آقای احمدینژاد در طی صحبتهایی در صدا و سیما اعلام کردند که: «در دولت بعد [یعنی دولت اول آقای خاتمی] نیز متوسط نرخ تورم ۱۷ درصد و در ۴ سال دوم دولت قبل [یعنی دولت دوم آقای خاتمی] نیز متوسط نرخ تورم ۱۷٫۵ بود که در ۴ سال دولت نهم به ۱۶٫۶ رسید.» ایشان با بیان این مطلب، اشاره داشتند به اینکه تورم در دوره ریاستجمهوری ایشان، نه تنها افزایش پیدا نکرده، بلکه کاهش نیز داشته است. شکل زیر، بر اساس دادههای تورم فصلی که بهطور منظم از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در فصلنامه نماگرهای اقتصادی ایران منتشر میشود، رسم شده است. محور افقی، سال و محور عمودی، درصد تورم را نشان میدهد.
آقای احمدینژاد دولت را در میانه سال ۱۳۸۴ تحویل گرفتهاند. در این زمان تورم بین ۱۰ تا ۱۱ درصد بوده است. سیاستهای دولت، باعث شده است که از ابتدای سال ۱۳۸۵، تورم فصل به فصل افزایش پیدا کند بهطوری که در سهماهه سوم سال ۱۳۸۷ تورم به ۲۸ درصد رسیده است. همانطور که نمودار نشان میدهد دولت خاتمی موفق شده است که تورم را تا نرخهای نزدیک به ۱۵ یا حتی ۱۰ درصد مهار کند، اما پس از اینکه دولت نهم بر سر کار آمده تورم بیوقفه افزایش پیدا کرده است. گزارش میانگین تورم بهجای روند آن در این چهار سال مغالطهآمیز است. تورم ۱۰ درصدی سال ۱۳۸۴ در برنامه عملکرد دولت خاتمی قرار میگیرد و بهعلت وقفه تاثیر سیاستهای اقتصادی، تورم ۱۲ درصدی سال ۱۳۸۵ هم بهمعنای تاثیر مثبت سیاستهای دولت نهم نیست. این درحالی است که آثار تورمی دولت نهم خودش را در تورم ۱۸ درصدی سال ۱۳۸۶ و تورم بیش از ۲۵ درصدی سال ۱۳۸۷ نشان میدهد. به همین خاطر گزارش میانگین تورم چهار سال اخیر، عملکرد دولت نهم در این چهار سال را یا نشان نمیدهد یا بهطور مغالطهآمیزی نشان میدهد. در هرحال آنچیزی که اهمیت دارد، روند طی شده است؛ یعنی یک دولت چه چیزی تحویل گرفته و چه چیزی تحویل داده است: سیاستهای تورمزای دولت نهم، طبق معتبرترین دادههای کشور، باعث شده که تورم ۱۰٫۴ درصدی سال ۱۳۸۴ به نرخی بیش از ۲۵ درصد در سال ۱۳۸۷ برسد.
http://eghtesadesabz.wordpress.com
به وبلاگ من هم سر بزنید
امیرحسین افزایش هزینهها علت تورم نیست. چیزی که هم افزایش قیمتها و هم افزایش دستمزدها رو ایجاد میکنه مثلا رشد حجم پوله. اون چیزی که میانگین قیمت کالاها رو بالا میبره اینه که تقاضا بیشتر از عرضه افزایش پیدا کرده. اینجا رو بخون: http://www.rastak.com/showtext.php?id=1279 خیلی مقاله خوبی هست در مورد توضیح تورم.
واقعاً متشکرم. مقالهی عالیای بود. به همه پیشنهاد میکنم بخوننش. واقعاً نیاز هست که خیلی از ایرانیها این مقاله رو بخونن، به خصوص کسانی که توی سیاستهای کشور نقش دارند.
یک سؤال: آیا این الگویی که فریدمن در مورد تشبیه «سرکوب» تورم به مسدود کردن دریچههای دیگ بخار میگوید شبیه اتفاقی نیست که با تصویب قانون تثبیت قیمتها (سال ۸۴) افتاده؟ ترکیدن دیگ بخار هم خودش را به صورت اجبار دولت به سهمیهبندی بنزین و همچنین کمبود برق و آب و گاز نشان داد.
