقعی سازی قیمت و برپایی بازاریکپارچه این دسته از کالاها وخدمات باید تدریجی باشد(امکان جایگزینی وتطبیق باشد). حمایت مالی، اطلاعاتی وتکنولوژیکی از تولیدکنندگان بخش خصوصی برای بالابردن تولید و اشتغال وهمچنین اصلاح ساختار مالکیتی و اداری شرکت های دولتی (تداوم عرضه قبل از واگذاری) باید در اولویت باشد.
د – طرح توزیع نفدی یارانه ها عملا روش پر هزینه و نا مناسبی برای هدفمندکردن یارانه ها است. چون علاوه برایجاد تورم اضافی، هزینه شناسایی و تخصیص، ناکارایی سازمان اداری توزیع کننده(با اهداف سیاسی) و نشت منابع و کاهش نیروی کار، با نبود درآمد خالص در این حد وسیع برای توزیع بین فقرا مواجه است.
ه – طرح اقتصادی بایددردوره گذار(مثلا پنج سال)، خود محور(همراه با سهمیه بندی و تبعیض قیمتی) باشد.
و – برای اجرای طرح نیاز به تشکیلات جدید دولتی نباشد. اما بودجه کمیته امداد، بهزیستی، انواع سازمانهای حمایتی، خدمات درمانی، بیمه گر و تامین اجتماعی موجود بیش از بودجه معمول دولتی رشد کند تا تور ایمنی واجتماعی برای عرضه خدمات بهتر و بیشتر به فقرا و آسیب دیدگان فعلی و بعدی فراهم شود.
ز – با توجه بن بست انبساط بودجه دولت وناکارایی های همه جانبه هزینه های فعلی دولت، همزمان با اجرای طرح جمع و جور کردن جدی دولت و شرکت های دولتی(برای نخوردن منابع جدید) در دستور کارقرار گیرد.
ح – همزمان با بازسازی بازار کالاوخدمات و بازارکار حفظ تعادل بازارهای پولی و مالی و ارز مد نظر باشد.
ط – دستگاه دولتی هوشمند(مثلا سازمان برنامه) برای به روز کردن اطلاعات و تحلیل آن و تصمیم سازی و هدایت مجریان طرح همزمان با اجرای بودجه انقباضی دولتی و نظارت برنامه ای زنده و سرپا باشد.
ی – ثبات بیشتراقتصادی، اجتماعی و سیاسی تضمین کننده موفقیت اجرای طرح است. اما اجرای این اموردراین شرایط تقریبا محال مینماید. اما کمی پیشرفت و شکستن تابو ها غیر ممکن نیست.
متشکر از این کامنت شما. من تنها یک نکته بگویم که در آمار بانک مرکزی کل پرداختی به کارکنان آمده است و نه تنها پرداختی به دولتی ها و لذا اصلاحی لازم نیست.
یه چیزی رو هم خواستم بگم: به نظرم این بحث این مقاله که میگه «تورم معضل اصلی این طرح نیست» اصلا حق مطلبش تو جامعه ما ادا نشده. اینجا که انگار همه اینو قبول دارن و بهخاطر همین دربارهش بحث نمیکنن. و اونهایی هم که ادعا میکنن تورم معضل اصلی این طرح هست براشون این واضحه و راجع بهش بحث نمیکنن!
کاش میشد این صدا رو قویتر تو جامعه پخش کرد که «تورم معضل اصلی این طرح نیست».
تو شیوه اجرا را خوب اومدی :)
منتظر طرحی که گفتی هم هستم
سلام حسین جان. منطق بیمه بیکاری را می فهمم. اما بیمه بیکاری برای کسی است که کار داشته و الآن بیکار شده است( یعنی در نتیجه اجرای طرح مثلا) نه برای کسی که از اول بیکار بوده است برای این فرد چه فرقی می کند که یارانه بدهی یا ندهی. اتفاقا میل بیکاری اش را هم تشدید م کند. یعنی او را از حالت تقاضای کار داشتن هم خارج می سازد. صحبت من را نفهمیدی. من نگفتم دولت کار ایجاد کند یا شغل خلق کند. گفتم در ازاء این یارانه نقدی به بیکاران کاری( در معنای عوامانه آن) بر دوش آنها بگذارد که مثلا درخت بکارند. این چه اشکالی دارد/ از یارانه نقدی دادن به بیکارانی که قبل هم بیکار بوده اند بعد هم قطعا بیکار خواهند ماند و یا احتمالا از حالت تقاضای کار داشتن خارج می شوند که بهتر است. ضمن اینکه یک معیار واقعی برای پرداخت یارانه هم گذاشتیم و این خیلی مهم است. ببین حسین جان یکبار دیگر مفروضات را مرور می کنم چون اصل حرف من اینجاست( ببین من با تو که تو اصل طرح مشکل نداریم. مشکل تو شیوه اجراست:دی) :
1- گفتم که وقتی قیمت ها ازاد شود اکثریت خودشان را تطبیق می دهند و احتیاجی به یارانه نقدی ندارند این درست؟
2- گفتم عده ای حالا می مانند که ادعا دارند نتوانسته اند خود را تطبیق دهند و مثلا شغلشان را از دست داده اند. خب به اینها می گوییم بیاییند درخت بکارند و حقوق0 یعنی همان یارانه نقدی) را بگیرند. درست؟ یا اینها ادعایشان درست است که یعنی واقعا شغل ندارند ولی تقاضا دارند که می ایند. یا اینکه شغل مناسبی د ارند و هزینه فرصت درخت کاشتن و کسب یارانه برایشان نمی صرفد که خود به خود نمی ایند. این منطق پیشنهاد من بود و اصلا منظورم این نبود که دولت کار ایجاد کند. نمی دانم موفق شدم منظورم را برسانم یا نه؟
به امیررضا:
1. حتی اگر شکست بخورد هم اصلا نمی تواند گرون تمام بشه. دولتی که اصلا خودش را منتصب به اقتصاددانان لیبرال نمی کنه تمام زورش را می زنه که مردم را راضی کنه که هدفمندسازی یارانه ها خوبه. و البته این بحث ها و تبلیغات روی ذهن مردم معمولی اثر می گذاره و برای اون اقتصاددانی که تو می گی این بزرگترین بهره است. بزرگترین ضرر براش اینه که 10 سال بعد برگردند به اون اقتصاددان طرفدار بازار آزاد بگویند مشتی چرا از طرح حمایت نکردی و یا چرا مشکلات اقتصادی اش را نگفتی (مشکلات سیاسی اش را همه بلدند بگوبند) و اون مجبوره جواب بده چون جو سیاسی خوب نبود. فکرش را بکن!
2. در این مورد هم درست می گی و نقد من هم هست. حالا وزنه سنگین نزنیم که به معنی نزدنه لااقل کمی لایحه شفافیت بیشتری می داشت. حالا لازم نیست در خصوص تعرفه ها و بازارکار و سیاست های درمانی نظر دقیق بگه ولی لااقل اشاره ای به نرخ ارز می کرد که به نظر من هم مهم ترین عامل در موفقیت طرحه.
3. در مورد مطالعات برای من چندان مهم نیست 5 هزار صفحه مطالعه باشه یا 2 صفحه. برای من مهمه که استدلال های چرند توی مطالعات نباشه. من وقتی اسناد پشتیبان طرح را می خوندم برام زننده نبود. البته موافقم که مطالعه بیشتری لازم هست ولی به حد وسع اقتصاد تو ایران همینه دیگه!
