مقدمه
چک وسیله ای برای مبادله است که به واسطه ی آن صادرکننده ی چک دادن وجه مشخصی از حساب خود در تاریخ مشخصی را تضمین می کند. طبق آمار بانک مرکزی (درج شده در جدول زیر) در سال 1390 حدود 50 میلیون برگه چک در ایران مبادله شده است (این رقم برای سال 1380 در ایران حدود 60 میلیون بوده است، در برابر 70 میلیون برای آمریکا در سال مشابه). از این تعداد حدود 12 درصد برگشت خورده است. از نظر ارزش، چک های برگشتی حدود 5 درصد از ارزش کل چک ها را تشکیل می دهد. متوسط ارزش چک های مبادله شده 14 میلیون و متوسط ارزش چک های برگشتی 5 میلیون تومان بوده است. در این نوشته سعی می شود تحلیلی اقتصادی از گردش چک به عنوان یک وسیله ی بسیار فراگیر مبادله در کشورمان داده می شود. هم چنین، نرخ بالای چک های برگشتی در ایران را مورد بررسی قرار می دهم (البته، من آمار مستندی از این نسبت برای کشورهای دیگر ندارم، ولی به تجربه می دانم که مثلاً این نسبت در آمریکا به مراتب پایین تر است). راهکارهای مطرح شده برای کاهش نرخ چک های برگشتی در این نوشته لزوماً جدید نیستند، بلکه هدف فهم کلیت مسئله در چارچوب یک تحلیل یکپارچه است.
در سال 1383، تعداد پرونده های تشکیل شده در رابطه با چک در محاکم قضایی بالغ بر 1 میلیون شده بود که معادل یک هشتم ورودی پرونده ها به سیستم قضایی در آن سال بود (منبع). بعد از آن بازنگری قانون چک در دستور کار قرار گرفت. بانک مرکزی در تاریخ 9 خرداد 1391، «دستورالعمل حساب جاری» را به شبکه بانکی ابلاغ کرد. قسمت اصلی این دستورالعمل ناظر به وضع قوانین برای اعطای دسته چک به افراد، اعتبارسنجی صادرکنندگان چک، نگهداری سوابق صادرکنندگان چک های برگشتی و مانند آن است. این نوشته می تواند به فهم این دستورالعمل نیز کمک کند، هر چند پیشنهادهای مطرح شده اندکی متفاوت هستند.
تحلیلی که در این نوشته در مورد فراوانی استفاده از چک و همچنین نرخ بالای چک های برگشتی ارائه می شود، در حد یک حدس علمی است و برای تایید آن نیاز به داده های بیشتر است، چه داده های ایران (توزیع ارزش چک ها و چک های برگشتی) و چه داده های کشورهای دیگر (برای مقایسه ی فراوانی استفاده از چک و تفاوت توزیع ها).

این جدول از آدرس زیر برداشت شده است: http://alturl.com/xijcn
چک و نظام بانکی در ایران
افراد در ایران از چک برای تسهیل مبادله (عدم نیاز به حمل و نقل مقدار زیادی پول نقد) که کارکرد رایج چک در دنیاست، استفاده می کنند. همچنین، در بسیاری از مبادلات، افراد هنگام مبادله ی چک نقدینگی لازم را ندارند و پر کردن حساب خود را به زمان مشخص شده روی چک وامی گذارند[1]. در واقع، چک در اینجا یک قرارداد است که فرد صادرکننده ی چک متعهد به پرداخت مبلغی مشخص در تاریخی مشخص به گیرنده ی چک می شود. معمولاً این گونه چک ها در ایران مدت دار است و همه (از جمله بانک ها) به این عرف احترام می گذارند که چک را زودتر از تاریخ درج شده روی آن نقد نمی کنند.
دلیل این که چک در ایران کاربرد زیادی دارد، این است که بازارهای مالی در ایران کارا نیست و ابزارهای مالی کافی در اختیار متقاضیان نقدینگی قرار نمی دهد. چک، به عنوان یک نوع ابزار مالی، دارد بار ناکارآمدی سیستم بانکی در تخصیص بهینه ی منابع مالی را به دوش می کشد.
توضیح بیشتر، کسی که فرصتی اقتصادی را کشف می کند یا صاحب ایده ای نو برای تولید است، نیاز به نقدینگی دارد. این نیاز باید توسط موسسات مالی و بانک ها تامین شود که نقدینگی لازم را در اختیار دارند. این ایده ها در آینده ثروت تولید می کنند و هر دو طرف (صاحب ایده و بانک) از آن بهره خواهند برد. از دیگر کارکردهای بانک می توان به موارد زیر اشاره کرد: بانک می تواند ریسک فعالیت های اقتصادی را پوشش دهد (به دلیل اینکه بانک تقریبا «ریسک خنثی» است به خاطر فراوانی مشتری ها). همچنین، بانک ها به وسیله ی امکاناتی که برای نظارت بر طرح های تولیدی و تجاری دارند، به صورت بسیار کارآمدتری می توانند طرح ها را چه پیش از اجرا (اطمینان از سودده بودن پروژه)، چه حین اجرا (اطمینان از اینکه به اندازه ی کافی تلاش جهت به نتیجه رسیدن پروژه مبذول شود) و چه پس از اجرا (اطمینان از صحت ادعای فرد مبنی بر ضررده بودن پروژه) ارزیابی کنند. بانک ها همچنین امکانات حقوقی بیشتری (با هزینه ی کمتری) در اختیار دارند تا بتوانند در صورت وجود دعواهای قضایی، حقوق خود را استیفا کنند.
چون در کشور ما بانک ها (و به طور کلی، نظام مالی) درگیر مشکلاتی هستند و نمی توانند وظایف پیش گفته را به درستی انجام دهند، تامین نقدینگی متقاضیان به درستی انجام نمی شود. این مشکل باعث افزایش ریسک فعالیت های تجاری می شود، از بالفعل شدن بسیاری از فرصت های اقتصادی جلوگیری می کند و منجر به مسائل دیگری می شود که محل بحث این نوشته نیست. چک، یک ابزار برای تسکین مشکل نقدینگی (عمدتاً در کوتاه مدت؛ در عمل بازه ی زمانی حداکثر یک ساله) است. صاحب فرصت اقتصادی نقدینگی مورد نیاز را از طریق چک تامین می کند (یا مستقیماً در تجارت با طرف دیگر یا از طریق بازار غیر رسمی وام). طبیعتاً طرف دیگر به این مسئله آگاهی دارد که این مبادله مستلزم مقدار زیادی ریسک است و این مساله باید خودش را در خود مقدار چک نشان دهد. فرضیه ی قابل تست، اینجا این است که چک های مدت دار نه تنها شامل نرخ بهره ی زمانی هستند، بلکه بازهم باید گران تر باشند تا ریسک ناشی از نقد نشدن چک به هر دلیل را پوشش دهند[2]. با توصیفات ارائه شده، متوجه می شویم که دشوار کردن شرایط اعطای دسته چک به متقاضیان جدید (که سابقه ی منفی اعتباری ندارند)، ممکن است از لحاظ رفاه اجتماعی اصلاً بهینه نباشد، به خاطر اینکه با توجه به بقیه اصطکاک های موجود در بازارهای مالی، چک به عنوان یک وسیله برای قرارداد و تامین نقدینگی، مبادلات اقتصادی را تسهیل می کند و تا حدی بار بقیه ی ابزارهای مالی را بر دوش می کشد.
بررسی نرخ بالای چک های برگشتی و راه حل هایی برای بهبود کارکرد چک
طبیعتاً اولین دلیلی که برای بالا بودن نرخ چک های برگشتی به ذهن می رسد، ناکارایی قوه قضاییه در اجرایی کردن قراردادهاست. اگر قانون کاملاً لازم الاجرا بود و مجرم نمی توانست از چنگ قانون بگریزد، به صورت پیشینی افراد در صدور چک بلامحل بیشتر درنگ می کردند[3]…
این پاسخ درست است؛ ولی تمام پاسخ نیست. در سال 83 حدود یک میلیون پرونده ی چک برگشتی به دستگاه قضایی وارد شده است. طبیعی است که دستگاه قضایی هم مانند هر سیستم انسانی دیگری بهره وری معین و محدودی دارد و در صورتی که بار وارده بر آن زیاد شود، نمی تواند متخلفین را شناسایی و با آنها برخورد کند. علم به ضعف دستگاه قضایی به صورت پیشینی انگیزه ی بیشتری به افراد برای دادن چک بلامحل می دهد؛ ریسک چک بیشتر می شود و اقتصاد پر هزینه تر می شود و مسائل دیگر.
