Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘regulation’

آیا تاکسی‌ران‌ها مجازند که در روز‌های برفی و بارانی نرخ کرایه مسیر را بالا ببرند؟ حامد در نوشته‌ای نسبتا قدیمی استدلال کرده است که در روزهای بارانی و برفی ریسک آسیب‌پذیری خودروها بیشتر می‌شود و در نتیجه نه تنها آنها مجاز به بالا بردن نرخ کرایه هستند بلکه در غیر این صورت بازار به تعادل نمی‌رسد و دچار مازاد تقاضا می‌شود. من سعی می‌کنم این موضوع را از طرف له و علیه موضع حامد بررسی کنم و سپس موضع خودم را مطرح کنم.

کسی ممکن است بگوید که با حامد کاملا موافق است اگر چنانچه ما با یک بازار اولا آزاد (ریگوله‌نشده) و ثانیا منعطف (با قیمت‌های غیرچسبنده نسبت به تغییرات عرضه و تقاضا) روبرو باشیم. اما بازار تاکسی کاملا آزاد نیست بلکه تقریبا به صورت صنفی اداره می‌شود و کم یا بیش ریگوله شده است. همچنین کاملا منعطف نیست چرا که نرخ کرایه تاکسی ساعت 3 بعدازظهر (که تقاضا خیلی کم است) با ساعت 6 عصر (که تقاضا خیلی زیاد است) یکی است. نرخ کرایه تاکسی اگر در طول روز و بر طبق عرضه و تقاضای هر ساعت بخواهد تغییر کند، عدم اطمینان زیادی را هم به تاکسی‌ران و هم به مسافر تحمیل می‌کند. در واقع نرخ کرایه تاکسی در طول روز از متوسط انتظاری عرضه و تقاضای کل روز محاسبه می‌شود. به همین منوال در طول یک دوره مثلا شش‌ماهه نیز قیمت تاکسی از متوسط انتظاری عرضه و تقاضا کل آن دوره حاصل می‌شود. در نتیجه در مقایسه با نرخ حاصل از عرضه و تقاضای روزانه، در روزهایی که هوا خیلی خوب است مسافران در واقع کرایه‌ای بیشتر و در روزهایی که هوا خیلی بد است در واقع کرایه‌ای کمتر می‌پردازند. در نتیجه از این موضع، استدلال حامد پذیرفتنی نیست وقتی که می‌گوید در روزهای اول دی‌ماه تاکسی‌ها حق دارند نرخشان را بالا ببرند. چرا که همه از قبل می‌دانسته‌اند که روزهای اول دی‌ماه برفی و بارانی است همان‌طور که همه می‌دانسته‌اند که در تیرماه ریسک تصادف راننده‌های تاکسی کم می‌شود. بنابراین تاکسی‌ها حق ندارند که در روزهای اول دی‌ماه کرایه بیشتر بگیرند هم‌چنان که در تیرماه کرایه‌شان را کم نمی‌کنند.

اما تا این‌جا ما جوری بحث کردیم که انگار شوک برون‌زایی در اقتصاد وجود ندارد در حالی‌که مثلا می‌دانیم که تهران در زمستان سال 1386 با یک شوک بزرگ از برف و کوران روبرو شد. در نتیجه ما حداقل در تیوری باید مرز بین تغییرات سیستماتیک (قابل انتظار) و غیرسیستماتیک (که انتظار آن نمی‌رفته) را رعایت کنیم (البته حامد به شوک آب و هوایی اشاره کرده اما مرز آن را با تغییرات قابل‌ انتظار روشن نکرده است). ابتدا فرض کنیم که در عمل مرز بین شوک و تغییرات قابل‌ انتظار معلوم باشد. در این صورت چه می‌توان گفت؟ چرا که اگر یک سال اصلا برف نیاید در حق مسافران و اگر بیش از اندازه برف بیاید در حق تاکسی‌ران‌ها اجحاف شده است.

مساله اینجاست که اگر بازار تاکسی کاملا آزاد و منعطف باشد، اشکالاتی ایجاد می‌کند که به‌نظر من اصلی‌ترین آن تحمیل عدم اطمینان در قیمت‌ها است: شما قبل از اینکه سوار تاکسی بشوید، باید از تاکسی‌ران بپرسید که با چه قیمتی شما را می‌برد چون قیمت ممکن است روز به روز و حتی ساعت به ساعت تغییر کند. این وضع، در عمل مشکلات زیادی درست می‌کند. در نتیجه حداقل می‌توان پذیرفت که درجه‌ای از ریگولیشن لازم است. اما از سوی دیگر، اگر برای رفع مشکلات بازار کاملا آزاد و منعطف، تاکسیرانی ریگوله بشود هم ایرادهای جدیدی متصور است: یکی اینکه ضامن اجرایی ریگولیشن‌ها چیست؟ یعنی گیریم که تاکسی‌ها حق ندارند که در روزهای برفی کرایه را بالا ببرند، اما از این باید چه چیزی در عمل در می‌آید؟ دو اینکه در مقابل شوک‌های آب و هوایی چه نوع ریگولیشن (یا سازماندهی مثل بیمه و غیره) جوابگو است؟ مساله دیگری هم مطرح است و آن اینکه مرز شوک‌ها با غیرشوک‌ها در عمل مبهم است. تاکسی‌ها طبق ریگولیشن می‌توانند از ساعت 12 شب تا 6 صبح کرایه بیشتر بگیرند. ساعت یک متغیر قابل اندازه‌گیری و معلوم است اما روز بارانی یعنی چه؟ اگر سر صبح آسمان یک نمی زد هم می‌شود روز بارانی؟ و از این دست سوالات؟

در نتیجه ما باز برمی‌گردیم به ایده بازار آزاد با این تحلیل که با همه اشکالاتش (در اینجا مثلا تحمیل نااطمینانی) نوعی از گرایش به بازار آزاد، چه بسا که بهترین گزینش موجود است. اما این به معنای این نیست که به فکر بهبود بازار تاکسی از طریق ریگولیشن‌های جدید نباشیم.

من در این متن سعی کردم نشان بدهم که بازار خدمات تاکسیرانی نیازمند طراحی (design) مناسب و ریگولیشن‌های (regulations) حساب‌شده جدیدی است. اینکه چه ایده‌ای برای طراحی و ریگولیشن این بازار کار می‌کند موضوع مفصل دیگری است ولی عجالتا شاید خوانندگان این نوشته پیشنهادی برای آن داشته باشند و بتوانیم در کامنت‌ها درباره‌اش بحث کنیم.

Read Full Post »

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: