Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘بانک مرکزی، پایه پولی، تورم’

نوشته زیر را دوست خوبمان «کیان سمائی» نوشته و اجازه انتشار آن‌را در کافه اقتصاد داده است. با تشکر از او.

آقای احمدی‌نژاد در بخشی از سخنانشان در مناظره با آقای کروبی، در مورد بدهی دولت به بانک مرکزی ضمن نشان دادن دو نمودار زیر فرمودند: «یکی از ریشه‌های اصلی تورم و به‌هم ریختگی اقتصاد بدهی دولت‌ها به بانک مرکزی است… یازده هزار میلیارد تومان دولت‌ها تا قبل از این دولت، بدهکار بوده‌اند، به قیمت جاری. یعنی ۷ تومان سال ۶۰ را ما ۷ تومان حساب کردیم. اگر بیاریم به قیمت امروز این منحنی خودش را خیلی می‌کشه بالا و تأثیر آن در اقتصاد بیشتر می‌شه.»

ایشان دو نمودار زیر را نشان دادند. کاملاً هم با اطلاعات بانک مرکزی منطبق است.

image image

اما به اظهارات ایشان توجه کنید؛

اولاً خوشحالم که ایشان بدهی بخش دولت را به‌عنوان یکی از اجزای پایه پولی به‌عنوان عامل تورم می‌پذیرند. در پایه پولی یکی از سه عنصر مهم آن «خالص بدهی بخش دولتی» است. دو نکته در این عبارت وجود دارد. اولاً بخش دولتی به دو قسمت دولت و شرکت‌های دولتی تقسیم می‌شود. ثانیاً بدهی بخش دولتی مهم نیست بلکه خالص آن مهم است. نمودارهای بالا بدهی دولت به بانک مرکزی را نشان می‌دهد. که نه خالص شده و نه خالص بدهی شرکت‌های دولتی به آن اضافه شده‌است. پس نمودارهای بالا لزوماً اطلاعات خوبی به ما در مورد خالص بدهی بخش دولتی نمی‌دهد، اما با این حال در زمان تصدی ایشان خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی نیز کاهش یافته است. اما پایه پولی اجزای دیگری هم دارد که هر یک اثر یکسانی روی نقدینگی دارند. توجه کنید به نمودار اجزای پایه پولی که در زیر آمده است:

image

مشاهده می‌شود که درست است که خالص بدهی‌ها کاهش یافته اما در مقابل آن خالص دارایی‌های بانک مرکزی زیاد شده است. پایه پولی در بین سال‌های ۶۰ تا ۸۳ به‌طور متوسط سالی ۲۰ درصد رشد داشته اما در سه سال اول آقای احمدی‌نژاد به‌طور متوسط سالی ۳۴ درصد رشد داشته است. پس ریشه اصلی تورم در دولت ایشان به‌وضوح مشخص است که از کجا نشأت می‌شود.
دوم این‌که ایشان می‌فرمایند از سال ۶۰ تا ۸۳ بدهی که به دولت ایشان منتقل شده یازده هزار میلیارد تومان می‌باشد. در صورتی که همان‌طور که گفته شد باید خالص آن را حساب کرد. یعنی برای دو سال ۱۳۵۹ و ۱۳۸۳ بدهی دولت را از سپرده دولت نزد بانک مرکزی کسر کرده و نتیجه به‌دست آمده برای این دو سال را از هم کم کرد (توجه داریم که متغیر بدهی دولت به بانک مرکزی یک متغیره انباره است). با این کار به عدد ۵۴۸۱.۴ میلیارد ریال می‌رسیم. یعنی بدهی پیشینی که به این دولت منتقل شده حدود پانصد و پنجاه میلیارد تومان است یعنی یک بیستم عدد اعلام شده.
سوم این‌که آقای احمدی‌نژاد از انتقال ارزش پول سال ۶۰ به امروز صحبت می‌کند. من نفهمیدم یعنی چه! تا آن جایی که من می‌دانم در شرایط تورمی، بدهکار سود می‌برد و بستانکار زیان. در این‌جا هم همین‌طور است. آقای احمدی‌نژاد باید خوشحال باشد که بدهی‌های مانده از سال ۶۰ را نباید معادل قدرت خرید آن بازپرداخت کند. چرا که برای هر ۱ میلیارد تومان سال ۶۰ امروز باید حداقل ۱۱۸ میلیارد تومان باز پرداخت شود (شاخص قیمت‌ها از سال ۶۰ تا ۸۷ حدود ۱۱۸ برابر شده‌ است).

من دو سه مورد از نمودارهای ایشان را هم که بررسی کردم دارای چنین ایرادات روشنی بودند. به‌‌هرحال باید از آقای احمدی‌نژاد پرسید چرا نمودار رشد قیمت مسکن یا زمین، شاخص کرایه مسکن، نقدینگی، واردات، خط فقر و … را نشان ندادند؟ شاید بهتر است بگویم چرا کروبی چنین نمودارهایی با خود همراه نداشت؟ نمودارهای ساده‌ای که برای کروبی و مردم عادی هم ملموس و قابل فهم بود.

Read Full Post »

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: