ایشان افزودند:
من در مجلس شورای اسلامی قول دادهام که اگر ساز و کار اجرای این طرح را فراهم کنند، ظرف سه سال آینده در کشور ایران یک بیکار و فقیر پیدا نخواهد شد.
نمیدانم. شاید هم انتظار گزافی است که ما داریم که یک حرفی بشنویم که لااقل ارزش فکر کردن، نقد کردن و پست نوشتن دربارهاش را داشته باشد.
راستش را بخواهید خیلی وقت است که قرار است اینجا مطلبی بنویسم. کلی هم دیر کردهام تا به حال و از نوبتم گذشته است! یک زمان میخواستم یک مرور ادبیات وبلاگی بنویسم بر همین داستان «طرح تحول اقتصادی» که نظرات مختلف بلاگنویسهای اقتصادی ما پیرامون این مسئله چیست و نظرات مخالف و موافق چیستند. اما وقتی آدم چنین جملهای را که در بالا نقل کردم از مجری این طرح (که قانون هم شد بالاخره) میخواند، گو این که آب سردی بر سرش ریخته باشند، با خود میگوید «کدام نقد؟ برای که نقد میکنی؟ وقت خودت و دیگران را تلف میکنی!»
این است که خلاصه الان حوصلهاش را ندارم که از این حرفهای اقتصادی لوکس بنویسم و اصلا دست و دلم به کار نمیرود. ببخشید! میدانم هم که درست نیست که فعالیتهایمان (همه را میگویم) تحت تاثیر فضا قرار بگیرد، ولی چه میشود کرد، سخت است دیگر! اما امیدوارم که این فضا به زودی از بین برود و بشود دوباره با امید و انگیزه بیشتری فکر کرد و خواند و نوشت و شنید.
پینوشت: لینکها را به این دلیل به منابع خبری دولتی دادهام تا این شائبه پیش نیاید که شایعه است.
در وبلاگ جدید لینک شدید
ممنون. شما هم لینک شدید. با آرزوی موفقیت :)
امروز روزنامه ها نوشتند که «پرداخت یارانه نقدی به همه دهکهای درامدی»
2 تا سوال دارم:
1- آیا این هم با مقدم و تالی درست است؟
2- آیا بازهم میتوان گفت طرح ایشان تورم زا نیست/
اگر صحبتها بنا به شنونده پایین می آید وای برماکه چه ها که نمیشنویم
یک تحلیل صرفی از دیدگاه علوم قدیمه
به قول آقایان علما ی علم اصول و فقه این جملات یه مفهموم دارند و یه منطوق. منطوقش همون لفظ ظاهری است که همه خوندیم ولی مفهومش اینه که اگه دو سه سال دیگه دیدید بازهم بیکار و فقیر دارید تعجب نکنید ها! من از اولش گفته بودم باید ساز و کارهای این قضیه در ابتدا فراهم بشه(به لفظ اصلی توجه کنید لطفا:ایشان گفته اند «سازو کارها را باید فراهم کنند». حالا فاعل این «فراهم کنند» کی هستش ولله اعلم) خوب فراهم نشد من هم نتونستم به قولم( یا شعارم یا وعده ام …. چه فرقی می کنه؟!) عمل کنم.
یعنی در انتهای یه بازی کی بود کی بود من نبودم رو شاهد هستیم انشالله تعالی.
به امید حق و با آرزوی سلامتی برای نویسندگان این وبلاگ که خیلی خیلی دوستشون دارم.
درسته! یا به عبارت دیگر، به قول همین علمای منطق و اصول میتواند بگوید که این گزاره من یک مقدم داشت و یک تالی. از آنجایی که مقدمش برقرار نبوده، به انتفای مقدم گزارهای که گفتم صحیح بوده و حرف غیرمنطقی و گزاره نادرستی نگفتهام!
سلام
امده بودم تا ببینم تحلیل شما از این طرح (تحول اقتصادی=تعدیل اقتصادی=ساماندهی اقتصادی)چیست؟ولی خیلی دلخورتان دیدم! نگران نباشیدچهارسال بود که طرح آزادسازی قیمت ها درکنج میز اقای ریاست جمهوری خاک می خورد ومثل بچه ها در پایان تعطیلات می خواهند همه ی تکلیف ها را یک باره وتا سه سال دیگر(-پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد) به پایان برسانندوان وقت ایشان دست روی هرکسی (غیرازمشایی!)گذاشت رای اول رئیس جمهوری خواهند داشت!!
