در 20 جولای 2012، زمانی که برخی از ساکنین شهر آئورا در ایالت کلورادو با اشتیاق تمام به سینمای سِنچری میرفتند تا قسمت سوم از فیلم شوالیه تاریکی را تماشا کنند، گمان هم نمیکردند که ممکن است شاید دیگر به خانه بازنگردند. آنچه از اولین ساعات پس از حادثه، خصوصاً با توجه به در پیش بودن انتخابات 6 نوامبر، پیشبینی میشد این بود که بحث قدیمی کنترل یا آزاد گذاشتن استفاده از سلاح گرم مجدداً داغ شود، چراکه به صورت تاریخی هرگاه چنین حوداثی اتفاق افتاده است، بازماندگان آنها، خصوصاً آنهایی که عزیزانی از دست داده باشند، سعی کردهاند تا با کمک حزب دموکرات، قوانین سختگیرانهای بر سلاح گرم حاکم کنند و البته موفقیتهایی هم داشتهاند.
این سوال که آیا اجازه استفاده از سلاح گرم موجب افزایش از دست رفتن جان انسانها یا افزایش حفظ جان آنها میشود یکی از بحثهای قدیمی و دنبالهدار در ایالات متحده است که قدمت آن حداقل به دهه 60 میلادی بازمیگردد. برای به دست آوردن درکی از ابعاد مسئله، یادآوری میکنم که در امریکا بیش از بیست هزار قانون مختلف در سطوح مختلف فدرال، ایالاتی و محلی برای استفاده از سلاح وضع شده است. به همین دلیل، این موضوع بهانهای شد تا گشتی در اینترنت بزنم و متوجه شوم که مطالعات بسیار مفصلی در مورد آثار آزاد یا ممنوع کردن حمل سلاح بر جرم و جنایت وجود دارد. پیش از مشاهده این مطالعات، چنین فکر میکردم که آن دسته از قوانین که حمل سلاح را ممنوع میکنند، تنها افرادی که مفعول جرم و جنایت هستند را از محافظت خود باز میدارند، چراکه یک مجرم توجهای به قانونی بودن یا نبودن سلاح برای استفاده از آن ندارد. پس مجرم سلاح خود را تهیه میکند و با خیالی آسوده از اینکه دیگران سلاحی در اختیار ندارند به مقصود خود میرسد. به عبارت دیگر، آزاد بودن سلاح موجب میشود که مجرم بداند که ممکن است فرد هدف سلاح همراه داشته باشد و به وی آسیب بزند، به همین دلیل محتاطتر عمل خواهد کرد.
با این دیدگاه در ذهن، مطالعه تجربی مفصلی یافتم که نتایج آن بسیار برایم جالب بود که در ادامه آنها را نقل میکنم. این مطالعه توسط جان لات [1] استاد حقوق دانشگاه شیکاگو در اواخر هزاره گذشته انجام شده و به طور خاص اثر قانون بلامانع بودن حمل سلاح پنهان را با استفاده از دادههای 3054 شهر بزرگ و کوچک و در فواصل سالهای 1977 تا 1992 که توسط توسط اف.بی.آی جمعآوری شده بر جرم و جنایت بررسی میکند. لازم به ذکر است که 31 ایالات به شهروندان خود اجازه میدهند که سلاح گرم پنهان حمل کنند، به شرط آنکه سابقه جنایی یا بیماریهای روانی نداشته باشند.
نتایج این مطالعه بسیار جالب است: در بدترین حالت، تخمینهای این مطالعه نشان میدهد که اجازه حمل سلاح پنهان در ایالتها موجب شده است که قتل 8.5 درصد، تجاوز جنسی 5 درصد، نزاعهای خیابانی 7 درصد و سرقت 3 درصد کاهش پیدا کند. به عنوان مثال اگر این قوانین وجود نداشتند، آنگاه تقریباً تنها در یک سال 1500 قتل، 4200 تجاوز جنسی، 60000 نزاع خیابانی و 12000 سرقت به آمار اضافه میشد. به زبان اقتصادی، مجرمان نیز مانند سایر آحاد اقتصادی به صورت عقلایی به انگیزهایی که در مقابلشان قرار دارد واکنش نشان میدهند. دقت کنید که منافع حاصل از قانون حمل سلاح پنهان تنها به افرادی که سلاح حمل میکنند نمیرسد، بلکه لزوم پنهان بودن اسلحه موجب میشود که مجرم نتواند تشخیص دهد که آیا فرد مورد نظر وی سلاح به همراه دارد یا خیر. بنابراین از آنجا که هرکسی میتواند سلاح گرم همراه داشته باشد، از جذابیت تجاوز به دیگران کاسته میشود. به زبان اقتصادی، افرادی که سلاح گرم خمل نمیکنند از افرادی که این کار را انجام میدهند سواری مجانی میگیرند.
دیگر نتایج این مطالعه نشان میدهد که گرچه مجرمان بر اثر آزاد بودن حمل سلاح کمتر مرتکب جرمهای خشن میشوند اما لزوماً میزان جرم در جامعه کاهش نمییابد، زیرا به سمت جرمهایی که احتمال رویارویی با فرد کمتر باشد روی میآورند. به عنوان مثال آمار و ارقام نشان میدهد که پس از آزاد شدن حمل سلاح، جرمهایی مانند سرقت از اتومبیلهای بدون سرنشین زیاد شده است. علاوه برآن نتایج مطالعه نشان میدهد که گرچه فشار برای کنترل بیشتر سلاح در شهرهای بزرگ بیشتر بوده است (که آمار جرم و جنایت در آنها بالاتر است) اما درست در شهرهای بزرگ است که این قوانین تاثیر بیشتری در کاهش آمار جرم و جنایت داشته است. به عنوان مثال، در مناطقی که بیش از دویست هزار نفر جمعیت دارند، قوانین حمل سلاح پنهان به طور متوسط موجب کاهش 13 درصدی نرخ قتل شده که 4.5 درصد از متوسط کل بیشتر است.
مهمتر از همه، آمار و ارقام نشان میدهد که این قوانین کمک حال زنان است. کاهشی که تجهیز یک زن به سلاح گرم در نرخ قتل زنان ایجاد کرده است بیش از 3 تا 4 برابر کاهشی است که تجهیز یک مرد به سلاح گرم ایجاد میکند. معمولاً افرادی که مورد سو قصد قرار میگیرند از نظر جسمانی ضعیفتر از مجرم هستند، به همین دلیل مجهز کردن یک زن به سلاح موجب تفاوت چشمگیری در قدرت دفاع وی از خود خواهد شد.
در پایان میتوان گفت اگر آنچنان که به نظر میرسد آزاد بودن حمل سلاح هزینه ارتکاب جرم را بالا ببرند، آنگاه همانطور که در ارقام و اعداد مشاهده میشود انتظار داریم میزان جرمهای خشن کاهش یابند. تحلیلی که مشاهده کردید را میتوان مانند پست «اقتصاد خانواده» کاربرد دیگری برای ادبیاتی که توسط بکر در اقتصاد وارد شد در نظر گرفت.
[1] John Lott
سلام
فرقی که کافه برای من با ژورنال AER داره اینه که اینجا من در مورد عقاید خودم مینویسم حتی اگه مورد قبول اکثر اقتصاددانها نباشه. در مورد مقاله لات باید هم باید بگم که مقالاتی که در حمایت و مخالفت با اون نوشته شده زیاده، برای کسانی که در حمایت از او نوشتن کافیه سری به موارد زیر بزنی. در ضمن من سری به مقالات مخالف لات هم زدم، بعضی از اونها گرچه با نظر لات مخالف هستند اما این را هم نمیگند که اجازه حمل سلاح گرم موجب افزایش آمار قتل شده (برای مثال سری به Shooting Down, the More Guns, Less Crime Hypothesisکاری مشترک بین دو استاد ییل و استنفورد بزن)
Bruce L. Benson & Brent Mast, Privately Produced General Deterrence, 44 J.L. & ECON. 1 (2001); Stephen G. Bronars & John R. Lott, Jr., Criminal Deterrence, Geographic Spillovers, and the Right to Carry Concealed Handguns, 88 AM. ECON. REV. 475 (1998); Carlisle E. Moody, Testing for the Effects of Concealed Weapons Laws: Specification Errors and Robustness, 44 J.L. & ECON. 799 (2001); David B. Mustard, The Impact of Gun Laws on Police Deaths, 44 J.L. & ECON. 635 (2001); John R. Lott, Jr. & William M. Landes, Multiple Victim Public Shootings, at http://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=272929 (last modified June 10, 2001).