بله ماجرای این دیگ بخار تقریبا همینطوریه که میگی. البته یه مشکل مهم دیگه تثبیت قیمتها یا یارانهها به بخش انرژی ایجاد اختلال قیمتیه که فریدمن هم توی مقالهاش اشاره کرده. بههمینخاطره که الان ارزش نسبی انرژی به کالاهای دیگه بهم ریخته و مصرف ما از حالت بهینه دور شده. از اینها که بگذریم مشکل سیاستمدارهای ما و هرجای دیگه دنیا گاهی کمسوادیه ولی گاهی هم اینه که اتفاقا طرف قضیه رو خوب میفهمه! مساله اینه که به دلایل مختلف، منافع کوتاهمدت رو ترجیح میده در حالیکه برخی از اصلاحات اقتصادی در کوتاهمدت هزینهبر هستند و منافعشون در بلندمدت مشخص میشه.
خیلی خوبه، منتظر پستت هستم امیر جان.
البته یک چیز دیگم به ذهنم رسید، علاوه بر مطالبی که گفتی، آیا بالا رفتن میزان حقوق کارگران مثلا باعث بالا رفتن قیمت محصول نهایی در صنایع مختلف و در ادامه افزایش نرخ تورم نمیشه؟
به امیررضا و دوستانش: دلم برای شما سوخت، حالا هی بیایید و دلیل و مدرک و استدلال بیارین، وقتی کسی نخواهد قبول کند، بدون کمی تفکر از بیخ و بن همه چیز را دروغ می خواند! و لحنشان هم بسیار مودبانه!!! و البته حق به جانبانه است. این است برخورد با متفکران این جامعه!
خواستم لینک بانک مرکزی رو بذارم دیدم که آقا کیان زحمتش رو کشیده. در پایانش هم این لینک موجوده:
http://www.cbi.ir/page/6244.aspx
خوانندگان خودشان قضاوت کنند!
یک سوالی هم در مورد چیزی که به ذهنم رسیده دارم، آیا تورم و سپس بالا بردن حقوق یک سیکل باطل نیست که پی در پی هم اتفاق می افتد؟
با تشکر از دلسوزی شما امیرحسین جان!
در مورد جواب سوالت و تا جایی که من میدانم: بالا بردن دستمزد در واکنش به تورم اتفاق میافتد، یا اگر دستمزد را هم جزء قیمتها حساب کنیم، افزایش دستمزد اصولا بخشی از خود تورم است. اما برعکس آن لزوما برقرار نیست. یعنی افزایش دستمزدها موجب تورم نمیشود. چرا که افزایش دستمزد موجب جبران قدرت خرید خانوار میشود و بنابراین نمیتواند تقاضا را تحریک کند و به افزایش قیمتها دامن بزند.
اما در یک مورد افزایش دستمزدها میتواند موجب تورم بشود و آن هم وقتی است که دولت در مقابل تورم مجبور به افزایش حقوق کارمندان خود باشد. و برای این افزایش نیاز داشته باشد تا از بانک مرکزی پول جدید قرض بگیرد. این پول جدید موجب رشد افزایش نقدینگی و تورم خواهد شد. در این حالت دور باطل وجود دارد. تا جایی که من میدانم چند سال پیش ترکیه درگیر چنین سیکل باطلی بود و در نهایت کاری که کردند این بود که برای یک یا دو سال حقوق کارمندان دولت را به اندازه تورم افزایش ندادند. نتیجهاش این شد که آن تورم ۷۰-۸۰ درصدی ترکیه کنترل شد، البته هزینهاش را هم کارمندان دولت پرداختند.
ولی این سوالی که میگی کاملا وارده و من خودم ترغیب شدم تا بیشتر در موردش بخونم و شاید یه پست راجع به این نوشتم.
[…] در تکمیل یکی از پستهای قبلی با عنوان مغالطه در گزارش تورم و بر اساس دادههای بانک مرکزی توضیح میدهد که تورم […]
عزیزانی که در توهم دروغ پردازی این وبلاگ در مورد نرخ تورم هستند را به خواندن بیانیه بانک مرکزی دعوت می کنم.
http://www.cbi.ir/showitem/6243.aspx
می شه یکی تعریف ساده تورم نقطه ای و سالانه رو بگه
inghadr doroogh nagid hame midoonan tavarom 15% hast/aslan age alan 25%hast zamane mr khatami 27% boode/ba adad ke nemishe jangid
سلام دوست من
متاسفانه باید بگم آدمی که خواب باشه رو میشه یه جوری بیدار کرد
ولی متاسفانه آدمی رو که خودش رو به خواب زده هیچ جوری نمیشه بیدار کرد
خدا خودش باید طرفدارهایی رو که از ماهیت این دولت خبر ندارند بیدار کنه . ما که سهلیم فکر کنم حضرت ولی عصر هم اینها رو کفایت نکنه
عزیز چرا دروغ تحویل مردم میدی باید بگم بهت که حتما یه سری به سایت فارس نیوز بزن آمار رو اونجا داده در ضمن رئیس بانک مرکزی و صندوق بین المللی پول هر دو نرخ تورم رو 16.2 اعلام کردند دیگه دروغ تحویل مردم نده بچه خوب مردم که مسخره تو نشدند
همه ی اینا دروغ محضه
به فرید: ممنون از توضیح و یه سوال که شاید به این کانتکست خیلی ربطی نداشته باشد.
