کم پیش نمیآید که به صحبتها یا مقالاتی برمیخورم که از بابت افزایش نقدینگی حاصل از توزیع نقدی یارانهها و تورم ناشی از آن ابراز نگرانی میکنند. بهعنوان مثال، در این مقاله از روزنامه سرمایه عنوان شده است که
بر اساس لایحه ای که دولت در ابتدا فرستاده بود، در سال اول به یکباره ۸۰ هزار میلیارد تومان به جامعه نقدینگی وارد می شد و این خود پایه گذار مشکلات بسیاری برای تولید و افزایش تورمی حداقل بین ۳۵ تا ۴۵ درصد بود…
این که آیا طرح هدفمندکردن یارانهها قابل دفاع است و باید انجام شود یا خیر، یا این که این طرح در شکل فعلی خود چه ایراداتی دارد بحثی دیگر است. اما میتوان مستقلاً به این سؤال پاسخ داد که آیا پرداخت نقدی یارانهها باعث ترزیق نقدینگی به اقتصاد و رشد حجم پول خواهد شد؟
کسانی که ادعا میکنند با پرداخت نقدی یارانهها حجم نقدینگی افزایش پیدا میکند، معمولاً به این نکته توجه نمیکنند که منابع این پرداختهای نقدی از کجا تأمین میشود. حجم نقدینگی هنگامی افزایش پیدا میکند که پایه پولی رشد کند و رشد پایه پولی تنها در اختیار بانک مرکزی است که میتواند با قرضدادن به بانکها یا خرید دلار نفتی از دولت و پرداخت ریال در ازای آن، پول جدید خلق و به اقتصاد تزریق کند*. در حالی که در پرداخت نقدی یارانهها، به خودی خود، بانک مرکزی پول جدیدی را خلق نمیکند. چراکه نقدینگی جدید منبع تأمین این پرداختها نیست. بلکه، منبع تأمین پرداختهای نقدی، فروش حاملهای انرژی به مصرفکنندهها به قیمتهای بالاتر است.
بهعنوان مثال، پرداختی که به فردی در دهک اول درآمدی برای جبران آسیب احتمالی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی پرداخته میشود از محل پول بیشتری است که از یک فرد در دهک دهم برای پر کردن باک اتوموبیل خود با بنزین گرانتر دریافت میشود. بنابراین، آنچه در اجرای این طرح صورت میگیرد بازتوزیع نقدینگی موجود است میان آحاد اقتصادی (عموماً از پرمصرف به کممصرف از نظر مصرف انرژی) و نه توزیع نقدینگی جدید میان آنها.
افزایش حجم نقدینگی بر اثر این طرح، اگر هم رخ دهد، نتیجه غیرمستقیم این طرح خواهد بود. بهعنوان مثال، با حذف یارانه بنزین وارداتی، قسمتی از درآمدهای نفتی دولت که صرف این یارانهها میشد آزاد میشود که اگر این دلارهای نفتی به بانک مرکزی فروختهشده و به ریال تبدیل شود، پول جدید به اقتصاد تزریق شده و پایه پولی رشد خواهدکرد. یا ممکن است دولت پس از اجرای این طرح با افزایشهای پیشبینینشده هزینهها و در نتیجه کسری بودجه بزرگتری مواجه شود و برای پوشش این کسری بودجه به برداشت از حساب ذخیره ارزی و فروش آن به بانک مرکزی متوسل شود که این عمل حجم ریال را در اقتصاد افزایش خواهد داد. اما چنین آثاری، آثار ثانویه هستند که لزوماً رخ نمیدهند و بستگی به نوع رفتار دولت در قبال درآمدهای نفتی و سایر مسائل خواهند داشت.
البته این به معنای آن نیست که چون بر اثر این طرح حجم نقدینگی مستقیماً افزایش پیدا نمیکند، این طرح اثری هم بر سطح قیمتها نخواهد داشت. اما مسئله آن است که چنین افزایشی در سطح قیمتها (در صورت وجود) بر اثر افزایش حجم نقدینگی نخواهد بود، بلکه از طریقهای دیگری رخ میدهد که پرداختن به آنها بحث جداگانهای را میطلبد.