4. من سعی کردم جواب سپیدار را بدهم ولی حتما بد بیان کرده ام. طرح دقیقا بیان می کنه که این پرداحتی دائمی نیست و در طول زمان قطع می شه. لذا از ابتدا فرض شما غلطه. به تعبیر علمی این پرداختی برای دوران گذار است.
۳. قبول ندارم که حد وسع اقتصاد تو ایران همینه. مثلا به نظرت اصلا میشه «استراتژی توسعه صنعتی» و بزرگی اون کار رو با مطالعات این طرح مقایسه کرد؟ البته باز هم منظورم این نیست که طرح اجرا نشه. اما میگم این کیفیت مطالعات سیگنال خوبی از اجرا نمیده. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
۴. اگر با دید اقتصاد سیاسی به مسئله نگاه کنی میبینی که این پرداخت نمیتونه موقت باشه. چون اون ۵ دهکی که دارن یارانه نقدی میگیرند رای میدن که ادامه پیدا کنه. و رقابت نامزدها سر بیشتر کردن این مواجب میشه. این که طرح بیان کنه که دائمی نیست هیچ اهمیتی نداره. همین که شروع بشه دیگه تموم شدنش با خداست.
من از راه اقتصاد سیاسی بهش نگاه نمی کنم و البته این راه را هم برای استدلال باز نمی کنم. حالا اگر لازم شد یکبار در مورد اقتصاد سیاسی بحث می کنیم. البته اهانت به لندنی ها نباشه :)
ا زرنگی؟ پس چطور سر این که رایدهندهها مالیات لام-سام نفت طرح نیلی رو به مالیات روی نیروی انسانی تبدیل میکنند از اقتصاد سیاسی استفاده میکنی؟!!
یا مثلا اینجا میگی پول رو به مردم بدیم خودشون بهینه مصرف میکنند اما اون جا میگی مردم پول رو صرف شکمشون میکنند و رشد از بین میره!!
چون خود نیلی از مدخل اقتصاد سیاسی به بهینه شدن اندازه دولت و دخالت دولت در امور کشور نگاه می کنه. من اونجا می گم اگر این استدلال دکتر درست بود و ادامه بدهیم به فساد منتهی می شه. ولی اینجا که من اصلا بر اساس اقتصاد سیاسی طرح را استوار نکردم. بقیه دوستان این کامنت را می توانند نادیده بگیرند چون امیررضا این نکته اش در مورد این مقاله نیست. ما به دکتر ارادت داریم.
در مورد مخارج مردم هم داری مغالطه می کنی. من می گویم اگر قرار است برای دوران گذار به مردم کمکی بکنیم به جای اینکه کوپن لامپ بدهیم فعلا پولش را بدهیم. چون هزینه کمتری دارد و اونجا که لازم دارند خرج می کنند. حواست هست که خیلی فرق می کنه به مردم بگوییم:
الف) مدت کوتاهی این پول را می دهیم.
ب) همیشه همین قدر می دهیم.
ج) هرچقدر پول نفت در می آوریم به شما می دهیم.
ممکنه در یکی بهینه ذخیره و مصرف کنند و در دیگری نه!
البته حق با توه چون اینجا در چارچوب اقتصاد سیاسی بحث نمیکنی.
در مورد مخارج مردم هم الان فهمیدم چی گفتی. چون به نظرم موضعت تناقضآلود بود!
سلام امیرجان. اولا این چه وضعشه که می ری زیر کامنت هر نفر کامنت می دی؟ مگر شما نویسنده مطلبی؟ دیگر فکر نمی کردیم در کافه هم تبعیض وجود داشته باشد:دی.
اما بعد: من که نگفتم برق را به کم مصرف ها ارزان تر بدهیم. من گفتم ژتون تخفیف قیمت بدیم. همین. تازه می توانند بروند ژتونشان را هم بفروشند و از لحاظ ازادی انتخاب خیلی محدود نشده اند.
این که تبعیض نیست. همه میتونند به کامنتهای دیگران «پاسخ» بدند! کافی «پاسخ» رو از اون سمت چپ انتخاب کنی.
بعد اینی که میگی میشه همون کوپون! چه فرقی داره؟ خوب چه کاریه؟ همون طور که سروش هم گفت پولشو بدیم خودش هر جور خواست خرچ کنه.
سلام امیرجان. من یک هدف دارم: می خواهم این طرح اجرا شود و خوب هم اجرا شود. خوب اجرا شدن یعنی اینکه:
1- نقدینگی افزایش نیابد.
2- تعهدات پرداختی دولت اضافه نشود.
3- تولید داخل نابود نشود.
4- دولت در دور واردات نیفتد.
حال برای این اهداف دارم یک سری ایده ها را مطرح می کنم. می خواهم مشکلات یارانه نقدی را کمت ر کنم. چه اشکالی دارد دولت برای دوره گذرایی که حسین اشاره کرده و می خواهد یارانه نقدی بدهد( و البته به نظر من ما مردم ایران را دست کم گرفتیم. اینها می توانند دوره گذار را به یک دوره مادام العمر تبدیل کنند و این یعنی کسری بودجه، تورم و …) تأکید می کنم برای همان دوره گذار ژتون تخفیف خرید لامپ کم مصرف بدهد. و امثالهم. در این حالت اولا شفافیت قیمت ها حذف نشده و لامپ کم مصرف با قیمت ازاد وجود دارد. ثانیا دوره گذارش کاملا محدود است یعنی تا زمانیکه درصد خوبی از مردم لامپ هایشان را به کم مصرف تبدیل کنند ادامه دارد و وقتی هم برداری حذفش خیلی نارضایتی ایجاد نمی کند.
راستش نمیدونم. باید بیشتر راجع بهش فکر کنم.
اما این که به دوران گذار محدود میشه، مگه کوپون قند و شکر به دوران جنگ محدود شد؟ تا الان هم ادامه داره.
و این یک جور دوباره یعنی دخالت دولت در امر توزیع که فسادآور هست و کلی بوروکراسی داره.
و این که میگی کوپونشون رو میفروشند. مطمینی که براش بازار به وجود میاد و کسی که به پول این کوپون احتیاج داره میتونه راحت اون رو بفروشه و به اندازه پرداخت نقدی طرح دولت جبران میشه؟
حرف من اینه که خوب چه کاریه؟ مگه پرداخت نقدی چشه؟ یا اگه با اون مشکل داری، یارانه متقاطع چشه؟
«طرح در خصوص نحوه توزیع و تعداد افرادی که تحت پوشش قرار میگیرند مطالعه تفصیلی دارد که خوب است ایشان مطالعه کنند»
ممنون میشوم این مطالعهی تفصیلی را معرفی کنید.