دلیل افزایش قیمت کالاهای داخلی چیه؟ به عبارتی یه سری سیاست های اقتصادی یه غلط هستند که باعث افزایش نرخ تورم و افزایش قیمت ها میشه. اونا چیا بودن؟
وقتی دولت به جامعه پول بدون پشتوانه تزریق میکنه، در ابتدا قدرت خرید کسانی که این پول به آنها رسیده افزایش پیدا میکنه. بنابراین این افراد سعی میکنند بیشتر خرید کنند تا از پولشان استفاده کنند. پس افزایش قدرت خرید باعث افزایش تقاضا میشه. افزایش تقاضا باعث میشه که فروشندهها به هوای سود بیشتر قیمتهاشون رو بالا ببرند، که باعث تورم میشه.
حالا برای این که فروشندهها نتونن قیمتها رو بالا ببرن، باید رقابت بین فروشندهها بیشتر بشه. این رقابت یا با افزایش تولید بیشتر میشه یا با افزایش واردات (یعنی با افزایش عرضه). بنابراین اگر تولیدکنندهها نتونسته باشند همگام با افزایش قدرت خرید مردم، تولیدشون رو افزایش بدن، مجبوریم واردات رو زیاد کنیم تا قیمتها ثابت بمونه.
اما افزایش واردات به جای تولید باعث میشه که به تولیدکنندگان فشار بیاد. در نتیجه واحدهای تولیدی موجود آسیب میبینند و واحدهای تولیدی جدید تأسیس نمیشوند چون میبینند نمیتوانند در برابر واردات رقابت کنند. این هم باعث میشود که بیکاری بالا برود و هم باعث میشود که واحدهای تولیدی ضعیفتر شوند. در نتیجه عرضه باز هم کمتر میشود و مجبوریم باز هم واردات را زیاد کنیم، و این چرخهی معیوب همچنان ادامه دارد!
http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no=245315&S=TP
تعریف شاغل در سال 1383 مرکز آمار ایران
http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no=255042&S=TP
تعریف شاغل در سال 1384 مرکز آمار ایران
http://amar.sci.org.ir سایت مرکز آمار. -> فهرست نشریات -> سالنامه آماری ->سالنامه آماری کشور سال 1383 -> نیروی انسانی -> تعاریف و مفاهیم-
زنده باد کروبی
http://sirat.mihanblog.com/post/29
بخون بعد برو توسایت دولت ببین که سال 84 بهآمار بی کارا با تعریف جدید احمدی نژاد اضافه هم شده ولی بعد دولت اون کم کرده
به ریحان: (1) با اجازهتون شهود شما در اشتباهه. تورم یعنی رشد قیمت مجموعه کالاهایی که ماها مصرف میکنیم که این مجموعه توش هم کالای داخلی و هم کالای خارجی هست. رشد قیمت کالاهای خارجی بین 3 تا 8 درصد و رشد قیمت کالاهای داخلی بیش از 30 درصده.نوعی میانگین وزنی روی اینها تورمی میشه که به ما گزارش میکنن. بهخاطر همین، واردات باعث میشه که تورم ما کاهش پیدا کنه و اگه نبود اینهمه واردات در این دو سال اخیر الان تورم ما بهمراتب بیشتر از این حرفا بود.
تورم فصلی مثلا بهار 88 میشه رشد قیمتها از بهار 87 تا بهار 88. میانگین تورمهای فصلی از چهار فصل یک سال میشه تورم اون سال.
(2) لینک همین پست به “فصلنامه نماگرهای بانک مرکزی” شما رو میبره به سایت بانک مرکزی و میتونین این فصلنامه رو برای هر فصلی که میخواین دانلود کنین و در صفحه “روند قیمتها” تورمهای سالانه، قصلی و ماهانه رو مشاهده کنین. آمار رشد نقدینگی و تقریبا همه دادههای اصلی اقتصادی رو هم میتونین در این فصلنامهها پیدا کنین.