سلام
من در مورد اول قانع شدم (اینکه قصد داری در مورد عقاید خودت بنویسی) و حرفی نیست. در مورد مقاله لات ولی فکر کنم قضیه نشنال آکادمی به خودی خود گویا باشه. این هم کمی رفرنس:
http://works.bepress.com/john_donohue/66/
http://works.bepress.com/john_donohue/9/
به هر حال این گفتگو سالها در امریکا بوده و قرار نیست من و تو اینجا همدیگر رو قانع کنیم!
سلام
مطالعهای که شما نام بردی را من ندیدهام، اما در مطالعاتی که دیدهام از مطالعه ایشان به استحکام نتایج یاد میشود. هرچند اگر از این موضوع بگذریم، مقصود من از آوردن مطالعه ایشان ارائه شواهدی تجربی در حمایت از دیدگاه شخصی خودم بوده است، و نفی دیدگاههای مقابل را در نظر نداشتم. البته بعید میدانم در چنین مباحثی مطالعه تجربی پیدا شود که هیچ ایرادی به آن وارد نباشد.
من بعید میدونم داشتن یک دیدگاه شخصی و بعد تلاش برای توجیه اون با شواهد تجربی ایده خوبی باشه. حداقل در آکادمیا قرار نیست ما چنین آدمهایی باشیم!
اما در مورد مقاله جان لات همین بس که چندسال پیش در «نشنال آکادمی آو ساینس» نشستی بود در مورد این بحث با حضور ۱۶ نفر متخصص و در مورد مقاله جان لات بحث شد و رای نهایی این بود که ۱۵ نفر از ۱۶ نفر گفتند که مطالعه جان لات قانع کننده نیست. سایتیشنهای مقاله لات هم اکثرن سایتیشنهای انتقادی اند.
سلام
این مقاله فقط یکی از ده ها مقاله ایه که در این موضوع نوشته و افرادی بسیار معتبرتر (از نظر علمی در آکادمیا) هستند که کار تجربی آقای لات رو نقد کردن و مقاله هایی نوشتن که عکس این نتایج رو نشون میده. جان دونوهو در یکی از مقاله های خودش نشون میده که نتایج آقای لات در این مقاله «به شدت» وابسته به یک سری اسپسیفیکیشن های خاص هستند که با تغییراتی بسیار کوچک نتایجی کاملا معکوس ایجاد میشه.
اطلاعیه
بدین وسیله به اطلاع می رساند » انجمن تخصصی اقتصاد» با هدف یاری رساندن به دانشجویان اقتصاد در خصوص دسترسی به منابع درسی و تحقیقی آنها، توسط دانشجویان دکتری اقتصاد راه اندازی شده است. در این انجمن بسیاری از منابع و آدرس سایت های مفید برای دانشجویان اقتصاد و حتی مدیریت و حسابداری به اشتراک گذاشته شده است. همچنین مهمترین نرم افزارهای تخصصی اقصاد از قبیل ای ویوز و استاتا به صورت پرتابل و برخی نرم افزارهای دیگر برای استفاده اساتید و دانشجویان گرامی قابل دسترس می باشد. ضمنا، کتاب، مقاله و یا داده های آماری مورد نیاز عزیزان با ثبت عنوان آنها در بخش کتب و مقالات درخواستی در اسرع وقت در اختیار آنها قرار می گیرد.
