آنچه در ادامه میخوانید ترجمهای است از سرمقاله هفتهنامه اکونومیست به مناسبت سالگرد واقعه فوکوشیما در ژاپن. اگر چه مدتی از زمان انتشار این سرمقاله گذشته است اما دیدگاههایی که بیان کرده است همچنان خواندنی و تامل برانگیز است.
یک سال پس از واقعه فوکوشیما، آینده انرژی هستهای روشن نیست — به دلیل مسائل هزینهای و همانقدر به خاطر دلایل ایمنی
نیروی هنگفتی که در هستهی اتم ذخیره و پنهان شده است، آن طور که فردیک سادیِ شیمیدان در سال ۱۹۸۰ با آب و تاب بیان میکرد میتوانست «یک قاره بیابانی را دگرگون کند. قطبهای منجمد را آب کند، و همهی دنیا را تبدیل کند به باغ عدن.» اما این نیرو از نظر نظامی در جهت عکس تهدیدآمیز بوده است، که میتواند در مقیاسی بیرقیب از باغها بیابان بسازد. ایدهآلگراها امیدوار بودند که، در پوشش مدنی، این نیرو بتواند تعادل را اصلاح کرده و منبعی ارزان، فراوان، مطمئن و ایمن از انرژی الکتریکی برای قرنها فراهم کند. اما این اتفاق نیفتاده است و به نظر هم نمیرسد که به زودی چنین اتفاقی بیفتد.
۲۶ سال پیش در نگاهی به انرژی هستهای، این هفتهنامه توجه کرد که راه پیش رو برای صنعتِ نسبتا رو به زوال هستهای، آن است که «تعداد زیادی نیروگاه هستهای ساخته شود، و سپس برای سالهای متمادی پیشینهای انباشته شود از نبود مرگ، حوادث جدی و نبود هیچ جدلی در مورد این که حاصلش انرژی ارزانتر است.» این ارزیابی منصفانهای بود؛ اما نتیجهگیری ما مبنی بر این که صنعت هستهای «به اندازه کاخانهی شکلاتسازی ایمن است» گرفتار بداقبالی شد. کمتر از یک ماه بعد از آن [مقاله]، یکی از رآکتورهای نیروگاه چرنوبیل در اوکراین از مهار خارج و منفجر شد، و موجب مرگ کارگران آنجا در همان زمان و دیگرانی که پس از آن برای پاکسازی به آنجا فرستاده شده بودند شد، آلودگی را به طور گسترده و تا فواصل دور پخش کرد، مناطق روستایی بسیاری را غیرقابل سکونت نمود و دهها هزار نفر را از خانههایشان راند. زیانی که از تشعشعات به بار آمده تا به امروز نامعلوم است؛ استرس و سختی وارده به آوارگان به سادگی قابل مشاهده بوده است.
و تو، ای ژاپن
سپس، ۲۵ سال بعد، هنگامی که زمان کافی گذشته بود تا برخی از «رستاخیز هستهای» سخن بگویند، این اتفاق دوباره افتاد. دیوانسالاران، سیاستمداران و صاحبان صنایع در آنچه «دهکده هستهای» ژاپن نامیده شده است، یک مشت منصوب حزبی در یک دولت اقتدارگرای رو به افول، مانند آنهایی که گناه واقعه چرنوبیل را به گردن داشتند، نبودند؛ بلکه در قبال رایدهندگان، صاحبان سهام و کل جامعه مسئولیتهایی داشتند. با این حال اجازه دادند که اشتیاق آنها در مورد انرژی هستهای، مقرراتگذاری ضعیف، سیستمهای ایمنیای که کار نکردند، و ناآگاهی سرزنشآمیز در مورد خطرات تکتونیک که رآکتورها با آن مواجه بودند، را بپوشاند در حالی که در تمام این مدت افسانهای از ایمنی هستهای را با سرور اشاعه میدادند.
همهی دموکراسیها کارها را به این بدی انجام نمیدهند. اما انرژی هستهای کمتر و کمتر آفریدهی دموکراسیها شده است. بزرگترین سرمایهگذاری در انرژی هستهای که در افق دیده میشود مربوط چین است — نه به خاطر این که چین شرطبندی بزرگی در مورد انرژی هستهای انجام داده، بلکه از آن جهت که حتی میزان کمی علاقه از طرف چنان اقتصاد بزرگی، در مقایسه با استانداردهای تقریبا همه کشورهای دیگر، عظیم به حساب میآید. سیستم مقرراتگذاری چین احتمالا در واکنش به واقعه فوکوشیما کاملا مورد تجدید نظر قرار میگیرد. برخی از نیروگاههای جدید چین دارای نوینترین، و آن طور که ادعا میشود ایمنترین طراحیها هستند. اما ایمنی به چیزی بیشتر از مهندسی خوب نیاز دارد. لازمهی آن، مقرراتگذاری مستقل و یک فرهنگ ایمنی جزئیبین و خردهگیر از خود است که به طور مداوم به دنبال ریسکهایی باشد که ممکن است از قلم افتاده باشند. اینها چیزهایی نیستند که چین (یا روسیه که قصد دارد تعدادی نیروگاه جدید بسازد) تا کنون نشان داده باشند که میتوانند فراهم کنند.