بهروزرسانی ۱: سپیدار در دیدگاهها به این نکته اشاره کردهاست که در صورتی که دولت بخواهد پرداختهای نقدی را پیش از آزادسازی قیمت حاملهای انرژی انجام دهد (که وعدههای اولیه دولت هم بر همین اساس بوده)، مجبور به تأمین منابع این پرداختها از محل نقدینگی جدید خواهد بود. این نکته میتواند درست باشد. در صورتی که دولت نتواند این منابع را از محل درآمدهای جاری مانند مالیات تأمین کند مجبور به دست بردن به سمت دلارهای نقتی و تبدیل آنها به ریال خواهد بود (لااقل تا مدتی که آزادشدن قیمتها شروع شود و منابع پرداختها از این محل تأمین شود). احتمال این عدم تأمین از محل مالیات هم زیاد است، چراکه دولت در شرایط عادی هم با درآمدهای جاری مالیاتیاش نمیتواند هزینههای بودجه را تأمین کند، پس بهطریق اولی با اضافهشدن هزینه پرداختهای نقدی این درآمدها برای پوشش این هزینهها کافی نخواهند بود.
بهروزرسانی ۲: یک کانال دیگر هم برای امکان تأثیر غیرمستقیم طرح هدفمندکردن یارانهها بر حجم نقدینگی قابل تصور است. دولت پیش از اجرای طرح محاسبه کردهاست که منابع حاصل از هدفمندکردن یارانهها به چه میزان خواهد بود و بر همان اساس محل و میزان مصرف این منابع را هم مشخص کردهاست. اما اگر پیشبینی دولت نسبت به تأمین منابع این طرح درست درنیاید (مثلاً همانطور که سپیدار در دیدگاهها اشاره کردهاست، کاهش مصرف انرژی بیشتر از حد انتظار دولت باشد و در نتیجه درآمدهای حاصل از فروش داخلی انرژی کمتر از حد اننظار او باشد) و در صورتی که دولت متعهد به پرداخت مقادیر معینی برای مصارف طرح شدهباشد (مثلاً ۷۰ هزار تومان سرانه برای جبران خانوارهای آسیبپذیر) و یا تعهدات مصارف بودجه دولت که از نظر مقدار مشخص هستند، به دلیل افزایش قیمتها، از نظر هزینه بیشتر از مقدار پیشبینیشده افزایش یابند، آنگاه دولت برای تأمین منابع تعهدات پرداخت خود با مشکل روبهرو خواهدشد و ممکن است برای این که بتواند هرطور شده این تعهدات را ایفا کند، به ایجاد نقدینگی جدید (با برداشت از حساب ذخیره ارزی و فروش آن به بانک مرکزی) روی بیاورد. پس از این رهگذر هم ممکن با اجرای طرح هدفمندکردن یارانهها بهطور غیرمستقیم حجم نقدینگی افزایش یابد.
—————————————————————————————————–
* البته رشد پایه پولی از طریق عملیات بازار باز نیز ممکن است که به علت تأثیر حاشیهای آن در شرایط فعلی اقصاد ایران در اینجا از آن صرفنظر شدهاست. همچنین ضریب انبساط پولی در تعیین حجم نقدینگی مؤثر است که فرض میشود این ضریب نسبتاً پایدار است و در کوتاهمدت دستخوش تغییر نخواهدشد.
به شترگفتن چرا پشتت کجه گفت کجام راسته پرداخت یارانه ها نقدینگی رو افزایش بده؟ شتر سیاستهای اقتصادیش نادرست غیرعلمی بدون استراتژی و البت سیساسیه و بدانید که دگرگونی های گسترده ای در پیاده کردن این طرح پیش خواهد آمد از کجا دولت درآمد داره که یارانه ها روپرداخت کنه مانند همیشه چاپ پول صد در صد و خب افزایش نقدینگی خب اگه مصرف کم شه قیمت بالا رفته و دولت باید همون اندازه نرخ افزوده شده و بالا رفته رو پرداخت کنه ازکجا؟
سلام تورج،
نکاتی که مطرح کردی قابل تامله و به نظر من خیلیهاش درسته. اما ربطی به نوشته نداره. قصد این نوشته به هیچ وجه دفاع از نحوه فعلی اجرای طرح نبوده بلکه سعی کرده بودم تا به یک مغالطه که میگه توزیع پول هدفمند کردن یارانهها باعث افزایش نقدینگی میشه جواب بدم. و گرنه کلی اشکالات دیگه به طرح چه در نظر و چه در عمل وارده که من بهش نپرداختم اینجا.