از منظر اقتصادی، باید مکانیزمی طراحی شود که استفاده از چک برای کسانی که به درستی از آن استفاده می کنند، تسهیل و برای بقیه دشوارتر شود. برای ما مهم است که در اقتصاد کنونی ما با سیستم بانکی فشل آن، چک به عنوان یک ابزار که به راحتی قابل مبادله است، بتواند نقش آزادتر کردن قید نقدینگی صاحبان فرصت های اقتصادی را تا حد امکان بازی کند. اولین و مهم ترین کار، توجه به تاریخچه ی افراد در استفاده از چک است؛ اگر افراد از چک به اندازه ی کافی استفاده کرده ولی چک برگشتی نداشته باشند، به آنها امکان استفاده ی مجدد از چک داده شود.
نکته ی دیگر اینکه چک ها سقف دار باشند (برای مثال اینجا و اینجا را ببینید). سقف چک هایی که به افراد در اوایل زندگی مالی داده می شود، کم باشد و به مرور زمان، وقتی که آنها از چک به درستی استفاده می کنند و چک بلامحل صادر نمی کنند، سقف مجاز چک هایشان بیشتر شود. با این کار، افراد تازه کار در صورت دادن چک بلامحل، هزینه زیادی متحمل می شوند که صرفاً به سود حاصل از یک چک بلامحل با ارزش پایین نمی چربد[4]. همچنین، افراد با ثروتمندتر شدن، به فرصت های بیشتری نیز دست می یابند که این مسئله افزایش سقف مجاز در اثر افزایش اعتبار را توجیه می کند.
توزیع ارزش چک های برگشتی و تکمیل راه حل
میانگین ارزش چک های برگشتی کم تر از میانگین ارزش کل چک هاست (طبق جدول بالا). البته تا وقتی که توزیع دقیق آنها را ندانیم، نمی توان استنتاج دقیقی داشت، ولی می توان فرض کرد که بیشتر چک های برگشتی در مقادیر کم اتفاق می افتد که احتمالاً در مواردی مثل مصارف روزمره ی اورژانسی، شروع کارهای کوچک تولیدی، تامین نقدینگی روزمره کارهای تولیدی و مانند آن است. اگر این حدس در مورد ارزش چک های برگشتی صحیح باشد، به نظر می رسد اولین کاری که در مورد نظام مند کردن استفاده از دسته چک می توان کرد، ضابطه مند کردن آن برای افراد با سابقه ی اعتباری (credit history) پایین است.
اصل ایده این است که با توجه به سابقه ی اعتباری هر فرد، تخمینی از هزینه ای که عدم دسترسی او به چک برایش ایجاد می کند، به دست آوریم و سپس سقف چک مجاز برای او را تعیین کنیم. دقت کنید که وضع قوانین خیلی سخت گیرانه برای اعطای دسته چک به افراد، ضرر زیادی از لحاظ رفاه اجتماعی ایجاد می کند، زیرا نه تنها مبادله را سخت تر می کند، اقتصاد را از مزیت هایی که در ابتدا برای چک در تامین نقدینگی ذکر کردیم، محروم می کند.
همچنین، اگر فرض کنیم هر چک برگشتی یک هزینه ثابت «دادرسی و رفع مشکل» برای کل اقتصاد دارد (و هزینه ی متغیر آن برحسب ارزش چک اندک است)، و سود اجتماعی هر چک متناسب با ارزش چک باشد، نتیجه می گیریم که تا حد ممکن باید کاری کرد که چک های با مقدار پایین بدون نیاز به قوه ی قضاییه و در حد همان بانک عامل با تکیه بر مجازات های اجتماعی مانند اعمال محدودیت در آینده ی فرد برای دریافت خدمات از سیستم بانکی رفع و رجوع شود. همچنین فرض می کنیم که مجازات هایی همچون زندان، سنگین تر (بازدارنده تر) ازمجازات های اجتماعی است، ولی اثبات جرم در دستگاه قضایی بسیار پر هزینه است. با چنین فروضی، باید بار چک های با ارزشِ کم از دوش قوه ی قضاییه برداشته شود تا قوه قضاییه بتواند بدون تسامح به پرونده ی چک های با مقدار بالا (مثلاً با مجازات زندان) رسیدگی کند. در این صورت، بار دستگاه قضایی ناشی از چک بسیار سبک می شود و می تواند توانایی خود را بر اعمال قانون در مورد افرادی که چک های بلامحل با ارزش بالا کشیده اند، متمرکز کند.
