در سالهای اخیر اهالی فوتبال از دغدغههای خود در مورد فرهنگ تماشاچیان بسیار صحبت کردهاند. به کار بردن الفاظ نامناسب نسبت به داور، تیم حریف و حتی در یکی دو سال اخیر نسبت به بازیکنان و مربیان تیم خودی و شورش و درگیری در مسابقات فوتبال به بخشی از فرهنگ تماشاچیان ایرانی تبدیل شده است. اوج این مسائل در شهرآوردها و به خصوص شهرآورد سنتی تهران دیده میشود. بارها دیده شده که با کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال در این زمینه مصاحبه شده و حتی برنامههای مختلفی در این زمینه از تلویزیون به نمایش درآمده است. ولی این مشکل کماکان به قوت خود باقی است. اما واقعا راهحل چیست؟ آیا میتوان این مشکل را تنها با فرهنگسازی، نصیحت و پند و اندرز برطرف کرد؟
پس از خواندن این چند خط شاید اولین سوالی که در ذهن شما بوجود بیاید این است که آیا کافه اقتصاد قرار است، بعد از ف.ی.ل.ت.ر.ی.ن.گ وبلاگها از کافه اقتصاد به کافه فوتبال تبدیل شود؟ ولی پاسخ این است که در این پست بناست به ریشههای اقتصادی این موضوع پرداخته شود. و در نهایت این سوال مطرح شود که آیا میتوان با استفاده از تئوریهای اقتصاد راهحلی برای این موضوع پیدا کرد؟
به طور معمول سوال کردن میتواند شروع خوبی برای تحلیل یک موضوع باشد. لذا مهمترین سوال این است که چه چیزی باعث رواج فرهنگ نامناسب در فوتبال شده است، آیا این این فرهنگ ناشی از صندلیهای استادیوم است که هر کسی بر روی آن مینشیند تبدیل به یک تماشاگرنما میشود و یا اینکه کلا فرهنگ مردم ایران رو به نزول گذاشته است و یا اینکه افرادی که به استادیومهای فوتبال میروند افرادی هستند که سبب بوجود آمدن صحنههای نامطلوب در ورزش کشور میشوند؟ مطمئنا صندلیهای استادیوم آزادی مشکل ندارد، فرهنگ مردم نیز رو به نزول نگذاشته به هر حال همین مردم در سایر لیگهای ورزشی کشور شرکت میکنند، به تئاتر و موسیقی میروند و بدون کوچکترین مشکل این برنامهها برگزار میشود ولی وای به روزی که بازی پرسپولیس و استقلال باشد، از یک هفته قبل شورای تامین استان باید جلسه بگذارد و یک تیپ به مدت دو روز آماده باش باشد، تا در پی یک بازی فوتبال کار به آشوب و جنجال کشیده نشود. این سوال برای من مطرح است که اگر مسابقات لیگ ایران در جایی مانند انگلیس برگزار میشد، که تماشاچیان حداقل فاصله را از زمین فوتبال دارند، آنوقت چه اتفاقاتی را میتوان برای یک مسابقه فوتبال تصور کرد؟
فرهنگ را میتوان مجموعهای از گرایش ها، ارزش ها، اهداف و اعمال مشترک که یک نهاد، سازمان و گروه را مشخص و تعریف میکند، در نظر گرفت.[i] امروزه فرهنگ تماشاگران فوتبال به سمت و سویی میرود که مورد تردید و نگرانی است و دیگر لغت تماشاگرنما توضیح دهنده رفتار بخش اندکی از تماشاچیان نیست، بلکه میرود که نشان دهنده رفتار بخش غالب تماشاگران فوتبال شود. چیزی که بیش از همه در استادیومها آزاردهنده است، قانونگریزی، تمایل به خشونت، عدم احترام به حقوق سایر افراد و به کار بردن الفاظ نامناسب در ورزشگاهها است. اگر چنین تعریفی از فرهنگ داشته باشیم، و رفتارهای گفته شده توسط تماشاگران را به عنوان فرهنگ نامناسب قلمداد کنیم، میتوانیم یک فرض منطقی را بیان کنیم. و آن فرض این است که افراد با درآمد بالاتر اگر به عنوان تماشاچی به استادیومها وارد شوند، به علت ریسک ناشی از بازداشت شدن و هزینه فرصت بالای ناشی از این دستگیری، احتمالا از رفتارهای نامطلوب اشاره شده پیروی نخواهند کرد و لذا احتمال بهبود در فرهنگ تماشاچیان افزایش مییابد. از سوی دیگر افراد با درآمد بالاتر به جهت آنکه به کالاهای فرهنگی(مانند کتاب، روزنامه، مجله و…)،به مانند هر کالای دیگری، دسترسی بیشتری دارند، لذا میتوان انتظار داشت تا این افراد با شناخت جایگاه قانون و اهمیت احترام به حقوق سایر افراد کمتر دست به قانونگریزی و آشوب بزنند.
