توضیح.
پیرو اعلام وزات علوم مبنی بر صفر شدن ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف هر کدام از اعضای کافهاقتصاد نوشتهی کوتاهی در ارتباط با این دانشکده نوشتهاند. پستهای قبلی به نوشتههای محمدرضا و فرید و مرتضی اختصاص داشت. امروز نوشته سروش را با هم میخوانیم.
———————————————————————————-
شاید برای بسیاری این سوال جدی مطرح است که چرا این دانشکده را تعطیل کرده اند؟ این پازل جدی منجر به حدس و گمانهای بسیاری شده است. برخی مقامات بالای دولتی، دیگران رئیس دانشگاه و وزیر علوم را مقصر اصلی میدانند. مقصر اصلی کیست؟ به زعم و به شهادت پیشینه مخالفتها با افراد حاضر در این دانشکده سه گروه در تعطیلی دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف دخیل بودهاند. دسته اول مسئولین تصمیمگیر هستند که میتوان با پرسجو بالاخره فرد نهایی که این تصمیم را اتخاذ کردهاست یافت. این دستهای هستند که همواره در مظان اتهام هستند و بعید است در آینده نزدیک مسئولینی پیدا شوند که دارای درک اقتصادی صحیح باشند. ممکن است بیانیه نوشتن و نامه دادن و امثالهم به تغییر تصمیم این کارگزاران منجر شود، ممکن است تاثیری نکند چرا که این افراد اطلاع درستی از عملکرد دانشکده اقتصاد شریف و فرق آن با دیگر دانشکدهها ندارند.
دسته دوم که ضروری است نقش ایشان نیز برجسته شود برخی اساتید اقتصاد در دیگر دانشکدههای ایران هستند که همواره پیگیر تعطیلی چنین نهادهایی بودهاند و بدون استثنا در تعطیل کردن چنین نهادهای آموزشی دخیل بودهاند. از زمانهای دور که رشته «سیستمهای اقتصادی و اجتماعی» در دانشگاه صنعتی اصفهان در میانه دهه 60 نابود کردند، تا زمانیکه در سالهای اخیر دست به تخریب «سازمان مدیریت و برنامهریزی» و ادغام «موسسه عالی پژوهش و آموزش مدیریت و برنامهریزی» زدند، مقدمات بازنشستگی اساتید برجسته اقتصادی را فراهم کردند و الان پیگیر تعطیلی دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف هستند. باید پرسید این اقتصاددانان که از قضا در دانشگاههای آمریکا تحصیل کردهاند و خوب میدانند کارکرد دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف چیست چرا کمر همت به نابودی این دانشکده بستهاند؟
این دسته اقتصاددانان در سالهای گذشته به دلیل ضعف دانش اقتصادی مسئولین توانستهاند به مقامهای بالای دولتی دست یابند، مشاور اقتصادی و معاون اقتصادی رئیس جمهور بشوند. برای این افراد چه خطری بالاتر از اینکه جریان فکری جدیدی ایجاد بشود که بتواند مشکلات مملکت را حل کند. بتواند راهحل جدید ارائه کند. همه داشته این افراد در این است که این متخصصین تربیت نشوند، تحلیلهای آماری مفید تولید نشود و راهکارهای درست ارائه نشود. لذا چنین افرادی همواره پیگیر انحلال دانشکده و یا ادغام آن بودهاند و برای اینکه خیل عظیم مهندسین مسئول را با خود همآهنگ کنند بهانههایی چون دانشکده علوم انسانی در دانشگاه مهندسی را مطرح میکنند. با این افراد چه باید کرد؟ اولا به نظرم روزنامهها و افکارعمومی باید نسبت به ایشان حساس باشند. مثلا روزنامهها از این اساتید بپرسند نظرشان در مورد تعطیلی دانشکده چیست. تعطیلی دانشکده اقتصاد شریف مسئله کوچکی نیست. اگر دانشکده مکانیک شریف قرار بود تعطیل شود بسیاری از اساتید مکانیک دانشگاه تهران و امیرکبیر و … از ادامه کار دانشکده مکانیک شریف حمایت میکردند. روزنامهها باید از اساتید دیگر دانشگاهها بپرسند نظرشان در مورد ادامه کار دانشگاه شریف چیست. باید به مسئولین نشان داد آن اقتصاددانانی که توصیه به تعطیلی دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف میکنند مقاصدی غیر از موارد مطروحه دارند.(1)