اقتصاد امروز اقتصاد ریاضی و آماری است همه اینا با دلایل آماری باید گفته بشه
دولت که میگه کسری بودجه داره از کجا و چه درآمدی میخواد به مردم یارانه پرداخت کنه از دهک های دارا به ندار ؟یه حساب و کتاب ساده کنین ببینین چه شماری از مردم دارا و چه شماری ندار هستند و تناسبی میان دهک های پایین و بالا هست؟به زبان ساده بگم پولی که داراها پرداخت خواهند کرد برای پرداخت یارانه به ندارها بسنده است؟
یعنی دولت بهای انرژی و دیگر حامل های انرژی رو ارزان خواهدکرد؟
قیمت های آزاد شده برپایه نرخ های جهانی خواهدبودخب اگه نرخ نفت در سطح جهانی پایین بیاد باید بهای اونهاهم درایران پایین بیاد برای نمونه بنزین بشه لیتری 200تومن همنواخت با نرخ های جهانی اقتصاد اونوقت دولت چه خواهد کرد
از نظر من جای رییس مرکز آمار اونجا نیست چون سوادش رو نداره و در نتیجه منابع کشور هدر میره. نمیدونم از نظر تو این حرف من تمسخره یا نقد. تو هم نترس که بگی داری درس اخلاق میدی. کار بدی نیست که و داری این کار رو میکنی. خب بگو دارم همچی کاری میکنم و اتفاقا باید هم همین کار رو بکنم. من هم به حرفت فکر میکنم.
سلام امیرجان. در کامنت ها هم لازمه. این چه جور حرفیه که در نوشته لازمه ولی در کامنتا لازم نیست؟ در ضمن بحث و نقد و جدل! کردن هیچ منافاتی با رعایت ادب و احترام افراد ندارد تا آنجا که البته من می دانم. موفق باشید. بنده در کامنت ها فقط انتظار بحث و نقد دارم نه هر جور حرفی! امیرجان این هر جور حرفی خطرناکه نزن این این حرف ها را :دی.
سلام به فرید عزیز. بین نقد و تمسخر فرقی است. یک وقت هست شما عملکرد کسی را نقد می کنی. یا از لحاظ علمی نشان می دهی مطلبی که نوشته یا حرفی که زده ضعیف است. یک وقت شما شخصیت طرف را به تمسخر گرفته و توهین می کنی. در ادبیات حقوقی همه کشورها موارد و شرایطی که توهین به شمار می اید مشخص است. ما حق توهین نداریم. در یک مطلب علمی هم حق تمسخر نداریم. رعایت احترام اشخاص یک مقوله است و نقد عملکرد آنان یک مقوله دیگر. عادت ما ایرانی هاست که وقتی به عملکرد کسی انتقاد داریم سراغ تخریب شخصیت او می رویم. در ضمن کسی به شما درس اخلاق نداد. برای نمونه مقاله محمد مروتی در پیمانه نمونه مناسبی از نقد یک سخن اشتباه است. نقدی که در چارچوب محتوای خودش می ماند و به سمت تخریب شخصیت نمی رود الا یک مورد و آن هم عبارت « کارشناس ارشد » است. همین یک مورد کافی است تا افراد تیزبینی مثل میلاد آن را به من تذکر دهند که در یک مطلب علمی جای اینگونه تکه ها نیست. من درس اخلاق نمی دهم بلکه درس اخلاق را از افرادی مثل دکتر فرهاد نیلی آموخته ام. لازم است گفته های دکتر فرهاد سر کلای روش تحقیق را در خصوص رعایت اخلاق در نقد و نقد منصفانه را اینجا تکرار کنم؟
من فقط یه نکته بگم که به نظرم البته که رعایت ادب و اخلاق در متن نوشته لازمه، اما در کامنتها لزومی نداره.
کامنتها محل بحث و جدل هستند و باید انتظار هر جور حرفی رو توشون داشت.
به سپیدار بگم شما اگر خیلی نگران این مساله هستی با مجید عینیان صحبت کن. ایشون سه ماه با دادههای بودجه خانوار کار کرده و مختصرا یکی از نتایج تحقیقش اینه که وقتی تعریف دهک رو عوض میکنیم (چون باید بگی با چه معیاری؟ مسکن هم باشه؟ کالاهای durable هم باشه؟ از همه مهمتر برای سرانه یا برای خانوار؟) اونوقت، یک آدم براحتی بین دهکها جابجا میشه. پس عجالتا اینقدر نگران نباش.
آقا این رییس مرکز آمار یک آدم بسیار بیسوادیه. من اینو ابایی ندارم از گفتنش. ایشون رو ما دعوت کردیم به سمینارهای اقتصادی شریف. من با کلی اشتیاق ازش پرسیدم که چرا دادههای پانل مرکز آمار فقط سه ساله؟ با سه سال من چی کنم آخه؟ ایشون برگشته میگه پانل چیه؟ رییس مرکز آمار ایران نمیدونه پانل چیه! من میگم این آقا هر چه زودتر استعفا بده بره. با چه رویی نشسته اون بالا؟ اگر ادبیات علمی و اقتصادی میخوای به عینیان رجوع کن ولی درس اخلاقی نده. اینی که تو میگی نتیجهاش اینه که ما بشینیم دور هم بگیم بهبه گلابیا ما چقدر پاکیزه و مسرتبخش هستیم. نیستیم آقا نیستیم! اگر شما هستی هم من یکی نیستم.
در ضمن این وبلاگ الآن خواننده های متفاوت و بعضا مهمی دارد. ما باید رعایت ادب را در نوشته هایمان بکنیم. اگر می خواهیم نقدهایمان تأثیر گذار باشد خیلی مهم است که از حوزه ادبیات علمی و اقتصادی دور نشویم.
سلام. گویا شما منظور من را متوجه نشدی. اصلا سیستم پرداختی وجود ندارد. اگر دولت سیستم داشت که اینقدر لنگ مالیات گرفتن نبود. اصل طرح زیر سوال استک چرا یارانه نقدی؟ چرا به دهک های پایین؟ اصلا کدام دهک؟ شما خودت هم که اشاره کرده ای. مستندات طرح کجاست/ محاسباتش کجاست؟ اینها را که نداریم به چیش می خواهیم گیر بدهیم.
وقتی می گم مهم نیست یعنی در بدترین حالت اگر هیچ مکانیزمی پیدا نشود و همه دروغ بگویند مجبور می شوند به همه به یک اندازه بدهند. خوب بدهند. قران نازل نشده که جتما به 5 دهک بدهند. این طرح گیرها و مزایای بزرگتری دارد تا اینکه جالا به کی یارانه بدهند به کی ندهند. در عمل یک دهک بیشتر یک دهک کمتر توفیر نمی کنه که. نه اینکه حالا محاسبات کرده اند عدد 5 دهک را دقیق درآورده اند بعد بیایند یک مکانیزمی طراحی کنند که برای همه مردم ایران شرایط انگیزشی را ارضا کند. ول کن بابا. اصلا یک چیز بهت بگم خیالت جمع شه: محاله بشه مرز دقیقی برای دهک ها اگر همه اطلاعات آدمها را داشته باشی تعریف کرد. دهک رو 100 تا چیز مختلف تعریف می شه که از قضا خیلی هم نتایجش با هم فرق داره.
کلا هدف اینه به افرادی که درآمد کمتری دارند کمک کنند و یا بازتوزیع کنند. از قضا خوبی طرح اینه که تعریف دقیق نداره به کی قراره بدهند. فرض کن می گفتند هرکی درآمدش از 800 تومان کمتر هست. خوب از فردا طلبکار پیدا می شد که حقوق من 700 تومان هست. حالا هر کی طلبکار بود می گویند تو دهک ششم هستی. کی به کیه. اگر یارو اصرار کرد می گویند برو با نماینده کمیته امداد بحث کن. در غیر این صورت احتمال شورش هم وجود داشت.
رئیس مرکز آمار با این 90 درصد گفتنش نشان داد از علی پروین کمتر ریاضی بلده. شانس آوردیم نگفت 99 درصد. ایشون بره مرکز بی در و پیکرش را جمع کننه دو تا مهندس کامپیوتر استخدام کنه یک سایت درست و حسابی بزنه بعد در مورد انحراف ملت نظر بده.
سروش، این پاراگراف آخر در مورد مرکز آمارو خیلی خوب اومدی. دلم خنک شد. کلا با این ادبیاتت حال میکنم!
سلام به نظر من اصلا حل نشده است. شما گویا این سه دهک را ثابت در نظر گرفتید. برادر من زندگی آدم ها در نوسان است. مگر می شود شما تمام یارانه ها را برداری و فقط به سه دهک آخر یارانه نقدی برداری. با برداشتن یارانه های نقدی برخی افراد در دهک های دیگر هم سطح زندگی شان به دهک های پایین منتقل می شود. این چه حرفی است که کمیته امداد همه را شناسایی کرده است؟ رئیس مرکز آمار یکبار که آمده بود دانشکده می گفت بیش از 90 درصد مردم اطلاعات درآمد اقتصادی شان از واقعیت انحراف داشته.
به نظر من این مورد حل شده. دهک های اول تا سوم را که حدود 18 میلیون نفر هستند توسط کمیته امداد و بهزیستی و سازمان های خیریه شناحته شده هستند. و واقعا هم همین سه دهک مهم هستند. منظورم این است که این طرح گیرهای بزرگتری دارد تا اینکه چگونه توزیع شود.
سلام. مسئله بعدی چگونگی پرداخت یارانه نقدی است. این یارانه نقدی را می خواهند مساوی به همه خانوارها بدهند یا با دهک های پایین؟ از کجا می فهمند کی توی چه دهکی است؟ مثلا یک مغازه داری که یک زمان وضعش خوب بوده و در دهک های بالا بوده حالا که ورشکست شده رفته دهک های پایین تر بهش می دهند یا نه؟ این جابه جایی بین دهک ها را چگونه می بینند توی این طرح؟ محاسبات دقیق این طرح کجاست؟ مبنای اعداد و ارقامی که در این طرح آمده چیست؟ منظور از اختصاص به تأمین اجتماعی چیست؟
سپیدار جان! این مسئلهای که شما مطرح کردی کاملا وارده. ایشالا تو یه پست دیگه مفصل راجع به اشکالات این طرح (از جمله همین که گفتی) بحث کنیم.
امیر میدونی این لایحه هدفمند کردن یارانه ها ( به تفصیل و دقیق ) به همراه مستندات و کارهای کارشناسی اش رو کجا میشه پیدا کرد؟
این پیوند رسمی لایحه در مجلسه که متن لایحه و همهی گزارشهای مرتبط در اون درج میشه:
http://tarh.majlis.ir/?Report&RegId=257
البته نمیدونم دولت هم جایی در مورد این لایحه چیزی منتشر کرده یا نه.
یه چیزایی هم به عنوان اسناد پشتیبان اینجا هست:
http://www.tahavolateeghtesadi.ir/council-subsidizedcouncil-supportdocument-fa.html
اگر چه اگه پشتیبان این طرح همینها باشه وای به حالمون!
حامد، متن لایحه اینجا هم هست:
http://peymane.ir/fa/pages/?cid=5599
باید مدل نوشت معلوم نیست چی می شه. من در عین حالیکه با سپیدار در مورد نقدینگی موافقم ولی بذار حالتی را فرض کنیم که تقاضای نفت خام داخلی کم شده لذا دولت روی دستش دلار اضافه مونده که ناشی از فروش نفت به خارجی ها است. دولت از طرف دیگر یارانه نقدی زیادی را به افراد کم درآمد می دهد که آنها این درآمد را مصرف می کنند (برعکس ثروتمندان که درآمد جدید را سرمایه گذاری می کنند) لذا ما با تقاضای جدید و البته چند برابر کالاهای جدیدی مانند روغن مواجه می شویم. واردکننده حالا برایش صرف می کنه روغن وارد کنه و دلارهای اضافی روی دست دولت را می خره و لذا دلار دولت به پایه پولی تبدیل نمی شه و تورم ایجاد نمی شود! اصولا من فکر می کنم در یک نگاه تعادلی بسیاری از اینها با هم خنثی می شوند.