برو تو شوراهای تخصصی شورای اصلاح نظام یارانه
http://www.tahavolateeghtesadi.ir/home-fa.html
این استدلال شما در حالت کلی صحیح است. من هم موافقم. و بارها هم در این باره مقاله نوشته ام. اما الان نقد تمام نقادان، چیزی فراتر از این استدلال صحیح پیشینی است. به این معنا که این استدلال ها در چرایی و ضرورت افزایش قیمت ها و واقعی شدن قیمت های نسبی و نیز نیاز به جبران نقدی برا خانوارها همه مورد قبول حداقل ما جامعه اقتصاددانان است(البته اگر امثال فرشاد مومنی و توکلی و نادران را به حساب نیاوریم که معلوم نیست چی می گویند و چه می خواهند)
اما بحث بر سر این است که این طرح در موقعیت کنونی به دلایل مختلف نه امکان اجرای صحیح دارد(اولا در تمام گزارشها و تحلیل های مهم از نقدی کردن یارانه ها از جمله طرح بانک جهانی تاکید شده که این طرح باید در زمانی اجرا بشه که تورم در جامعه در وضعیت با ثبات و نسبت به همان کشور پایین باشد. همچنین قاعدتا محبوبترین دولت و دولتی که از بیشترین میزان حمایت برخوردار است می بایست این طرح را اجرا کند نه دولتی که در پایین ترین نقطه سرمایه اجتماعی در سال های اخیر ایستاده است) و نه این دولت قصد دارد این طرح را به معنایی که ما می شناسیم اجرا کند(نگاهی به مفاد لایحه بیندازید مشاهده می کنید که در همه جا عبارت ترجیحی ، تبعیض و … امده است که دست دولت را برای ترجیحی کردن و اعمال تبعیض باز می گذارد)، مضافا بر همه اینها از انجایی که این طرحی است که جریان اصلی علم اقتصاد در ایران از آن حمایت کرده، در این بزنگاه اجرای بد و نامناسب این طرح توسط این دولت می تواند به معنای به اغما رفتن سیاست های صحیح اقتصادی برای سال ها باشد.(یا حداقل از بین رفتن عزم اجرای این سیاست ها) و اینها می تواند برای اقتصاد و برای جریان آزادی خواه اقتصادی در بلندمدت خطرناک باشد.
همچنین من در وبلاگ خودم به این موضوع پرداختم که می تونید ببینید.
یک ادعایی هم در این متن وجود دارد که من طبیعتا خیلی باهاش مشکل دارد: «این طرح را در جهت کاهش قدرت دولت نسبت به وضع فعلی میبینم.
خب این که چطور این طرح باعث کاهش قدرت دولت نسبت به وضعیت فعلی می شود معلوم نیست. چون نه این طرح ربطی به نفت دارد و محدودیت دولت در استفاده از منابع نفتی و نه ربطی به محدود شدن دولت در سایر عرصه ها. بلکه برعکس باعث باز شدن دست دولت در جهت تقسیم دلبخواهی پول ها می شود. حرف عبدی هم تصور می کنم همین است. اگر به فرآیند تصویب لایحه هم توجه کنید، در جای جای لایحه قیمت های ترجیحی و تبعیض قیمت ها آمده که این دست دولت را بسیار باز می کند. در ضمن تابحال غالبا کالاهایی که مردم رویش حساس بودند، یارانه دریافت می کردند و عوامل بسیار دیگری از جمله گروه های فشار خارج از دولت و … در تخصیص این یارانه ها نقش داشتند، اما اکنون دیگر تقسیم این منافع چگونگی پخش کردنش و … همه در دست دولت است.
به نظرم در این نوشته به دلالت های سیاسی طرح توجهی نشده است. که باعث می شود این نوشته در موقعیت کنونی بازگو کننده تحلیلی صحیح از موقعیتی که در ان هستیم نباشد.
من هم با نظر محمدصادق موافقم و فکر میکنم که با این که این «پرداخت نقدی یارانهها» چیزیه که علم اقتصاد تأیید میکنه، اما شرایط فعلی ایران ممکنه اجازه نده که این طرح موفق بشه به همون علتهایی که صادق گفته و هم این که این عدم موفقیت میتونه برای اقتصاددانانهای طرفدار اقتصاد آزاد خیلی گرون تموم بشه.
نقد دیگه من به طرح اینه که فقط یک جنبه از آزادسازی رو در نظر گرفته و اون فقط بازار انرژیه. در حالی که ما نیاز به یک بسته سیاستی جامع داریم و باید به طور موازی آزادسازی تو بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و … هم انجام بشه یا لااقل تو طرح درنظر گرفته بشه و راجع بهش صحبت بشه. همچنین اصلاح روابط بینالمللی برای مراودات اقتصادی هم در نظر گرفته بشه. درغیراینصورت طرح حالت کاریکاتوری پیدا میکنه و بعیده موفق بشه. چون مثلا از یه طرف هزینه انرژی صنایع بالا میره و از طرف دیگه نرخ ارز آزاد نمیشه تا بتونن رقابت کنند یا بازار سرمایه آزاد نمیشه تا بتونن وام بگیرن و به فعالیتشون ادامه بدن.
مسئله سوم اینه که مطالعات این طرح واقعا ضعیفه! شما یه مستند درست و حسابی تو سایت طرح تحول نمیتونی پیدا کنی. فرمهای جمعآوری اطلاعات خانوارشون هم که مضحک بود. امیدوارم اجراش هم مثل مطالعاتش نباشه.
در نهایت، یک اشکال بزرگ این طرح اینه که در پرداخت نقدی یارانهها برای دولت تعهد فزاینده ایجاد میکنه که مستقل از قیمت نفته. سپیدار این رو بالا گفت اما جوابش رو ندادی. یعنی مثلا دولت قول میده سال بعد از محل هدفمند کردن یارانهها به دهکهای پایین ماهی ۵۰ تومن بده. اما سال بعدش از قضا نفت و فرآوردههاش کلی ارزون میشه و منابع دولت از این محل کم میشه. اما دولت نمیتونه بیاد بگه که به خاطر ارزون شدن بنزین من به شما امسال ۳۰ تومن میدم! بلکه باید ۷۰ تومن بده. به این ترتیب یه خرج گنده دیگه واسه دولت درست میشه که کسری بودجه دنبالشه و رشد نقدینگی و سایر بدبختیها…
در نقد منطقی شما اشاره شده که طرح باید زمانی اجرا شود که دولت مقبولیت سیاسی و اجتماعی دارد و همزمان تورم پایین باشد. من می توانم استدلال شما را بفهمم و البته به نظرم هم درست است. (البته ربطش را به تورم نمی فهمم ولی مهم نیست). شما می گویید بدون حمایت اجتماعی و بدنه تکنوکرات و اقتصاددانان این طرح شکست می خورد. ولی من می گویم این تقصیر دولت نیست. این تقصیر اقتصاددانانی است که همه آنچه خوانده اند را به کنار می گذارند و دولت را متهم به سیاسی کاری می کنند. اقتصاددان اگر اقتصادخوانده باید مثل فریدمن و شیلی عمل کنند. (من تاریخ اقتصاد حتما کمتر از شما خوانده ام ولی) آیا هیچ اقتصاددانی مطرحی را سراغ داریم که بگوید طرح خوب است ولی بدلایل سیاسی به نظر من خوب نیست اجرا شود! تازه برعکس شما من فکر می کنم این دولت با داشتن حمایت تلویزیون می تواند به اقناع مردم بپردازد و حمایت اجتماعی طرح را بوجود آورد.
الان هم دولت پول نفت را دلبخواهی خرج می کند. دلش می خواهد و آنرا به بدترین شکل یعنی یارانه قیمتی خرج می کند. اقتصاددان باید بین نگاه کلان و خرد مرزی قائل شود. با مثال های خرد نمی شود استدلال کلان کرد. نکته کلیدی بحث آن است که تبعیض با قدرت فرق دارد. وقتی دولت روی قیمت یارانه می دهد هیچ تبعیضی نمی تواند قائل شود ولی وقتی یارانه را نقدی می دهد تبعیض می تواند قائل شود. برای من مهم نیست دولت در حالت جدید توانایی تبعیض را بدست آورده است یا نه. آن مغالطه ای که مهندس عبدی استفاده می کند، قدرت تبعیض را مانند قدرت تعبیر می کند. اما سوال این است که چرا نسبت به وضع فعلی قدرت دولت کم می شود؟ جواب همان دلیلی است که در طرح عبدی قدرت دولت کم می شود. دولت اختیار چگونگی خرج بخش عمده ای از منابعش را به مردم منتقل می کند و از وضع موجود قدرتش کمتر می شود. این که خیلی بدیهی است.
