Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘منافع شخصی’

پیش‌بعداًنوشت: این یک نوشته‌ی کاملا جدی است. پس لطفا قبل از هرگونه قضاوتی، و قبل از رها کردن نوشته بر مبنای آن قضاوت زودهنگام  و بی‌بنیانتان (که مثل سایر قضاوت‌هایتان است)، آن را تا انتها بخوانید؛ وگرنه اصلا نخوانیدش و بروید و در کافه‌ی ما تجمع نکنید (و جاهای دیگر هم تجمع نکنید).

خوب، البته قبلا در کافه در مورد نرخ ارز و لزوم اصلاح آن بحث شده است و اخیراً خبر نگران‌کننده‌ای از تشکیل کمیته‌ای برای اصلاح نرخ ارز انتشار یافته است. اما نگران‌کننده از آن جهت که همواره در این‌گونه تحلیل‌ها و خبرها منظور از به اصطلاح «اصلاح»، افزایش نرخ ارز بوده است. اما من می‌خواهم در اینجا مخالفت جدی خود را با این ادعا که اصلاح نرخ ارز به معنای افزایش آن است مطرح کنم و نشان دهم که دلایلی که معمولا برای این مدعا آورده می‌شود بی‌اساس بوده و اصلاح واقعی نرخ ارز کاهش آن است.

در این استدلال که نرخ ارز باید افزایش پیدا کند معمولا تمام تلاش صورت می‌گیرد که نشان داده شود افزایش نرخ ارز به نفع تولیدکنندگان و صادرکنندگان داخلی خواهد بود. اما برای پی بردن به بی‌پایه بودن این استدلال کافی است توجه کنیم که با افزایش نرخ ارز، هزینه تولید تولیدکنندگان/صادرکنندگان نیز به دلیل بالا رفتن قیمت کالاهای وارداتی که در فرایند تولید به کار می‌روند افزایش یافته و در نتیجه افزایش نرخ ارز در نهایت به ضرر خود ایشان خواهد بود.

اما در چرایی لزوم کاهش نرخ ارز، می‌توان به دلایلی از جمله کاهش نرخ تورم و مسئله مهمی به نام «ارزش پول ملی» اشاره کرد. با کاهش یافتن نرخ ارز، قیمت کالاهای وارداتی کاهش می‌یابد و به این ترتیب تورم داخلی نیز (که پیش‌بینی می‌شود با اجرای طرح هدفمندکردن یارانه‌ها تا ۷۰ درصد نیز برسد) کاهش می‌یابد. تنها تصورش را بکنید که در شرایطی که با اجرای هدفمندکردن یارانه‌ها چنان تورم بالایی را تجربه خواهیم کرد نرخ ارز نیز افزایش یافته و در نتیجه قیمت کالاهای واراداتی نیز افزایش یابد. آیا این باعث وارد شدن فشار مضاعف به خانوارهای ایرانی که همواره از تورم رنج‌ها کشیده‌اند نخواهد بود؟

استدلال دیگر برای کاهش نرخ ارز، همان‌طور که پیش‌تر به آن اشاره شد، افزایش ارزش پول ملی است. همان‌طور که می‌دانید در حال حاضر یک دلار حدود ۱۰٬۰۰۰ برابر یک واحد پول ملی ما (ریال) ارزش دارد که این باعث سرافکندگی و خدشه‌دار شدن غرور ملی ما است. به‌علاوه، این واقعیت که هر دلار بر اساس PPP و محاسبات بانک جهانی تنها بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ تومان است، نشان می‌دهد که در حال حاضر نیز دلار بسیار بیش‌تر از ارزش واقعی خود قیمت‌گذاری شده است. البته، علاوه بر پایین آوردن نرخ ارز با مکانیزم بازار (افزایش عرضه‌ی ارز نفتی در بازار ارز) یک راه مؤثر دیگر در تقویت پول ملی، حذف چندین صفر از واحد پول ملی است که خوشبختانه بانک مرکزی با درایت در حال پی‌گیری این طرح می‌باشد. تصور کنید که با حذف ۴ صفر از واحد پول ملی، قیمت یک دلار با یک «ریال جدید» برابری خواهد کرد. (و این البته یک تیر و دو نشان خواهد بود چون تورم نیز از این راه مهار خواهد شد.) اگر علاوه بر این، بانک مرکزی با مکانیزم بازار در جهت پایین آوردن ارزش دلار اقدام کند حتی می‌توانیم شاهد باشیم که ۱ ریال از ۱ دلار نیز باارزش‌تر شود که این به خودی خود دست آوردی بزرگ و باعث غرور ملی و منبع تأثیرات مهمی در رفاه خانوارهای رنج‌دیده ایرانی خواهد بود.

اما مهم‌ترین دلیل و شاه‌بیت غزل دلایل موجود برای کاهش نرخ ارز آن است که تنی چند از ما کافه‌نشینان قرار است در راستای مقاصد علمی خود به زودی مقادیر معتنابهی ارز خریداری کنیم و از این جهت کاهش یافتن نرخ ارز، حداقل در کوتاه‌مدت (تا زمانی که ما ارزهایمان را خریداری کرده باشیم)، دیگر نه تنها مسئله‌ای در حد یک پیشنهاد، بلکه ضرورتی است چاره‌ناپذیر که رفاه ما مردم و پیش‌رفت علم شدیداً به آن بستگی دارد و از این رو باید مورد توجه جدی سیاست‌گذاران کشور قرار گرفته و پرداختن به آن در صدر فهرست اولویت‌های تصمیم‌گیری کشور درج گردد.

نتیجه آن که چندان هم به تحلیل‌هایی که از اقتصاددانان در این‌ور و آن‌ور می‌خوانید خوشبین نباشید و همیشه در نظر داشته باشید که همواره ممکن است پشت یک تحلیل اقتصادی، منافع شخصی قرار داشته باشد. هر چه باشد، اقتصاددانان، بر اساس تئوری‌های خودشان، به عقلانیت و حداکثرسازی مطلوبیت فردی معتقدند و، به نظر من، این آن‌ها را خودخواه‌تر و غیر اخلاقی‌تر از دیگر دانشمندان می‌سازد. (البته به استثنای ما کافه‌نشینان، که هم اقتصاددان هستیم و هم کاملاً اخلاقی. چراکه اگر منافعی هم داشته باشیم صادقانه بیان می‌کنیم؛ مانند همین نوشته.) البته این به آن معنا نیست که هر تحلیلی که بر مبنای منافع شخصی قرار داشته باشد لزوماً غلط است؛ بلکه حالت رایج‌تر آن است که گزاره‌هایی درست نیز در لابه‌لای تحلیل گنجانده می‌شود و در مواردی خاص حتی ممکن است تمام تحلیل درست باشد، مانند تحلیلی که من در بالا آوردم و به تک‌تک جملات آن اعتقادی جدی و راسخ دارم. اما در نهایت، هدف زنهاری بود به خودمان و در عین حال یک شوخی، هرچند ناکام!

——————————-

پی‌نوشت: یک نفر همّتی مضاعف کند و به این تحلیل آبکی من در بالا پاسخ دهد. می‌ترسم این شبهه‌هایی که افکنده‌ام پایه‌های ایمان برخی سست‌ایمانان را لرزانده باشد که در آن صورت دچار عذاب وجدانی تیمارناپذیر خواهم شد.

Read Full Post »