توصیه به طور خلاصه این گونه می شود که برای اعطای دسته چک به افراد به سابقه ی آنها در استفاده از چک نگاه شود. در ابتدا، سقف مجاز کشیدن چک برای افراد کم باشد و به مرور زمان در صورت نداشتن چک برگشتی، این سقف افزایش یابد. «پیش گیری» از وقوع چک بلامحل برای چک های با مقادیر کم، توسط مجازات های اجتماعی و مالی و برای چک های با مقادیر زیاد، توسط مجازات های کیفری پیاده شود. بدیهی است منظور ما از ارزش بالا، صرفاً ارزش تک تک چک ها نیست، بلکه منظور این است که اگر جمع چک های برگشتی که فرد در دست مردم دارد از یک حد آستانه بیشتر باشد، این فرد توسط بانک به دستگاه قضایی معرفی شود.
[1] البته چک انواع دیگری مانند ضمانت، امانت، چک های بین بانکی و مانند آن دارد که مورد بحث ما نیست. صرفاً بحث بر سر استفاده از چک برای مبادله ی پول بین دو شخص است.
[2] در صورت رد نشدن این فرضیه، سوال دیگری نیز می تواند برای تحقیق مطرح شود و آن اندازه گیری مقدار ریسک چک از طریق متغیرهای قابل مشاهده است، مثل نسبت چک های برگشتی به کل چک ها، درآمد صادر کننده ی چک و… در صورت علاقه مندی به این سوال، می توانیم روی این سوال به صورت یک تحقیق جدی کار کنیم. هر چه سیستم قضایی کارآمدتر باشد و قراردادها بیشتر قابل اجرا شدن (enforceable) باشند، این مقدار (risk premium) کمتر می شود.
[3] برای روشن شدن پاسخ به این سوال، باید ابتدا پاسخ به سوال دیگری روشن شود که آیا اصلاً نیازی به مداخله ی قوه قضاییه در بحث چک هست یا نه، و اگر هست در چه شرایطی و چگونه؟ دقت کنید که در اینجا بحث دینی/اخلاقی/حقوقی که آیا مجازات زندان (و به طور کلی محدود کردن آزادی یک فرد) برای عدم انجام تعهد (مثل چک) مجازات مناسبی هست یا نه، مورد سوال ما نیست.
[4] آیا لازم است که بانک وجه چک های با مقادیرِ کمِ مشتری هایِ خوش حسابِ خود راتضمین کند؟
جالب بود و فکر می کنم رسیدن به ابزار های جایگزین چک حداقل به شفافسازی اطلاعات و رقابتی تر شدن فضا نیاز داره!
یادداشت کوچکی در چرتکه دارم
خوشحال میشم نظرتون را بگید!
اینکه نظام مالی ایران چگونه می تواند توسعه پیدا کند، بحث مهمی است. باید جواب یک سوال خیلی مهم مشخص شود که چه اثرات خارجی و چه اصطکاک هایی در بازارها هست که جلوگیری کرده از به وجود آمدن نهادهای موثر مالی. آیا صرفا مشکل عدم دخالت موثر دولت بوده در کمک به راه اندازی نهادهایی مثل اعتبارسنجی یا بانک های درست حسابی، یا مثلا نوشتن درست قانون یا… به هر جهت این سوال بسیار مهم است و جوابی جداگانه می طلبد. در این نوشته، من سوالم خیلی جزیی تر بود: فرض کنیم که فعلا نمی توانیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم؛ با این فرض چگونه می توان از چک به صورت بهینه استفاده کرد.
مسئول دایره اعتبارات یکی از شعبههای بانک کارآفرین در تهران هم به نکته ظریفی اشاره میکند و میگوید: مشکل را نباید به افراد دارای چک برگشتی محدود کرد چرا که مشتریان بدحساب بانکی برای دریافت خدمات و تسهیلات بانکی راههای فرار زیادی در پیش میگیرند، ازجمله اینکه وقتی مطمئن شدند که دیگر موفق به دریافت دسته چک بهدلیل صدور چکهای بلامحل بسیار نمیشوند و دیگر نمیتوانند به راحتی دسته چک بگیرند، اقدام به دریافت دسته چک به نام همسر یا اقوامشان میکنند و بعد از مدتی آنها را گرفتار میسازند.