یک نکته هم اینکه من با «از ترس اینکه چیزی بد اجرا شود هیچ وقت اجرایش نکنیم» مشکل دارم. این دولت طرح غلط سهمیه بندی بنزین و گران کردن نرخ آزاد آنرا اجرا کرده است. چیزی که باید خوابش را می دیدیم امثال موسوی و خاتمی اجرا می کردند، حال چرا باید بهش اصرار کنیم تو نمی توانی طرح اصلاح یارانه ها را اجرا کنی.
من با تمام احترامی که برای نظرات سیاسی دوستان قائل هستم و خود را در آن شریک می بینم ولی به نظرم الان دارند به همه چیز کمی سیاسی نگاه می کنند.
1- ربطش به تورم مشخص است. در انجام رفرم های قیمتی(یا ساختاری که روی قیمت ها اثر مشخص دارند) تورم عامل کلیدی مشخص کننده زمان اجرا ست. اجرا شدن اینگونه طرح ها در زمانهایی که تورم بالاست ممکن است تورم بعد از اجرا را بصورتی غیرقابل پیش بینی افزایش دهد یا تورم را به نقطه ای برساند که موجب ناامنی های اجتماعی و شورش شود. (در گزارش بانک جهانی در خصوص یارانه هم به این مهم اشاره شده است.)
2-بحث فریدمن و شیلی را پیش کشیدن این جا صحیح نیست. به چند دلیل: اول این که فریدمن در شرایطی به شیلی رفت که پینوشه به قول خود فریدمن به سیاست های باز اقتصاد اعتقاد داشت. و مصر بود این کار را انجام دهد و به همین خاطر هم فریدمن را دعوت کرد.(این امر اینجا برقرار نیست بلکه برعکسش صحیح است)، دوم اینکه پینوشه اصلاحات اساسی را در اقتصاد در همه عرصه ها شروع به اجرا کرد و سیاست هایش تناقض نداشت. نه اینکه نرخ بهره را بیاورد در کمترین حد تاریخی خود، بازار ارز را مهر و موم کند، بازار بورس را نابود کند، سهام مخابراتش را به مثلا ارتش و نیروهای نظامی اش بدهد و بعد بخواهد یارانه نقدی توزیع کند! به همین جهت است که عرض کردم این طرح تماما سیاسی است. یک اقتصاددان هم از مجاری سیاسی و یا از مجرای اقتصاد سیاسی رفرم باید به این طرح نگاه کند و پیشنه های سیاسی اش را پر رنگ کند. در ضمن اقتصاددانان بزرگ بسیاری زمان مناسب را از شروط اجرای سیاست های آزادسازی می دانند از خود فریدمن گرفته تا لوکاس و کسانی که در این باره صحبت کرده اند یا مقاله نوشته اند. من اتفاقا کسی را سراغ ندارم که به زمان اجرای مناسب به عنوان یکی از شروط اصلاحات موفق اشاره نکرده باشد.
3- این که چرا قدرت تبعیض قایل شدن قدرت نیست من نمی فهمم. چیزی که می دانم این است که دولت تا دیروز منابعی را نداشته که امروز به دست آورده و با تبعیض می تواند تازه فقط 50 درصد آن را توزیع کند.(بقیه اش که دست خودش است کاملا!)
4-این هم که از ترس بد اجراشدن هیچوقت اجرا نکنیم هم مغالطه ای است که صورت داده اید.احمدی نژاد اگر دور اول ریاست جمهوری اش این طرح را اجرا می کرد(و با مداقه بیشتر)من به شخصه از آن دفاع می کردم همانطور که در همان سال ها بارها در حمایت از طرحی شبیه به این مقاله نوشته ام و از احمدی نژاد این را خواسته بودم. قضیه اما چیز دیگری است الان.
5- از کامنت من چیزی را برداشت کرده ای که من خودم نتوانستم از کامنتم برداشت کنم. : «شما می گویید بدون حمایت اجتماعی و بدنه تکنوکرات و اقتصاددانان این طرح شکست می خورد.» من این را نگفتم. صرفا گفتم که این طرح به دلیل اجرا ی نامناسب می تواند در بلندمدت به ضرر اقتصاددانان جریان اصلی که این طرح را ترویج می کرده اند تمام شود.
و آخر اینکه همه چیز(خصوصا اگر به اصلاحات اقتصادی مربوط باشد) کمی سیاسی است. در کشوری نفت خیز که دولت همه کاره است همه چیز زیاده از حد سیاسی است و در چنین روزهایی در این کشور، همه چیز کاملا سیاسی است.
سلام. یک نکته یادم رفت که در صحبت های حسین بود و فکر کنم خیلی ها دچار همین اشکال هستند. مطابق قانون کار کسانیکه استخدام دائم شوند را نمی شود به آسانی اخراج کرد( مطابق قانون کار فقط در صورت فوت، از کارافتادگی و موارد مشابه می شود کارگر را اخراج کرد) اما بندی در قانون کار است که به کارفرما اجازه استخدام موقت مثلا سه ماهه می دهد و کارفرما می تواند سه ماه سه ماه این قرارداد را تمدید کند یا کمتر و بیشتر کند زمانش را. الآن تنها 30 درصد نیروی کار کشور استخدام دائم هستند که بیشتر هم در دولتند. مابقی یعنی حدود 70 درصد نیروی کار کشور قرارداد موقتند و دیگر آن مشکل اخراجی که حسین گفت برای کارفرما پیش نمی اید.
سلام. بابک جان لطفا شکسته نفسی نفرمایید. GRE و … نمی گذارد حتی به صورت مستمع ازاد هم سر کلاس دکتر بیاییم. ان شاء الله من بعد.
به سروش: حسین جان من چندتا نکته مطرح کردم و شما پاسخ همه را ندادی:
1-« می گویم به آنها کار بدهد. در عوض آن کار حقوق بدهد. یعنی همان یارانه نقدی را بدهد.» شما در جواب فرموده ای برخی مطلوبیتشان بیکاری است و باید بیمه بیکاری بدهند. حسین عزیز دو حالت دارد. یا اینها پس از برداشتن یارانه ها مطلوبیتشان تغییری نکرده و باز هم بیکاری را انتخاب کرده اند که خوب پس خیلی وضعشان با قبل از برداشتن یارانه ها فرقی نکرده که بخواهیم یارانه نقدی بگیرند. دسته دیگر کسانی هستند که تقاضای کار پیدا خواهند کرد که راه حلش را در پست های قبلی گفتم. در هر صورت پرداخت یارانه نقدی بدون هیچگونه تلاشی از سوی قشر بیکار می تواند لطمات مختلفی به بار بیاورد. در ضمن دولت را هم بیخودی متعهد می کند برای همیشه. در ضمن من گفتم کسانیکه با قیمت ها تطبیق پذیرند دیگر یارانه نمی خواهند. شما به این نکته توجه نکردی که اکثر فعالیت ها تطبیق پذیر است. پس تنها بیکاران می مانند و یا کسانیکه قدرت تطبیق ندارند. اینها اگر مطلوبیت یارانه دولت برایشان بیشتر باشد کار فعلی را رها می کنند و کار پیشنهادی دولت را می پذیرند( مثلا همان طرح سبز درخت کاری) اگر هم بیشتر نباشد به کار فعلی خود یا بیکاری فعلی خود ادامه می دهند.
2- « یارانه نقدی با مشی فعلی دولت در تثبیت قیمت ها یعنی واردات گسترده و این یعنی نابودی بخش تولید در عرض چند سال.»