در هر کشوری، هنگامی که صنعتی که دارد مقرراتگذاری میشود به طور عمده با فرمانهای دولتی به وجود آمده باشد، مقرراتگذاری مستقل مشکلتر است. با این حال، بدون دولتها، شرکتهای خصوصی به سراغ ساخت نیروگاههای هستهای نمیرفتند. این تا حدی به خاطر خطراتی است که آنها از جانب مخالفان محلی و تغییر در سیاستهای دولت مواجه هستند (دیدن این که نیروگاههای هستهای آلمان، که تا آن زمان از نظر دولت ایمن بودند، پس از واقعه فوکوشیما تعطیل شدند، حاوی پیغامی دلسرد کننده برای صنعت بود). اما دلیل اصلی آن این است که راکتورهای هستهای بسیار گرانقیمت هستند. هزینههای پایینتر سرمایه که زمانی در مورد طراحیهای نوین پس از چرنوبیل ادعا می شد، محقق نشدهاند. آن تعداد اندکی رآکتور که در اوپا حال ساخت هستند در همین مرحله، از حد بودجههای بزرگشان فراتر رفتهاند. و در آمریکا، خانهی بزرگترین ناوگان اتمی جهان، گاز سنگ رست* هزینههای یکی از جایگزینهای انرژی هستهای را به شدت کاهش داده است؛ نیروگاههای اتمی جدید تنها در بازارهای برقی که هنوز مقرراتگذاری میشوند، مانند بازارهای جنوب شرقی، محتمل هستند.
فناوریای برای جهانی پرهزینهتر
اگر انرژی هستهای بخواهد نقش پررنگتری را بازی کند، یا باید ارزانتر شود یا راههای دیگر تولید برق باید گرانتر شوند. به طور نظری گزینهی دوم نویددهنده است: خسارتی که سوختهای فسیلی بر محیط وارد میکنند در حال حاضر جبران نمیشوند. قرار دادن قیمت برای انتشار کربن به نحوی که خطرات آن را برای آب و هوا به رسمیت بشناسد باعث افزایش هزینههای سوختهای فسیلی میشود. ما مدتها از وضع مالیات بر کربن (و خلاص شدن از یارانههای انرژی) دفاع کردهایم. اما در عمل محتمل نیست که قیمتهای [بالاتر] کربن انرژی هستهای را توجیه کنند. کف قیمتی پیشنهادی بریتانیا — در سال ۲۰۲۰ معادل ۳۰ پوند یا ۴۲ دلار بر تن با قیمتهای سال ۲۰۰۹، یعنی حدود چهار برابر قیمت فعلی در بازار کربن اروپا — طوری طراحی شده است که سرمایهگذاری هستهای را برای ساخت دو نیروگاه هستهای جدید به اندازه کافی جذاب کند. حتی در آن صورت، به نظر میرسد که مشوقهای دیگری مورد نیاز باشد. تا کنون هنوز نشانههای کمی وجود دارد که حاکی از آن باشد در هیچ جایی بتوان قیمتهایی را وضع کرد و نگه داشت که به اندازه کافی بالا باشند.
انرژی هستهای چه از قیمتگذاری کربن بهره ببرد چه نبرد، به هر حال اگر ارزانتر میبود رقابتیتر میشد. با این حال، با وجود برنامههای تحقیق و توسعه گشادهدستانه دولتها که گاهی از دههها پیش آغاز شدهاند، چنین چیزی چندان محتمل به نظر نمیرسد. نوآوری معمولاً در جایی شکوفا میشود که طراحیهای متعدد بتوانند در مقابل هم رقابت کنند، تازه واردها بتوانند به راحتی وارد بازی شوند، و مقررات خفیف و سبک باشند. برخی از فناوریهای مربوط به انرژی تجدید شونده این معیارها را برآورده میکنند و در نتیجه در حال ارزانتر شدن هستند. اما هیچ راه واضحی برای انرژی هستهای وجود ندارد که چنان شود. طرفداران میگویند رآکتورهای کوچک با تولید انبوه میتوانستند باعث اجتناب از برخی مشکلات رآکتورهای غولآسای کنونی شوند. اما برای داشتن نوآوری لازم است که چنان رآکتورهایی در یک بازار بزرگ با یکدیگر رقابت کنند. چنین بازاری وجود ندارد.
نوآوری هستهای همچنان امکانپذیر است، اما با شتاب اتفاق نخواهد افتاد: والها آهستهتر از مگسهای میوه تکامل پیدا میکنند. معنای آن این نیست که انرژی هستهای ناگهان از بین خواهد رفت. رآکتورهایی که امروز خریداری شدهاند ممکن است نهایتا تا قرن ۲۲ام نیز همچنان فعال باشند، و غیرفعال کردن رآکتورهایی که به خوبی تحت تنظیمات هستند، هزینههایشان پرداخت شده و هنوز سالهای زیادی میتوانند کار کنند — همان کاری که آلمان انجام داد — چندان معقول به نظر نمیرسد. بعضی کشورهایی که در مورد امنیت سایر منابع انرژی نگرانیهایی دارند به ساختن آنها ادامه میدهند، و به همین ترتیب بسیاری از کشورهایی که به ساختن، یا توان ساختن سلاحهای هستهای چشم دارند. و اگر قیمت سوختهی فسیلی بر اثر کمیابی یا مالیات، بالا بروند و بالا بمانند، انرژی هستهای ممکن است باز فریبنده شود. اما امید یک تحول و ترادیسی جهانی، دیگر از میان رفته است.
*shale gas
پینوشت: نقشه پویای اکونومیست و راهنمای تولید کنندههای انرژی هستهای در جهان