در مقابل دو گروه فوق نیز افرادی هستند که حامی دانشکدههای اقتصاد و مدیریتی هستند که علم به روزتر عرضه میکنند.(2) برای مثال دکتر بانکی در ابتدای دهه 60 از تاسیس رشته جدید کارشناسی ارشد برای جذب مهندسین به علوم (نسبتا) اقتصادی و مدیریتی حمایت کرد و با کمک ایشان این رشته در دانشگاه صنعتی اصفهان تاسیس شد. مثال دیگر حمایت دکتر روغنی زنجانی از بازگشایی موسسه عالی پژوهش و آموزش و مدیریت و برنامهریزی در سال 68 بود. در سالهای ابتدای دهه 80 نیز حمایت افرادی چون مهندس ترکان و دیگران به تاسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف انجامید. افرادی این چنینی که در اقتصاد مملکت کار کردهاند و میبینند با قصه گفتن و تحمیق مسئولان نمیتوان مدیریت اقتصادی کشور را پیش برد هممواره به تیم کارشناسی مانند دکتر نیلی و مشایخی کمک کردهاند. این افراد متاسفانه امروز یا پراکندهاند و یا خیلی ضعیف شدهاند. شاید دلیل اینکه پیگیریهای ممکن نتیجه نداده است همین اقلیت افراد خردمند و تاثیرگذار در نظام تصمیمیگیری کشور است.
چه میتوان کرد؟ احتمالا کار خاصی نمیتوان کرد. باید نوشت و به مسئولین تذکر داد که اوضاع خراب اقتصادی امروز ایران علاوه بر بیتدبیری خودشان، نتیجه مشاورین اقتصادی است که در سالهای اخیر اختیار کردهاند. مشاورینی که در ابتدای دولت نهم توصیه به افزایش پایه پولی میکردند و میگفتند اثری بر تورم ندارد. مشاورینی که ایده اصلی وامهای بانکی پروژههای زودبازده را مطرح کردند. کسانیکه موافق تعطیلی سازمان برنامه بودهاند و ادعا میکردند این نهاد مانند یک سرعتگیر در اقتصاد کشور عمل میکند. معاونی که در مقابل بانک مرکزی ایستاد و گفت اضافه برداشت از بانک مرکزی برای پرداخت یارانهها تورمی ندارد و بانک مرکزی باید تبعیت کند. باید به تصمیمگیران گوشزد کرد که علم روز اقتصاد برای تورم بالا، بیکاری گسترده، رشد اقتصاد پایین درمان دارد. این وضع فلجکننده اقتصاد محصول تصمیمات سیاسی و اقتصادی خود شما است. آنچه دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف عرضه میکند نسخهای برای درمان این بیماریها است. با خراب کردن مطب، بیماری علاج نمیشود. تا زمانی که مریض هست و دکتر نیز هست، مطب دیگری ساخته میشود.
——————————–
(1) من هر وقت به تعطیلی دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف فکر میکنم بلا تشبیه یاد مدرسهسازیهای میرزا حسن رشدیه میافتادم. آن داستان که برخی در ایران میدانستند عملکرد این مدرسههای چیست ولی با دروغگویی به درباریان میگفتند این مدارس مردم را بیدین میکند و اگر همه سواد یاد بگیرند ایران بدون پادشاه میشود. داستان امروز ما بیشباهت با داستان میرزا و مدارسش نیست. بازخوانی این داستان بماند برای کسانیکه تاریخ بیشتر از من میدانند.
(3) گروه سوم مخالفین دانشگاه نیز کسانی هستند که به واژه لیبرالیسم وسواس دارند. این افراد بدون دانستن معنی لیبرالیسم به هر پدیده غربی که لیبرالیسم گفته شود فکر میکنند این پدیده خود لیبرالیسم است. از کت و شلوار غربی تا دوش حمام و اخیرا اقتصاد. داستان این گروه سوم فراتر از یک پست در وبلاگ اقتصادی است.
توهم توطئه بدجور توی این یادداشت موج میزنه…
بهتره شما نگاهی به پرونده شماره 39 مجله تجارت فردا داشته باشی بعد اینارو بگی…
+++ به طور مشخص تر مصاحبه با دکتر مومنی
[…] پستهای قبلی به نوشتههای محمدرضا، فرید، مرتضی، سروش و بابک اختصاص داشت. امروز نوشته سهیل را با هم […]
[…] « درباره دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف – قسمت 4 […]