دولت احتمالا فقط اجازه افزایش سطح قیمت ها را تا حد خاصی می دهد. یعنی می نشیند با تولیدکنندگاه دعوا می کند که اینقدر باید افزایش دهید آنها می گویند نه بیشتر. این یعنی تولیدکننده در انتخاب قیمت های ازادشده به مشکل می خورد. وقتی تقاضا برای برنج و گوشت هم زیاد شد آن وقت و قیمتش در بازار رفت بالا دولت می رود واردات می کند. این سیکل برای کالاهای دیگر هم تکرار می شود( آنچنان که تاکنون تکرار هم شده) و نتیجه می شود نابودی تولید داخل. به نظر می رسد از ملزومات طرح عدم پافشاری دولت بر تثبیت قیمت ها باشد. ازادسازی قیمت ها در کنار افزایش سطح قیمت ها.
3- من نگفتم زورکی لامپ کم مصرف بدهند. گفتم به لامپ کم مصرف یارانه بدهد. ژتون های تخفیف برای خرید لامپ کم مصرف بدهد. حالا اگر نخواستند می تواند ژتونشان را بفروشند.ولی در عوض باید هزینه برقشان را بدهند. این انتخاب خودشان است. منظور من این بود که در این روش دولت به مصیبت اجراییات دچار نمی شود. مصرف برق همه مشخص است. آنها که مطابق استاندارد مصرف می کنند که ژتون تخفیف خرید لامپ کم مصرف دریافت می کنند. آنها هم که بیشتر مصرف می کنند هزینه برق بادی را می پردازند. در این روش هم یارانه برق مصرفی خانوارها برداشته شده است و هم احتیاجی به پرداخت نقدی یارانه نیست.
4- اما حالا ممکن است سوال کنی پس اگر یارانه ها را نقدی ندهد و بخواهد همان نگاه ثروت را داشته باشد به نفت چه کند این دولت؟ به نظرم همان طرح حساب صندوق ذخیره ارزی دکتر نیلی را باید احیاء کند. آن طرح خوبی بود و در خیلی از کشورها جواب داده است. این بهتر از پرداخت یارانه نقدی است. تازه اگر هم دولت اصرار داشت می تواند از محل درآمدهای حاصل از این حساب یا صندوق به مردم یارانه بدهد نه از اصل ثروت که تمام شود.
1. من هنوز اون سوالم سر جاش هست که چرا باید برای بیکاران دولت کار درست کنه؟ اما تو سوال کردی که خوب چرا باید بیمه بیکاری بدهد. در مورد بیمه بیکاری دلیلش این است که می گویند از دست دادن شغل اکثر اوقات برونزا هست و این باعث عدم اطمینان می شود و لذا بهینه هست که مثلا در آمریکا از همه یک مالیاتی بگیرند و این شوک های برونزا را تا حدی که انگیزه ها را نابود نکند، خنثی کنند. لذا در هر کشوری بسته به اون کشور تا چند سال بیمه بیکاری می دهند. اینجا را نگاه کن:
http://www.economist.com/markets/indicators/displaystory.cfm?story_id=14513958&fsrc=rss
2. در مورد تثبیت قیمت ها خوب درمانش این هست که به دولت حالی کنیم قیمت ها را آزاد کنه. من نفهمیدم الان مشکل چی هست. آره تثبیت قیمت ها کار بدی هست.
3. من حرف تو را می فهمم و نمی گویم پرته. می گویم دولت این طوری مثل دولت های سوسیالیستی می شه. صبح تا شب باید بشینه حساب کتاب کنه حالا به لامپ کم مصرف یارانه بدیم، به بخچال کم مصرف هم بدهیم، به کولر گازی بدهیم به کولر معمولی ندهیم، به اتو هم نوع کم مصرفش را بدهیم و اوه. به جای همه اینها در دوران گذار خوب یارانه نقدی بدهند چه اشکالی دارد مگه؟
4. من در مورد ثروت توضیح دادم. نفت نمی تونه ثروت خانوارها باشه. اگر هم باشه اثر بیرونی دارد بر ثروت بقیه و لذا بهینه نیست چنین کاری بشود. این دولت نیست که باید وام بدهد. روزی باید این هم در ایران درست شود. وام باید حاصل پس انداز مردم باشد. دولت به طور خلاصه چند کار مختصر داره و بقیه چیزها کار دولت نیست.
از جناب بابک خان هم که وسط نظر من نظر دادند متشکر.
آقا من شرمنده هستم، اینجا common knowledge نبود!من نمی دونستم که شما دارین نظر می دی، شما هم نمی دونستی که من دارم نظر می دم، من نمی دونستم که شما نمی دونی من دارم نظر می دم و الی آخر…!!
پس شرمنده دیگه!شما به بزرگواری خودوتون ببخشین :-)
در ضمن جاتون سر کلاس ایران خالی هستش، آقا ما کلی از حضور و مباحثه شما با دکتر لذت می بردیم، چرا تشریف نمیارین؟جاتون خالی، جلسه روز شنبه بسیار خوب بود!نکاتی بسی ظریف و نشاط آور در کلاس گفته شد!
در عین حال همجهت با نظر حسین من هم معتقدم از کلیات طرح باید دفاع کرد. اما اینجا ایران است و مسائل خاص خودش را دارد. اصلاح قیمت ها در اواخر دهه هفتاد موجب آشوب هایی در کشور شد. من نمونه برخی از این اشوب ها را در شهر خودمان مشهد دیم که هزینه های زیادی داشت. موضوع بعدی همانطور که اشاره کردی عدم داشتن یک مدل اقتصادی است. این معضل اساسی است. طراحان طرح مدل اقتصادی ندارند. به همین دلیل از تدثیرات گسترده کارشان بی اطلاعند و حتی خیلی هم به آن فکر نکرده اند. من برای اصلاح یارانه های انرژی یک طرح بهتر دارم که ضمن یک مقاله خواهم نوشت و هیچ احتیاجی هم به پرداخت یارانه نقدی بابت آن ندارد چرا که در این طرح هیچ هزینه ای به خانوارهای کم مصرف (یعنی فقرا) تحمیل نمی شود. حسین تقریبا نیمی از جمعیت تهران مصرف برقشان کمی بالاتر از استاندارد بین المللی است. که آن را هم با تعویض لامپ ها می شود کاهش داد. از طرف دیگر حدود 20 درصد جمعیت تهران مصرف برقشان 1/5 برابر استاندارد است. حال شما می توانی یارنه های برق خانوارها را برداری به آنها که فقیرند لامپ کم مصرف بدهی تا جاییکه هزینه شان با حالت قبل تقریبا سر به سر شود. از آنها هم که بیشتر از حد استاندارد مصرف می کنند معادلش هزینه برق بادی را بگیری. چرا دولت از اینگونه طرح ها را در دستور کار قرار نمی دهد و اصرار بر دادن یارانه نقدی دارد؟( آمار کاملا حدودی است و دقت ندارد)
موضوع بعدی تأثیرات و مسائل فرهنگی یارانه نقدی است. این را دکتر نیلی فبلا گفته بودند که آمدیم و امسال که نفت 80 دلار است 30 هزار تومن یارانه دادیم. اگر سال دیگر نفت شد 30 دلار چگونه می شود مردم را به یارانه کمتر قانع کرد؟ یارانه نقدی نوعی نگاه درآمدی به یک منبعی است که قرار بود بدان نگاه ثروت داشته باشیم. مشکل اصلی اقتصاد کشور هم همین نگاه بود که یارانه نقدی کمکی در حل این موضوع نکرد.