شایان ذکر است، با توجه به اهداف خیرخواهانه موسسان انجمن، موفقیت انجمن در گرو ثبت نام بیشتر کاربران و به اشتراک گذاری مطالب در دسترس آنهاست. لذا، از همه اساتید و دانشجویان اقتصاد در س
رتاسر کشور دعوت می شود با پیوستن به انجمن تخصصی اقتصاد، بزرگترین گروه تخصصی اقتصاد در محیط مجازی را تشکیل داده و گامی کوچک در جهت رفع مشکلات دانشجویان اقتصاد بر
داریم.
آدرس انجمن: http://economicsphd.ir/forum.php
لطفا به اشتراک بگذارید…
با تشکر
مدیر انجمن
مخاطبان زیاد این وبلاگ آدم رو وسوسه میکنه اینجا بنویسه
نویسنده خواستید خبرم کنید
انتظار دارید آقای «لات» چی بگه؟ معلمومه که لاتها طرفدار آزادی اسلحهاند.
از شوخی گذشته مطلب خوبی بود
سلام
مقاله جالبی رو بررسی کردی
من هم قبلاً در این مورد از یه دیدگاه دیگه نوشتم
http://riskpersia.blogspot.com/2012/08/whats-so-great-about-america.html
سلام بد نبود به فلسفه اجازه حمل سلاح در آمریکا هم میپرداختید… این قانون در ابتدا برای این وضع شد که بعنوان یک اهرم بازدارنده از تشکیل یک حکومت مبتنی بر قدرت اسلحه باشد. یعنی همیشه بقدری سلاح پیش مردم وجود داشته باشد که حکومت و گروهها جرات نکند با اقدامات نظامی درصدد فرآیندهایی بجز انتخابات برای رسیدن به قدرت باشند
سه مورد:
در پاسخ به سامان: باید بگم که در مطالعهای که در متن بررسی شده، آمار چنین حوادثی نیز دیده شده است. مثلاً نگارنده عنوان کرده باوجود اینکه تنها بین سالهای 87 و 95 چیزی حدود 300 هزار مجوز حمل سلاح پنهان در امریکا منتشر شده اما تنها 5 جرم با اسلحههای دارای مجوز انجام شده که هیچ کدام منجر به مرگ نشده است. همچنین به نظر میرسد که این قانون باعث بشه افراد از سلاح در حوادثی مثل تصادف رانندگی برای حل و فصل قضیه استفاده کنند. اما همین مطالعه عنوان کرده که تا سال 97 تنها یک بار چنین حادثهای مشاهده شده (حادثه سال 96 تگزاس که معروف هم هست) و تازه در اون مورد هم دادگاه تشخیص داد که فرد مضنون برای حفظ جان خود ناچار به استفاده از سلاح شده بوده است.
در پاسخ به محسن: در هر مقایسهای باید دقت کرد که تمام فاکتورهای تاثیرگذار در نتیجه را ثابت گرفت تا بتوان اثر خالص فاکتور مورد نظر را مشاهده کرد. بنابراین چنین مقایسهای بین اروپا و امریکا از اصل اشتباه است. در حال حاضر اطلاعی از وضعیت جرم وجنایت در اروپا ندارم، پس پاسخی برای سوال شما ندارم (حتی مطمئن نیستم که آمار جرم و جنایت اروپا کمتر از امریکا باشد!)
میشه بگید پس چرا میزان جرم و جنایت در کشورهای پیشرفته دیگری که حمل سلاح در اونها مثل آمریکا مجاز نیست اینقدر کمتر از آمریکا است؟
داشتن اسلحه فرد حق اولیه هر انسان است به خصوص در جوامعی مانند ایران /در گذشته فقط اقوام مهاجم اقوام مغلوب رو از داشتن اسلحه محروم می کردند.البته اسلحه فردی فکر کنم آمریکاییها یک مقدار بیش از حد دارند جلو می روند و افراد اسلحه جنگی و زرادخانه هم می توانند درست کنند که یک مقدار غیر منطقی است
مقاله جالبی بود ولی از یک دید دیگر داشتن یک سلاح , در حالتی که دچار عصبانیت شدید میشوید و یا اشتباه در تشخیص یک حمله یا تجاوز… باعث عکس العمل های غیر قابل جبران میشود که این موضوع اصلا توجه و بررسی نشده.