به نظر من باید توجه کرد که این حرف را احمدینژاد «در جمع مردم اهواز» زده. پس از چهار سال دیگر باید احمدینژاد را شناخته باشیم: او سطح سخنانش را بسته به شرایط و مخاطبان بالا و پایین میبرد! مطمئناً در یک مناظرهی تلویزیونی با یک اقتصاددان (که ممکن است طرف ضایعش کند) یا در جمع اساتید دانشگاه چنین حرفی نمیزند ولی وقتی مخاطبانش مردم عادی هستند این حرف را میزند تا امیدوارشان کند و نگرانیشان را رفع کند؛ به خصوص که میدانیم بزرگترین ریسک هدفمند کردن یارانهها مقاومت مردم عادی در برابر اجرای آن است نه مقاومت اقتصاددانها!
منظورم این نیست که احمدینژاد طرح تحول را خوب اجرا میکند، ولی «از این حرفش» نمیتوان این نتیجه را گرفت که اصولاً از مرحله پرت است.
از این حرفش (و خیلی حرفهای دیگرش) اما میتوان نتیجه گرفت که «پوپولیست» است و اصلا اولش میخواستم عنوان این پست را همان «پوپولیسم» بگذارم. من هم نمیگویم که نمیفهمد. بر عکس، دانسته دارد این حرفها را میزند و همین است که خیلی خطرناک و ناامیدکننده است. اتفاقا کاش نمیفهمید، چون در آن صورت با توضیح حل میشد. به این میگویند فریب افکار عمومی؛ اما برای پیش بردن سیاستی که من هیچ خیرخواهی در آن نمیبینم، حتی اگر توجیهات اقتصادی محکمی هم برای آن ارائه کند.
نگاهی به وضع اقتصادی کشورهای دیگری که مثل ما رییس جمهورشان اقتصاد پوپولیستی را به آنها تحمیل کرده (مثل ونزوئلا، بولیوی، زیمباوه) وخامت اوضاع را نشان میدهد.
من فکر می کنم باید حساب اقتصاد را از چیزهای دیگه جدا کرد، وقتی طرف می آید و با هزار جور شامورتی بازی و رفتارهای پوپولیستی مثلا میگه فلانی دزده، فلانی دشمنه، من می خوام کار کنم فلانی نمی زاره، ما کشورمون بهترینه، تورم نداریم و… یک راه هایی براش هست که از زیر بارش بره بیرون ولی این طرح به اندازه کافی خطرناک هستش، این سیاستش مستقیمن و در کوتاه مدت در اوضاع اقتصادی خانوارها تاثیر چشم گیر داره، نمی تونه از زیر تبعات این موضوع در بره، الان داره فکر می کنه پولی را که قرار بود بنزین بخرم می دم به دهک های پایین اونها میشن عاشق من و دولتم!!من هم با حمایت اونهایی می زنم تو دهن طبقه متوسط و بالای جامعه!واقعا رفتار و محتوای اون چیزی که تصویب شد غیر از این هستش؟اما این بازی روی دیگه ای هم داره، این آقا فقط تا همین جاش را دیده، اوضاع اقتصادی به نحوی براش مشکل ایجاد می کنه که همون مردم دهک های پایین میشوند اصلی ترین مخالفش! کافی فقط بنگاه ها در کوتاه مدت نتوانند خودش را با این طرح منطبق کنند!
» او سطح سخنانش را بسته به شرایط و مخاطبان بالا و پایین میبرد!»
دقت کنید نمیگوید که قول میدهم، میگوید من در مجلس شورا قول داده ام، یعنی قبلا نمایندگان مجلس مخاطبش بوده اند.
نمیدانم احمدینژاد در مجلس دقیقاً چه گفته، اما جلسات علنی مجلس هم به هر حال از صدا و سیما پخش میشود.