فکر کنم در کشور حدود 2 میلیون معتاد داریم( آمار دقیقش را ندارم کسی اگر داشت بگوید) به اینها اگر یارانه نقدی بدهیم چه می شود؟ حدود 4 میلیون بیکار داریم این یارانه نقدی چه دردی دوا می کند از آنها؟
موضوع بعدی هم همان نرخ ارز است که بایستی در یک مدل اقتصادی تغییراتش را دید. به نظر می رسد با برداشتن یارانه ها باید نرخ ارز افزایش یابد. اما مشی دولت گویا این نیست و این می تواند ضربه بزرگی به تولید داخل بزند. از طرفی یارانه نقدی با مشی فعلی دولت در تثبیت قیمت ها یعنی واردات گسترده و این یعنی نابودی بخش تولید در عرض چند سال.
در مورد طرحت من مشتاق شنیدنش هستم. تنها یک نکته که هدف بیشینه کردن رفاه جامعه است. اگر پول را بدهیم مردم خودشان رفاهشان را بیشینه می کنند. اما من به یک شرطی موافقم که به عنوان بخشی از طرح، دولت لامپ کم مصرف را ارزان تر کند؛ به شرطی که تابع تولید لامپ کم مصرف، تابع تولیدش بازده صعودی باشد. چون این سوال پیش می آید تا کی یارانه بدهد. خوب به مردم یاد بدهد خودشان بروند لامپ کم مصرف بخرند. چرا زورکی بهشان لامپ بدهد. شاید مردم بخواهند با شمع زندگی کنند ولی گوشت و برنج بیشتر بخورند!
در مورد نکته استاد هم من در طرح این را می بینم که این یارانه به سمت بیمه های مختلف باید برود و خوب این خودش خیلی خوب هست. و درآمد نیست و اون مشکل پیش نمی آید. اینکه مردم به چه چشمی به هر چیزی نگاه می کنند بستگی به این دارد که در خصوص آن چقدر اختیار دارند. سوال من این است که چطور می شود نفت را ثروت کرد. حداقل شرطش این است که من هروقت بخواهم کل نفتم را بفروشم بره پی کارش. سوال این است که اولا آیا چنین امری قابل تحقق است که به نظر من نیست. دوم اینکه اگر من سروش، همه نفتم را امروز یکجا به شرکت شل فروختم قیمت نفت کم می شود و این روی قیمت جهانی نفت و به تناسب روی بقیه سهامداران نفت اثر منفی می گذارد. حالا سوال این است آیا اصلا بهینه است ما نفت را به صورت ثروت برای مردم در بیاوریم. آیا مشکل اکسترنالیتی بزرگی پیش نمی آید؟ بنابراین من می گویم اولا ثروت کردن نفت محال است دوم بسیار ضررده است، اگر قرار است واقعا ثروت شود. اگر قرار است چیز دیگری باشد و اسمش را بگذاریم ثروت خوب این بحث دیگری است و من زبان فارسی ام خیلی خوب نیست.
در مورد نرخ ارز هم من یک پست جداگانه خواهم نوشت.
من واقعا خوشحالم که می گویی موارد اقتصادی این متن برای دانشجویان اقتصاد شریف بدیهی است. این واقعا مایه مباهات است برای من.
سپیدار جان، این موضوعی که مطرح میکنی مشکل داره.
اولا داری میگی مصرف ۲۰ درصد خانوارها ۱/۵ استاندارد جهانیه. خوب این یعنی کفشه و دیگه از این کمتر نمیتونه بشه! از کجا میدونی، شاید اونا همین الان دارن لامپ کممصرف استفاده میکنند یا حتی چراغاشونو تو شب هم روشن نمیکنن چون ندارن پولشو بدن!
بعد، اون هم که میگی از کسانی که بیشتر از حد استاندارد مصرف میکنند پول برق بادی رو بگیرن، اولا حد استاندارد یعنی چقدر؟ ثانیا اینی که شما میگی اسمش همون مالیات هست و چیز جدیدی نیست!
اگر هم میگی که برق رو به پرمصرفها گرونتر بفروشه و همون پول رو صرف فروش ارزونتر به کممصرفها بکنه، به این هم میگن «یارانههای متقاطع» یا cross-subsidizing که جدید نیست و در کشورهای دیگه انجام شده. بهنظر من این کار سیاست دوران گذار خوبیه چون بار مالی یارانهها رو از رو دوش دولت برمیداره و به دوش دهکهای پردرآمد میندازه. اما فقط برای دوران گذار تا به کمدرآمدها یکدفعه فشار زیاد نیاد. چون این هم یه جور اختلال ایجاد کردن در قیمتهاست با یارانه و مالیاتهای قیمتی که به کارایی اقتصادی ضربه میزنه.
با اکثر توضیحات موافقم، به خصوص در مورد نابودی صنعت سیمان!!واقعا به جهنم که نابود می شوند!
اما در مورد قسمت 7، من منظورم این هستش که وقتی قیمت ها افزایش پیدا کنه، به هر حال این امکان برای دولت وجود داره که برای ثابت نگه داشتن عرضه حقیقی پول عرضه اسمی پول را زیاد کند. خب در این قسمت یک باز توزیع به نفع دولت انجام شده دیگه، یعنی پول دسته مردم ارزش خودش را از دست داده و اختیار اون پول هایی که ارزشش از دست رفته حالا در اختیار دولت هستش. مگر اینکه دولت بخواد مصل یک سیاست انقباضی تو این ماجرا عمل کنه و بزاره عرضه حقیقی پول کم بشه
من متوجه نمی شم چرا باید وقتی قیمت ها دو برابر میشه، درآمدها هم دو برابر بشه، هم اینکه چه لزومی داره که این اتفاق بیفته و هم اینکه من جایی از لایحه را ندیدم که این هدف را دنبال کنه.
من باهاتون موافقم که میگید تورم بی ثباتی نیست، تورم سوپرایز مشکل زا هستش و اگر واریانس تورم زیاد باشه نشان از بی ثباتی هستش
اما منظورم از اینکه سیاست ها پولی در تورم بالا عمل نمی کنند را باید بیشتر توضیح بدم، بله درسته که تورم ناشی از سیاست های دولت است، ولی تورم بالا کارایی سیاست های پولی را کاهش می دهد. از نظر اقتصاد سنجی در سخنرانی نوبل فریدمن به صورت آماری نشان داده شده که در تورم های بالا بده- بستان تورم و بیکاری وجود ندارد! در مقاله مشهور لوکاس هم به تفضیل به این موضوع پرداخته شده که تورم بالا، کارایی سیاست های پولی را کاهش می دهد! من منظورم این هستش که ممکنه اختیار سیاست گذاری از دست سیاستگذار خارج بشه.
از جواب خوبتون هم ممنون
من باز هم نمی فهمم. شاید چون خیلی کند هستم. می شه مقاله هات را برای من بفرستی. تو احتمالا داری یک جایی اصطکاک فرض می کنی و یا تعادل عمومی نمی نویسی که چنین نتایجی می گیری. البته من مشکلی ندارم تو این فرض ها را بکنی حرف من اینه که اینها اثرشان مرتبه دوم است.