البته سوال اساسی این است که طی این یارانه ها آیا دلار گران می شود یا نه؟ جواب من این است که دقیقا به نسبت الاستیسیته مصرف حانوارهای کم درآمد به یارانه نقدی و الاستیسیته کل مصرف نفت به قیمت نفت بستگی دارد. اگر فرض کنیم اولی بزرگتر از دومی باشد. یعنی دهک های اول همه درآمد را تبدیل به مصرف می کنند لذا دراثر این اتفاق مصرف داخلی رشد می کنه که البته بسیار خوب است اما از طرف دیگر ما چنین تولیدی فعلا نداریم فعلا لذا تقاضا برای خرید دلار برای واردات زیاد می شود و لذا دلار گران می شود. و اگر دولت نتواند دلار را ارزان نگه دارد کالاهای وارداتی گران تر می شوند و در کل ما با تورم جدیدی مواجه می شویم. اما از سوی دیگر چیزی که خیلی خوب است اینکه دلار گران شده است. امیدوارم خوشبینی من درست باشد.
با کدوم قسمت حرف سپیدار موافقی؟ میشه بیشتر توضیح بدی؟
اما در مورد این که خانوارهای کمدرآمد مصرفشان بیشتر میشود من واقعا شک دارم. چون ممکنه همه این درآمد صرف پرداخت قبضهای بالاتر انرژی بشه. به نظرم همینطوری راحت نمیشه گفت و به قول خودت باید نوشت.
اونجا که سپیدار می گی دولت ممکنه دلار اضافی داشته باشه اونه نتونه بفروشه و به بانک بده و ریال بگیره و پایه پولی زیاد می شه. البته استدلال کردم که ممکنه عکسش صادق باشه ولی برام مهمه که وی درست استدلال کرده یعنی تعادل عمومی نوشته .
در مورد دهک پایین به نظرم اونها نمی تونند مصرف انرژی خودشان را خیلی کم کنند و چون خیلی کم از انرژی مصرف می کنند. و در عین حال حدس می زنم یارانه نقدی که بهشون می رسه از افزایش هزینه انرژی بیشتر هست و با این درآمد اضافه مایحتاج زندگی خودشون را می خرند. این حد را می شود بدون مدل هم گفت اما اینکه چقدر است به همان الاستیسیته ربط دارد.
در ضمن با نظر محمد حسین کاملا موافقم. این موضوع خیلی مهم است و لازم است بچه ها حسابی بهش توجه کنند. اقتصاد مملکت ایندفعه دارد جدد جدی دستخوش تلاطم می شود.
سلام. بدینوسیله از محضر جناب سهیل خان و دکتر فرهاد عذر می خواهم. احیانا نبینم کسی این قضیه را به گوش دکتر فرهاد برساند ها:دی.
اما بعد: امیر جان. چرا پاسخ من را دقیق ندادی و به سوالم توجه نکردی. اگر مصرف کالاهایی که فقط یارانه آنها کاهش یافته، کم شودف دولت می خواهد این یارانه نقدی را که بر اساس وزن مصرفی فعلی آنها( یعنی قبل از برداشتن یارانه) محاسبه کرده چگونه پرداخت کند؟ جز با تبدیل دلار رو دست مانده به ریال. این را در نظر بگیر که مصرف مردم تا حد زیادی در بسیاری کالاها کاهش می یابد.
حال فرض کنیم دولت همه یارانه ها را یکجا بردارد تا آن اثر شیفت کردن تقاضا به سمت کالاهای دیگر را نداشته باشیم. در اینجا ما جابه جایی نقدینگی را خواهیم داشت و دیگر آن مسئله ای که من مطرح کردم بوجود نمی اید. منتها مسئله ای دیگری پیش می ایدک دولت اول یارانه نقدی را می دهد بعد قیمت ها را ازاد می کند یا اول ازاد بعد می کند بعد که به اندازه کافی ریال جمع کرد یارانه نقدی می دهد؟ اینها هر کدام خودش اثرات متفاوتی دارند. در مورد اول دولت ناچار است نقدینگی را ابتدا افزایش دهد. ولی در گام بعد دوباره نقدینگی به مقدار قبلی کاهش می یابد. در مورد دوم نقدینگی تغییری نمی کند.