باید دنبال مثالهایش بگردم تا بتوانم درستی ادعایم را نشان بدهم، ولی تا جایی که یادم هست احمدینژاد در مواقعی که میداند حرفهایش خیلی بین مردم عادی بازتاب ندارد (مثل دیدار با اساتید دانشگاه) یا مثلاً در مناظره با محسن رضایی که طرفش میتوانست ضایعش کند سطح حرفهایش به وضوح با سخنرانیهای استانی فرق داشته است.
حالا که آب از سرمان گذشت و کمی آتش عصبانیتمان فروکش کرد، بهتر است به جای برخورد احساسی منفعلانه، یک برخورد فعال مثبت اتخاذ کنیم.
کینز در آخر کتاب «نظریه عمومی …» مینویسد: «نظر اقتصاددانان و فلاسفه سیاسی بسیار نیرومندتر ازآنست که عموم مردم میپندارند. … مردان عمل ، آنانکه معتقدند تحت تاثیر و نفوذ فرهیختگان و اربابان اندیشه های والا قرار نمیگیرند، برای عالمان اقتصاد جز مشتی برده، چیز دیگری نیستند. زمامداران خشمگین که امور را در دست میگیرند،…،تنها از روی نوشته های بد خط اندیشمندان سالهای پیشین رونویسی میکنند.»
بپذیریم که مسئولیتی بر دوش ماست. بپذیریم که باید بیشتر بنویسیم (البته برخلاف کینزین ها، خوش خط بنویسیم!). حداقل خاصیت نوشتن اینست که حالا که جامعه درگیر چنان بازسازی یکباره ای شده (ببخشید ولی بازتخریب! درست تر است) که سه ساله میخواهد چنان اقتصاد را از بالا به پایین کند که هیچ فقیر و بیکار در آن نباشد! بهترین فرصت است؛ – به قول وبلاگ اقتصادخرد، خانوا… – بهترین فرصت است برای آنکه فهم درستی از علم اقتصاد و کارکردهای آن را در جامعه منتشر کنیم. این چنین سنگی اگر مانع کورکورانه دویدن «زمامداران خشمگین» نشود، کتیبه آنانی خواهد شد در سالهایی دور از روی دست خط ما رونویسی میکنند.
بنویسیم و نقد کنیم و نترسیم ؛ چرا که ما همه با هم هستیم و باید با هم، به بهترین شیوه، زندگی کنیم.
راستی! کسی مفاد دقیق چیزی که تصویب شد را روی وب سراغ دارد. بعد از امتحانات! میخوانمش البته. ممنون میشوم اگر راهنمایی بفرمایید.
ايشان از اين حرف ها زياد زده، اما تو اين مورد ديگه اوج هنر خودش را نشان داده!چيکارش دارين بزارين حالش را ببره!اون مجلس هم تاييدش مي کنند ديگه، به هر حال نماينده مردم هستند!بقيه هم که گوساله و بزغاله هستند!گوساله و بزغاله که کار نمي خواد، خوراک و پوشاک و مسکن نمي خواد!
اینکه می گویند «من در مجلس شورای اسلامی قول دادهام که اگر ساز و کار اجرای این طرح را فراهم کنند، ظرف سه سال آینده در کشور ایران یک بیکار و فقیر پیدا نخواهد شد.»
مرا به یاد آن می اندازد که «در ایران ما همجنس باز نداریم»
البته در یک صورت ممکن است حرف ایشان درست دربیاید و آن هم این که اصولا کسی باقی مانده نمانده باشد که بخواهد حالا بیکار یا فقیر باشد.
بابا این بنده خدا داره راستش رو میگه. ببین میگه یک بیکار و فقیر پیدا نمیشه خب یعنی مثلا دو تا سه تا یا اگر درستتر بگیم چند میلیون بیکار و فقیر پیدا میشه. در واقع ایشون مصمم شده و حتی قول داده که در سه سال آینده همچین جامعه فقیر و بیکاری رو تحویل بده.
یادمه تو مدرسه می گفتن اولین نیازهای آدم چیه؟ باید سریع می گفتیم خوراک، پوشاک و مسکن. منطقی هم به نظر می رسید. ولی الان دیگه خیلی منطقی به نظرم نمی رسه!
آره، اقتصاد دیگه جواب نمیده امیر! بریم شکار؟ :)