بله احتمال داره که من جایی اشتباه کنم و یک چیزی را در نظر نگرفته باشم. من ایمیلتون را از بچه ها می گیرم و مقالات را براتون می فرستم
سلام. مقاله زیبایی بود. ممنون بابت وقتی که گذاشتی و آتش زیر خاکستر بحث را روشن کردی. من یک نکته خیلی برایم مهم است و آن اینکه:
وقتی یارانه ها حذف شود، همه قیمت ها ازاد می شود. درآمد اقشاری از مردم که بر اساس همین قیمت ها کسب درآمد می کنند هم به همان نسبت زیاد می شوند. یعنی بخشی از جامعه قدرت تطبیق بالایی دارد و درآمدش را با هزینه هایش تطبیق می دهد. مثلا مغازه داری که حالا هزینه انرژی و … برایش بیشتر شده، قیمت کالاهایش را بالا می برد. تولیدکننده هم قیمت محصولش را. پس تا ایجا به اینها فشاری نیامده است. در خصوص حقوق بگیران هم همین قضیه صدق می کند. یعنی کارگران کارخانه هم تقاضای دستمزد بیشتری می کنند و این خودش را باز در قیمت محصول تولیدی نشان می دهد. کارگران بخش ساختمان و … هم همینطور. پس تا ایجا این اقشار نیز برایشان وضعیتشان فرقی نمی کند با قبل از یارانه ها. چرا که می توانند یا می شود تطبیقشان داد. پس یارانه نقدی را چرا باید پرداخت کنیم؟ درواقع این یارانه اگر هم توجیهی برای پرداخت داشته باشد برای همان قشری است که کار ندارد یا احیانا پس از حذف یارانه ها شغلش را از دست می دهد و یا قدرت تطبیق ندارد. سوال من خیلی کلی است حسین جان:
این که هدفمند کردن یارانه ها خوب است کسی سر آن دعوا ندارد که. یادم می اید محد خاتمی در صاحبه با صنعت و توسعه فروردین 86 یکی از اشکالات عملکرد اقتصادی دولتش را عدم هدفمند کردن یارانه ها ذکر کرده بود. اما بحث در نحوه اجرا بود از همان زمان نه در اصل قضیه. اگر این طرح خوب اجرا نشود و طراحی خوبی نداشته باشد زیراب طرح برای سال های زیادی خواهد خورد. حال سوال من این است:
اگر مفروضات بالا را بپذیریم( امیدوارم به سبب تند نوشتن اشتباهی نکرده باشم) پس کسانی مستحق دریافت یارانه هستند که درواقع یا شغل ندارند یا شغل با درآمد مناسب ندارند. خب حالا این می شود مسئله دولت که با اینها چه کار کند؟ من می گویم به آنها کار بدهد. در عوض آن کار حقوق بدهد. یعنی همان یارانه نقدی را بدهد. ممکن است بگویی شغل جدید احتیاج به سرمایه گذاری و … اینها دارد و وقت می برد. اشکال ندارد دولت بیاید به همه بیکارانی که متقاضی یارانه نقدی هستند بگوید بیایند همین جاده تهران مشهدی را که ما سالی چند بار می رویم می اییم درخت بکارند و به ازاء هر n درخت این مقدار هم حقوق( یارانه نقدی) بگیرند. مشابه طرح سبز دولت کره جنوبی در دهه های گذشته. پس بحث بر سر اجراست نه اصل قضیه. اینها که شما نوشتی برای بچه های اقتصاد تکرار واضحات بود. من هم در خصوص تورم و اینها کاملا موافقم و حتی به نظرم تورم برای مدت یکسال از 30 درصد بالا نمی رود که آن هم مقطعی است.
درست و دقیق می گویی و این یارانه به بیکاران هم باید داده شود تا همه همان وضع قبلی را داشته باشند. در مورد اینکه هم چگونه داده شود نظر جالبی دادی. چون مهم است چطور کاری داده شود. مهم این است کاری داده شود که در حوزه وظایف دولت اما. تنها چند نکته:
این کار تا کی باید داده شود؟ آیا دولت وطیفه اش ایجاد شغل است؟ اخراج کارمندی که مشغول کار است در ایران سخت تر از تصویب لایحه در مجلس است. علاوه بر این اگر حقوق خوبی داشته باشد در این صورت همه از کار فعلی بیکار می کنند و می روند دنبال کار دولتی. صورت دیگری که من به مسئله نگاه می کنم این است که بیکاران بنابر هزینه فایده بیکاری الان انتخاب کرده اند که بیکار باشند، برای استراحت یا بدلیل بازده خیل کم ترجیح می دهند که بیکار باشند.
راه حلی که این میان برای دولت تعریف کرده اند دادن بیمه بیکاری به صورت تنزلی است. یعنی دولت به بیکاران بدلیل بیکاری تا یک زمان مشخص حقوق می دهد. هرچه زمان بیکاری زیاد شود حقوق بیکاری کم می شود تا انگیزه ای شود برای بیکاران که دنبال کار بگردند.
من هم مثل تو امیدوارم این کار را درست شروع کنند.
1. این اشکال به دولت نقتی وارده و نه به این طرح. راه حل این قدرت رانتی دولت نفتی این نیست که نفت را ازش بگیرید. راهش اینه نهادهایی درست بشه که قدرتش را محدود کنه. اگر این دولت می زنه سازمان برنامه، حسابرسی بودجه و .. نابود می کنه بحث دیگه هست.
2. در این مورد شیره بابک. من عمده نقدم همینه.
3. در دنیا هم ما مالیات پروگرسیو داریم. یعنی پولدارها بیشتر مالیات می دهند. خوب ایران به جای اینکه مالیات بگیرند چه اشکالی داره به فقرا بیشتر پول بدهند. ببین یارانه به شرکت ها و قیمت ها بد هست چون بازار را از بین می بره.
4. من کاملا در باب ابهام تامین اجتماعی موافقم. ولی به نظرم می شه قشنگ مدل نوشت و اثبات کرد که در مسیر گذار فقرا بیشترین اسیب را می بینند و این منطقی هست که برای ماگزیمم کردن رفاه کل جامعه اگر دولت به همه وزن مساوی بده باید به فقرا کمک کرد. ایده قضیه هم در این نکته نهفته هست که فقرا در قسمت پایین مصرف قرار دارند و لذا مارجینال مطلوبیت بزرگی دارند و تغییر در مجدودیت بودجه بیشتر مطلوبیتشان را تحت تاثیر قرار می دهد. به نظر من عدالت هم چیز گنگی هست و من تنها کلمه ای که معنی اش را می فهمم رفاه جامعه هست. به نظر من کمک به فقرا در مسیر گذار اگر دائمی نباشه و اگر درست انجام بشه می تونه در جهت بیشینه کردن رفاه کل جامعه باشه.
6. در مورد تولید باید من مطالعه شان را ببینم. ولی شهود اقتصادی من می گه چیزی که تولید را فلج کرده نرخ ارز هست و نه قیمت انرِژی. برخی صنایع مانند پتروشیمی و سیمان شاید نابود شوند که به جهنم و یعضی مانند خوراکی و وسایل خانگی تقویت می شوند. به راحتی نمی شود در خصوص کل صنعت قضاوت کرد. من تحلیلم این است که در نتیجه اجرای طرح بدلیل افزایش نرخ ارز و تقاضای جامعه کلا وضعشان بهتر می شود.
7. کی گفته مالیات تورم وجود داره؟ عزیز من فرض کن تمام قیمت ها فردا دو برابر شود. درآمدها هم پس دو برابر می شود. چون هر کسی یک چیزی را می فروشد. این هیچ اثری ندارد. اشکال تحلیل تو این است که تعادل عمومی به قضیه نگاه نمی کنی. کی گفته تورم یعنی بی ثباتی. بی ثباتی یعنی قوانین متغییر. برعکس نگاه نکن. تورم کاهنده سیاست های پولی دولت نیست. تورم خود ناشی از ضعف سیاست های پولی دولت هست. من نمی گویم تورم خوبه یا بده. گرچه مطالعاتی شده که مثلا در مجارستان مفید بوده است. من می گم ضرر تورم در ایران چیه؟
8. من نمی گم تورم چقدره. می گم اگر کسی در خصوص زیاد و کم بودنش حرف می زنه بگه به نظرش زیاد یا کم بعنی چقدر.