سوال بعد: وقتی دولت یارانه را روی کالا می دهد یعنی خودش دارد الگوی مصرف را تعیین می کند. وقتی یارانه را نقدی می دهد یعنی مردم می توانند خودشان الگوی مصرف را شکل دهند. با توجه به اینکه تاکنون یارانه روی کالا بوده، پس از لحاظ فرضیه اطلاعات ما با کمبود اطلاعات رو به رو هستیم. چون نمی دانیم و تجربه اش را هم نداریم که الگوی مصرفی مردم وقتی خودشان تصمیم گیر اصلی باشند چه می شود/ ممکن است ناگهان مردم به سمت یک کالای خاص هچوم ببرند. در این حالت آن کالا گران می شود( فرض کنید برنج چون فکر کنم تا حالا یارانه زیادی در مقایسه با نان نداشته) خب دولت هم که دستوری می خواهد قیمت ها را ثابت نگه دارد. پس مجبور به واردات می شود تا قیمت را ثابت نگه دارد. حال دوباره تقاضا به سمت یک کالای دیگر شیفت می کند و باز همین سیکل. این یعنی بدبختی.
راه حلک دولت اگر قیمت ها را ازاد کرد باید از دستوری تعیین کردن آنها هم دست بردارد نه اینکه باز دوباره بخواهد قیمت های ازاد شده را هم دستوری تعیین کند!!!!
بذار قدم به قدم پیش بریم تا دقیق بفهمیم سوال چیه: من متوجه نمیشم چرا باید بر اساس وزن فعلیشون محاسبه کنه؟ دولت باید تمام تلاشش رو بکنه تا پیشبینی کنه با آزادشدن قیمتها مصرف چقدر میشه و کلا درآمدش چقدر افزایش پیدا میکنه و یارانه نقدی رو براساس این پیشبینی تعیین کنه. و نه بر اساس وزن فعلی مصرف. معلومه که اگه بخواد بر اساس میزان فعلی مصرف حساب کنه کم میآره. یعنی به نظر من شما فرض داری میکنی که دولت اشتباه حساب میکنه از اول و کاهش مصرف رو در نظر نمیگیره. در حالی که چرا باید این طور باشه؟
این مسئله ترتیب زمانی که میگی به نظرم وارده. دولت قول داده بود که پرداخت نقدی رو قبل از آزادکردن قیمتها شروع کنه. در این صورت باید تعیین کنه محل تامین این منابع چیه. اگه این منابع از بودجه جاری و مثلا درآمدهای مالیاتی تامین بشه که خوب اثری رو نقدینگی نداره. ولی مسئله اینه که این منابع کفاف همچین هزینههایی رو نمیدن. از این کانال ممکنه که دولت مجبور بشه موقتا در ابتدای اجرای طرح نقدینگی رو افزایش بده. اما این افزایش اگر باشه یکبار و محدوده به هر حال.
سوال دوم رو هم نفهمیدم سوالش کجا بود! اما باهات موافقم که اگه دولت بخواد سیاستهای مداخلهگر و تعیین دستوری قیمتهاش رو همزمان با این طرح ادامه بده حتما به مشکل میخوره و اگه میخواد آزادکنه باید بذاره بقیه چیزها هم آزاد و تعادلی بشه.
آقا به نظر حقیر بنده این طرح هدفمند کردن یارانهها پتانسیل این را دارد که تا اطلاع ثانوی مطالب این وبنوشت را به آن اختصاص دهید! الان ما نیاز به یک دیدگاه روشن داریم که بالاخره این طرح دقیقاً چه ویژگیهای مثبتی دارد، چه موانعی بر سر راهش وجود دارد، چه عوارضی خواهد داشت، چه تغییراتی بهتر است در آن داده شود و در مجموع نمایندگان بهتر است تصویبش کنند یا نه. و این که آثار مثبت و منفی آن به صورتی روشن فهرست شوند به طوری که Trade-offها مشخص باشند و بشود تصمیمگیری کرد. (به خصوص Trade-offهای بین منافع کوتاهمدت و منافع بلندمدت به نظرم جالب هستند)
چند تا سؤال که برای من پیش آمده را برای شروع میآورم: در صورت تصویب و اجرای این طرح، احتمالاً چه اتفاقی برای اقتصاد ایران خواهد افتاد؟ مثلاً چه تغییراتی در نرخ تورم، بیکاری، رشد اقتصادی، قدرت خرید سرانه یا اختلاف طبقاتی، در مثلاً پنج سال آینده و فراتر از آن قابل پیشبینی است؟ کدام دهکهای درآمدی یا اقشار اجتماعی بیشترین فشار را متحمل خواهند شد؟ چه مشکلات فنیای در اجرای این طرح وجود خواهد داشت؟ چه کشورهای دیگری اصلاحات مشابه انجام دادهاند؟ ماجرایشان چه بوده؟ چه مطالعاتی در زمینهی این نوع اصلاحات تاکنون در ادبیات اقتصادی منتشر شده و نتایجشان چه بوده؟
محمدحسین جان! ممنون از پیشنهادت. من هم قصد دارم که اگه پستهای دیگهای هم راجع به این قضیه بنویسم. به خصوص که الان طرح تو مجلس و در شرف تصویبه.