من فکر میکنم الان به خصوص با همگیر شدن کد ملی میشود موسساتی مثل Experian , TransUnion, Equifax به وجود بیاند. یعنی یک عده که سابقه ی مالی افراد را نگاه دارند. و از چک نخواهیم به جای کردیت استفاده کنیم. هر چند کاملا به این قضیه هم واقفم که برای یک اقتصاد پر از فساد، اجرای چنین طرحی اسان نخواهد بود. (سو استفاده از این اطلاعات و چگونگی حفاظت از انها قطعا مساله ی مهمی خواهد بود)
من توی آمریکا تا حالا ندیدم کسی چک مدت دار بدهد. همیشه از چک به عنوان جایگزین مستقیم پول نقد استفاده میشه. هر چند که با همگیر شدن کارت های پرداخت کاربرد چک هم کمتر شده.
دقیقاً، توی آمریکا چک صرفا کاربردش جایگزینیِ پول نقده، به خاطر اینکه اینقدر ابزار مالی دیگه وجود داره که هر کس بسته به نیازش از ابزار خاصش استفاده میکنه
بر اساس قانون آمریکا چک تاریخ ندارد و قبل موعد تاریخ می توان نقد کرد
درسته؛ حتی فکر میکنم توی ایران هم از نظر قانونی همین طور باشه، ولی خوب یک عرف پذیرفته شده است که بانک پول را نقد نمی کند
قبل از تاریخ در ایران بانک تصمیم می گیره که نقد کنه و یا نه. ایده هم اینه که بانک با کسی که چک را کشیده می تواند تماس بگیرد و یا موجودی را ببیند و تصمیم بگیرد. در آمریکا فردی که چک داره تصمیم گیر اصلی است. چون قرارداد قرارداد است.
دقیقن مشکل اینجاست که شما هم کارکردی خارج از کارکرد مشخص چک ( ابزار مبادله ) بر اون بار می کنید. اینکه اینجا تامین مالی مصایب خودش رو داره دلیل نمی شه که چک عهده دار این مهم باشه گویا ما ید طولایی در خالی کردن هر چیزی از تعریف خودش داریم از دموکراسی و حقوق بشر بگیرید تا برسیم به چک …
ممنون. مقاله خیلی جالبی بود. یک بحث دیگه تنظیم سیستم اعتباردهی به افراد هست. سه چهار سوال برای تامل در این رابطه:
1- ببین آیا اطلاعات اعتباری یک فرد رو یک مرکز جدا از بانکها تنظیم میکنه یا هر بانک یک اعتبار به هر مشتریش میده؟
2- آیا اعتبار یک فرد جز امور بانکی در مثلا پرداخت قبض هم مطرح هست؟
3- چه کسی حق داره و چه کسی حق نداره که اطلاعات اعتباری یک فرد رو مشاهده کنه؟
4- با توجه به فساد یا ضعف بانکی و قضایی در کشور, چه تضمینی هست که خود سیستم اعتباردهی دچار فساد بزرگتری نشه؟
من یک کامنت نوشتم که پرید!
ولی در مورد سیستم اعتبار دهی باید به طور مجزا اندیشید و مطلب یادگرفت و نوشت. اما در مورد سوال دوم، فکر کنم این مورد هم جزو تاریخچه ی اعتباری فرد باید باشه، چون منطقش مشابهه. چون که فرد باید بدونه که در صورت عدم انجام تعهدات مالی(در هر موردی) بقیه منافعش هم به خطر می افته.
در مورد اینکه موسسات اعتباری، یکی بحث economy of scale است. چون که یک فرد با اشخاص حقیقی و حقوقی زیادی مبادله ی مالی دارد، موسسات اعتباری می توانند اطلاعات را از مبادلات افراد حفظ کنند و در هزینه ی جمع آوری اطلاعات صرفه جویی کنند. منتها از طرف دیگر، یک بانک خودش انگیزه دارد که تاریخچه ی مشتریانش را ثبت و ضبط کند، زیرا مستقیما از آن سود می برد، ولی تنها انگیزه ی موسسات اعتبار سنجی حفظ reputation است که در مواردی شاید درست کار نکند، چون ممکن است مشتری و موسسه اعتبار سنجی با هم گاوبندی کنند. به همین دلیل باید مسائلی از این دست به طور مجزا بهشون اندیشیده شود.