من بند 6 را اصلاح کنم که دلیل سنتی فکر کردن تولید کنندگان در ایران خود دولت است!
سلام
متن خوبی بود و نفس گیر :-)
اول از همه من با طرح هدفمند کردن یارانه ها موافق هستم و با کلیات صحبت هم مشکل ندارم، و دلم خونه از حرف نماینده مجلسی که برگشته میگه حقوق ها را هم به قیمت خلیج فارس بدین!!!
با این وجود نکاتی وجود داره که برای من سوال ایجاد کردند:
1- باوجودی که من عباس عبدی را تحلیل گر اقتصادی که هیچ، تحلیل گر اقتصادی هم نمی دانم ولی سوال اینجاست واقعا فرقی بین پرداخت نقدی و یارانه بر روی کالا توسط دولت وجود نداره؟وقتی یارانه به کالا پرداخت بشه، دولت توانایی تفکیک بین مصرف کنندگان را نداره ولی اگر یارانه ها نقدی بشه به نظرت دولت نمی تونه شیر نفت را برای بنده و شما راحت ببنده؟یعنی فردا دولت محترم تصمیم می گیرد سهم یک عده ای را به هر دلیلی از یارانه ها کم و سهم یک عده ای را زیاد کند!به نظرم عباس عبدی منظورش این بود!قطع شدن سهمیه بنزین خودروهای شهرداری یک نمونه از این موضوع است. ببین من می دونم یارانه نقدی دادن مزایای زیادی داره که خودت خیلی خوب گفتی ولی این موضوعاتی را هم که من فکر می کنم وجود داره بد نیست بهش توجه بشه
2-من یک شانس خیلی خوبی داشتم که چند سال توی صنعت کار کنم، برام جالب بود که مدیران مصرف انرژِی یک دستگاه براشون در درجه توجه آخر قرار داشت! به نظر من این احتمال وجود داره که با اصلاح قیمت انرژی یک شوک هزینه ای به شرکت های تولیدی وارد بشه، تو این اوضاع خراب شرکت های تولیدی این مشکل مزیدی بر مشکل های قبل میشه. اگر هم که قرار است این درآمد ناشی از اصلاح قیمت انرژی توسط دولت بین بنگاه ها تقسیم بشه، خب یک کانال برای رانت باز میشه. باید قبول کنیم لایحه به بازتوزیع توجه کرده ولی دست دولت را برای این کار باز گذاشته، قانون فقط به دولت تکلیف می کنه که 30% از وجوه حاصل از اجرا این طرح را بین صنایع بازتوزیع کند و آیین نامه اجرایی آن را هم خودش تهیه کند!
3-من با این موضوع مشکل دارم که چرا دهک دهم بیشتر از دهک اول بنزین مصرف می کنه!!خب دهک اول به بنزین احتیاجب نداره!!من فکر می کنم دهک اول هم می گه من سهم بیشتری در تولید در کشور دارم، اما اون کسی که در دهک اول هستش چند درصد از تولید را در اقتصاد بر عهده دارد؟من مخالف این هستم که به دهک های بالاتر یارانه بنزین ندیم ولی به دهک اول یارانه بنزین بدیم!!رانت رانت هستش، دهک اول و دوم نداره که!به هیچ کس نباید یارانه بنزین داد! به نظرم نباید دهک بالا را به خاطر دهک بالا بودن مورد اعتراض قرار بدیم و تنبیه کنیم! به نظر من باید اندازه کیک اقتصاد بزرگ بشه نه اینکه سهم از کیک را عوض کنیم. نخبگان که دارند از این کشور می روند،سرمایه دارها هم این کشور را ترک می کنند!به نظر شما یک سرمایه دار وقتی می بینه باید اینجا بنزین را همون قیمت کشورهای خلیج بخره، چه دلیلی داره ایران بمونه؟
4-ماده 5 تبصره الف به این موضوع اشاره داره که فقط به پنج دهک اول یارانه نقدی و غیر نقدی پرداخت بشه و به تدریج به نظام تامین اجتماعی تبدیل بشه!اینجا اصلا گفته نشده که نظام تامین اجتماعی برای همگان یا فقط همون پنج دهک اول؟این هم مثل بقیه جاهای لایحه دارای ابهام هستش.
من اینجا دقیقا با شما موافقم، بهترین خدمات به کل جامعه بهبود نظام تامین اجتماعی و همچنین بهبود نظام آموزش همگانی است. من می گم باید دولت مکلف بشه که این 50% مربوط به خانوارها را با اولویت بالا صرف نظام تامین اجتماعی همگانی بکنه. من نمی دونم چرا هزینه پنج دهک پایینی جامعه را باید پنج دهک بالای اقتصاد بدن؟آخه کجای این موضوع عدالت هستش، که دولت روی آن تاکید می کنه؟چه دلیلی داشت که در این لایحه هم قیمت بنزین را اصلاح کنیم و هم قیمت نان و شیر و…!به هر حال سناریوهای منطقی تر دیگه ای هم وجود داره
5-با شما موافقم که معضل طرح تورم نیست، به نظرم معضل طرح کارایی و سناریو اجرا هستش! مشکل طرح این هستش که سیاست گذار نه به سمت اصلاح اقتصادی بلکه به سمت کمک به دهک های پایین بایاس دارد
6- برای من یک سوال جدی وجود داره، شنیدم بعضی از بچه ها روی اثرات این طرح روی بنگاه ها کار کردند که امیدوارم یک مطلبی در این مورد اینجا بنویسند. اما بنگاه ها اگر از این طرح ضرر ببینند، آینده خوبی وجود نخواهد داشت! اقتصاد ما همین الان یک تولید نیم بند دارد، حالا اگر به همین تولید نمی بند فشار بیاریم، افراد دهک پایین که بیشتر در حوزه تولید فعال هستند بیشترین ضرر را می کنند! من خودم منتقد اصلی تولید ایران هستم!تولید ایران در دست یک سری حجره دار هستش که تولید را هم بازرگانی می بینند! اما به نظرم قبل از اینکه بخوایم قیمت انرژی را اصلاح کنیم، بهتره جلوی تسهیلات با نرخ های پایین را بگیریم، نرخ ارز و تسهیلات را آزاد کنیم. به نظرم اگر این طرح درست اجرا نشود، دیگر کاری و حقوقی وجود ندارد که خانوار برنج را به بنزین ترجیح بدهد!
7- به هر حال تورم ضرر دارد دیگه!!یعنی چی تورم ضرر ندارد؟اتفاقا همین که دولت از مالیات تورمی یک باز توزیع به نفع خودش انجام می ده و هزینه را مردم می پردازند، یعنی ضرر تورم دیگه!!بی ثبات بودن اقتصاد یعنی ضرر تورم دیگه! کم شدن قدرت دولت در اجرای سیاست های پولی و مالی به واسطه ی تورم های بالا، یعنی ضرر تورم! بله جلوی تورم را نباید به صورت مصنوعی گرفت ولی دلیل نمیشه که تورم چیز بدی نیست
8- من متوجه نشدم که شما چه جوری گفتین تورم زیر 40 % است.به نظرم هیچ حدی نمیشه گذاشت، شاید بیشتر بشه، شاید کمتر بشه!اصلا نباید پیش بینی کرد!
نظر من هم طولانی و نفس گیر شد، ببخشید