اما همه این چیزهایی که میگی دقیق گفتنش خیلی سخته! و خودش موضوع یه مطالعه جدیه که کلی وقت و نیروی انسانی میخواد. اما ظاهرا متاسفانه خود دولت با وجود ادعاهاش همچین کاری رو نکرده یا لااقل گزارشهای چنین مطالعاتی رو اگه بوده منتشر نکرده تا بشه خوند.
من سعی خواهم کرد تا به این سوالها به صورت کیفی و با توجه به کارهایی که من و فرید در این زمینه انجام دادیم یه چیزایی بنویسم. به فرید هم میگم که اگه خواست بنویسه. ایشالا که بتونه مفید باشه.
سلام امیرجان. اگر مکانیسم طرح هدفمند کردن یارانه را همانطور که شما توضیح دادی بگیریم قائدتا نقدینگی فرقی نباید بکند . یعنی قیمت ها ازاد می شود. دولت بر اساس قیمت های واقعی ریال جدید بدست می آورد. ان را می دهد به دهک های پایین آنها هم خرج می کنند. پس صرفا بخشی از نقدینگی دست به دست می شود. و زیاد می شود. حال اگر فرض کنیم مثلا دولت یارانه انرژی را بردارد و قیمت های انرژی ازاد می کند. ایا مقدار مصرف مردم از انرژی به همان میزان قبلی ثابت می ماند؟ خیر. فرض کنیم مقدار مصرفی مردم از انرژی 30 درصد کاهش یابد. انگاه دولت به آن مقدار نقدینگی که می خواسته نرسیده. پس حالا یک مقدار دلار دارد که می خواسته سوخت وارد کند و بفروشد ولی چون مصرف انرژی کم شده این دلارها روی دستش مانده. اگر بخواهد حجم نقدینگی زیاد نشود پس باید مقدار کمتری یارانه نقدی نسبت به پیش بینی اولیه پرداخت کند. و یا اینکه باید دلارها را بدهد بانک مرکزی ریال بگیرد که نقدینگی در نتیجه زیاد می شود. ممکن است بگوییم اشکال ندارد خب یارانه نقدی کمتری پرداخت می کند. البته این وضعیت هنگامی رخ می دهد که تنها یارانه بخشی از کالاهای مصرفی برداشته شود. آنگاه مردم تقاضای خود را به سمت بخش دیگر شیفت می دهند و از آن بیشتر مصرف می کنند. خیلی پیچیده شد. اینها را سریع نوشتم ااگر اشتباهی شد ببخشید.
لازم نیست که دولت دلارهایی که رودستش مونده رو به ریال تبدیل کنه. بلکه اصلش اینه که (طبق قانون) اون رو تو صندوق ذخیره بریزه.
ضمن این که این کاهش مصرف انرژی هم قاعدتا باید در محاسبات میزان درآمد آزادشده وارد بشه.
رضا جان، دکتر فرهاد بنده خدا سر کلاس زبونش مو در آورد از بس به شما گفت که «قاعده» رو اینطوری بنویس نه اونطوری! چرا حرف گوش نمیکنی تو آخه؟ :) آخرش هم میترسم باز تو اسلایدهای دفاعت اینو سوتی بدی! :دی
حالا جدی دفاع پروپوزال ما کی شد بالاخره؟ عدل نیوفته رو امتحان جی.آر.ای؟!