«»بهخاطر همین، واردات باعث میشه که تورم ما کاهش پیدا کنه و اگه نبود اینهمه واردات در این دو سال اخیر الان تورم ما بهمراتب بیشتر از این حرفا بود.»»
این دیگه از اون حرفا بود این رو من که تو گذرش بانک مرکزی ندیدم
آقا رضا این از کدوم حرفا بود؟ به نظرت استدلال غلطه یا چی؟ تو کدوم گزارش بانک مرکزی؟ یه کم بیشتر توضیح بده ما هم بفهمیم!
معذرت میخوام! یعنی شما تو ۳۵۹ قلم کالای مصرفی سبد خانوار شهری مورد استفاده بانک مرکزی، کالای وارداتی ندیدید؟ فکر میکنید دلیل اصلی واردات بیرویه میوه به کشور در سالیان اخیر چیست؟
ضمنا میانگین حسابس گرفتن از تورم غلطه. میانگین هندسی باید گرفت اون وقت مقایسه کرد
سلام! چرا من دو تا شدم؟! milad کیه؟ :دی
به محمدحسین: میشه این مقایسه رو که گفتید هم تو پست های بعدی بیارید؟ مثل همین کاری که تو این پست انجام دادید. من یه سرچ کردم که ببینم چجوری این عددها به دست اومده ولی نتیجه خاصی نداشت. اقتصاد نوفهمم D:
in amaro sitesho amir jan zade.mitonid berid tahghigh konid kamelan rasmiye.va ama eghtesade jahani age begim tasire mosbat nadashte hadeaghal roye eghtesade keshvaraye naft khiz tasire ziadi nadashte.arabestan yek nemoneye vazeh az in keshvarast ke bishtarin estefade ra az in oza bord va
یک سوال
نرخ تورم جهان بر روی نرخ تورم کشور تاثر گزار نبوده؟
من اقتصاد نمیدونم. ولی از نظر شهودی حس میکنم باید اینجوری باشه.
و البته نمیدونم چجوری این داده های تورم فصلی حساب شده اند.
بیان فرمولش هم اگه بود خوب میشد.
نرخ تورم جهان حداکثر شش هفت درصد بوده و فکر نکنم تأثیر اصلی را در تورم ایران داشته باشد. فکر کنم اگر یک نمودار ببینیم که رشد نقدینگی و تورم ایران را همزمان بر حسب زمان نشان بدهد، روشن بشود که تورم عمدتاً ناشی از چه چیزی بوده است.
مظاهری رئیس کل سابق بانک مرکزی امسال با همشهری نوروز مصاحبهای کرده بود با عنوان «من بودم که مانع فروپاشی اقتصاد شدم». خیلی مصاحبهی جالبی است؛ تویش توضیح میدهد که چطور دولت بانکها را مجبور کرد بیش از سه برابر منابع خود تعهد بدهند و بانک مرکزی را مجبور به چاپ پول کرد. در نتیجه نقدینگی از ۷۰ هزار میلیارد تومان در مهر ۸۴، به ۱۴۰ هزار میلیارد تومان در شهریور ۸۶ رسید که اثرش را با تأخیر در تورم نشان داد.
مظاهری گفته که دولت با عواقب این سیاست آشنا نبوده و وقتی بانک مرکزی دربارهی عواقب تورمی این سیاست گزارش تهیه کرده با ناباوری دولت مواجه شده ولی با توضیحات بیشتر به کمک شکل و نمودار و مثال، مطلب جا افتاد و خود احمدینژاد هم پس از آن از سیاست مظاهری موسوم به «سهقفله کردن» بانک مرکزی حمایت کرد. به قول مظاهری:
«آن اشتباهی که موجب همهی این مشکلات شد، یک اشتباه برآورد توسط بعضی از اعضای دولت بود که با علم اقتصاد آشنا نبودند یا به مفاهیم اقتصاد کلان مسلط نبودند و تصمیمات دولت را از زاویهی اقتصاد خرد اتخاذ میکردند.» او گفته که اگر این سیاست اشتباه دولت ادامه پیدا میکرد ایران با تورم سه رقمی و فروپاشی اقتصاد مواجه میشد.
محمد حسین عزیز عمده مشکلات ایران در بخش نقدینگی اول به عدم نظارت مدیریتی درست آقای شیبانی بر می گرده که در اواخر دوره خاتمی و اوایل دوره احمدی نژاد با اجازه های بی حساب و کتاب و بدون نظارت باعث انتشار بیش از 34000 میلیارد تومان تراول از جانب بانکها شد در ضمن نباید از بی تدبیری دولت در امر کنترل بانک مرکزی که رئیسش یک شاعر است گذشت