حال دو دسته از افراد با درآمد بالا و با درآمد پایین را در نظر بگیرید. هر کدام از این گروهها نسبت به دیدن یک بازی فوتبال دارای تابع تقاضای مختص به خود هستند، و البته افراد با درآمد بالاتر دارای تقاضای کمتری نسبت به گروه دیگر هستند چرا که رفتارهای نامطلوب و ناخوشایند در ورزشگاه مطلوبیت آنان را کاهش میدهد و از سوی دیگر به واسطه فروش بلیط به صورت سنتی در ایران، هزینه فرصت قرار گرفتن در صف بلیط برای این افراد بالاتر است و در آخر اینکه به دلیل وجود سقف قیمت برای بلیطها به مرور زمان امکانات ورزشگاهها کاهش یافته و مکان مناسبی برای تفریح به شمار نمیروند و این افراد میتوانند راحتتر از افراد با درآمد پایین کالای دیگر را جانشین رفتن به استادیومها کنند.
برای این منظور به نمودار زیر توجه کنید. در این نمودار تقاضای افراد با درآمد بالا، افراد با درآمد پایین و تقاضای کل به ترتیب با D_L، D_H وD_T نشان داده شده است. Sعرضه را نشان میدهد و ‹ Sرا وضعیتی در نظر بگیرید که در آن عرضه کننده بلیط یک مقدار سقف قیمتی را در نظر گرفته است و مانع از برقراری مکانیسم بازار میشود.(در اینجا قیمت، میانگین قیمت بلیط در قسمتهای مختلف ورزشگاه است)
برگزارکننده مسابقات با دو بازار مواجهه است، بازار برای افراد با درآمد بالاتر و بازار برای افراد با درآمد پایینتر. قرار دادن قیمت بلیط مسابقات به میزان کمتر از قیمت تعادلی در بازار با درآمد پایین و بالاتر از قیمت تعادلی بازار با درآمد بالا سبب میشود تا شاهد یک مازاد تقاضا در بازار اول و یک مازاد عرضه در بازار دوم مواجه باشیم. همانطور که در شکل دیده میشود درصد بالایی از استادیومها به افراد با درآمد کمتر اختصاص پیدا میکند و لذا احتمال اینکه در استادیومها اقدامات خشونتآمیز و قانونگریزی رخ دهد، افزایش مییابد.
اما راه حل چیست؟ آیا سپردن کار به دست مکانیزم بازار میتواند مشکل فرهنگ نامناسب در استادیومها را حل کند؟ متاسفانه در اینجا مکانیزم بازار چارهساز نیست، چرا که با وجود کاهش تقاضا برای افراد با درآمد پایینتر و افزایش تقاضا برای افراد با درآمد بالاتر کماکان گروه اول اکثریت را تشکیل میدهند. به نظر میرسد باید برای حل این مشکل اقداماتی انجام شود تا تقاضای دیدن مسابقات فوتبال برای افراد با درآمدبالاتر افزایش و برای افراد با درآمد پایین کاهش یابد. همانطور که در بالا اشاره شد عواملی که باعث کاهش تقاضای افراد با درآمد بالاتر میشود عبارتند از: فضای نامناسب فرهنگی ورزشگاهها، هزینه فرصتی که صرف تهیه بلیط و حضور پیش از موعد در ورزشگاهها میشود و ضعف امکانات رفاهی و تفریحی ورزشگاهها. مورد اول خود مشکلی است که باید حل شود و به نوعی درونزا است. مورد دوم تقاضای هر دو گروه را افزایش میدهد و البته چون وزن بالاتری در ترجیحات افراد با درآمد بالاتر دارد، تقاضای آنان را بیشتر افزایش میدهد. این مورد را میتوان با استفاده از فروش اینترنتی بلیط مرتفع کرد به طوری که اجرای این روش علاوه بر اینکه هزینه فرصت تهیه بلیط را برای افراد با درآمد بالا کاهش میدهد از سوی دیگر به واسطه صدور بلیط برای هر یک از افراد، دارنده بلیط لزومی به حضور پیش از موعد در ورزشگاه را نداشته و این هزینه فرصت با شدت بیشتر کاهش مییابد. علاوه بر این فروش اینترنتی ریسک رفتارهای ناشایست را برای تماشاچیان بالا میبرد، چرا که از طریق بلیط کلیه افراد و جایگاه حضور آنان قابل ردیابی است. و در نهایت اینکه فروش بلیط در قیمت تعادلی بازار سبب شود تا نه تنها باشگاهها در این بحران تامین مالی منابع، درآمدهای خود را افزایش دهند، بلکه امکانات رفاهی و تفریحی ورزشگاهها نیز افزایش یابد. در نهایت این زنجیره میتواند منجر به سودده شدن سرمایهگذاری در ساخت و اداره ورزشگاهها شود، که خود بحثی جدا را طلب میکند.
در نتیجه، با وجود آنکه قیمت بلیط در بسیاری از مسابقات فوتبال یک قیمت تعادلی نیست، ولی برداشتن سقف قیمت، با وجود منافع مختلفی که به همراه دارد لزوما کمکی به حل مشکل فرهنگی استادیومها نمیکند و برای حل این مشکل به نظر میرسد راه حل اقتصادی، اجرای سیاست تبعیض قیمتی میباشد.
[i] http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF