پیشنوشت: این مطلب میهمان در کافه اقتصاد را «سروش» نوشته است و نقدی است بر محورهای ۱۶ گانه سیاستهای پولی و مالی میرحسین موسوی که در صفحه بانک و بیمه روزنامه سرمایه در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۸۸ به چاپ رسیده است.
نقدهای زیر به ۱۶ بند سیاستهای پولی و مالی آقای موسوی وارد است. امید است ستاد ایشان در تدوین برنامه نهایی خویش این موارد را نیز لحاظ فرمایند.
۱) یک بانک به عنوان بنگاه اقتصادی آیا آزاد است که برای هر مشتری بر اساس میزان وام، میزان درآمد مشتری، شغل، جنسیت و … نرخ بهره متفاوتی اعمال کند یا خیر؟ بر اساس بند یک، دولت چگونه مقررات (regulation) را میتواند بر بانکها اعمال کند؟
۲) چگونه دولت استقلال بانک مرکزی را تامین میکند؟ استقلال بانک مرکزی یعنی اينكه رئیس بانک مرکزی با چه مکانیزمی تعیین گردد. آیا استقلال بانک مرکزی به این معنا است که تمام تصمیمات بانکی (اعم از وامهای جهانی، نرخ بهره، چاپ اوراق مشارکت و …) در درون بانک مرکزی بدون نیاز به تامین نظر رئیس جمهور تعیین شود؟
۳) آیا شورای پول و اعتبار درون بانک مرکزی است؟ اگر خیر چه مکانیزمی وجود دارد که این شورا به استقلال بانک مرکزی صدمه وارد نکند؟ در شورای مدنظر شما افراد چگونه تعیین میشوند؟
۴) رفع محدودیت از سرمایهگذاران خارجی، آیا به این معنی است که مدنظر است که هیچ محدودیتی بر این سرمایه گذاران وجود نداشته باشد؟ برای سرمایهگذار خارجی نرخ ارز تعیین کننده است، نرخ ارز در نظام اقتصادی مدنظر جنابعالی چگونه تعیین میشود؟ عامل مهم دیگر قوانین ورشکستگی (bankruptcy) در ایران است. اگر فردی ورشکست شود چه قوانینی بر قرارداد بانک و سرمایه گذار اعمال میشود؟ آیا بانک اجازه دارد کل سرمایه فرد را تا حد بدهی فرد مصادره کند؟
۵) برای اعطای سهام بانکها به کارکنان نیاز است تا ارزش سهام مشخص باشد، این ارزش را چگونه تعیین میکنید؟ اگر فرض کنیم بسیاری از این بانکها ضررده هستند توزیع سهام بین کارکنان چه معنی دارد؟
۶) روح قانون بانکداری بدون ربا یعنی چه؟ تکرار این سوال ارزش دارد که سازوکار بازار یعنی چه؟ این نرخ سود بانکی به مشتریان را در نهایت چه کسی تعیین میکند؟
۷) ترکیب مناسب مالکیت بانک خصوصی به چه معنی است و چگونه تعیین میشود؟ آیا دولت باید این ترکیب را تعیین کند یا قانونگذار یا بانک مرکزی؟ بانک مرکزی بر اساس چه عملکردی بر بانکهای خصوصی نظارت میکند؟ و چه اختیاراتی در قبال این بانکها دارد؟
۸) چرا باید تسهیلات بانکی میان تمام اقشار جامعه توزیع گردد؟ عادلانه یعنی به هر کسی بر اساس صلاحیت تسهیلات توانایی داده شود یا به همه مردم مساوی داده شود؟ عدالت مورد نظر یعنی چه؟ رشد متوازن بین بخشی را چه کسی تعیین میکند و چگونه این رشد متوازن تعیین میشود؟ آیا تسهیلات بانکی ابزار تعیین رشد بین بخشی است؟ آیا مالک این تسهيلات سرمایهگذاران در بانکها هستند؟ اگر آری پس چرا کسی حق دارد در خصوص توزیع عادلانه و یا نحوه این نقدینگی تصمیمگیری کند؟
۹) اگر قوانین بانکی با سیاستهای اقتصادی سازگار نیست، بزرگترین ناسازگاری کجا است؟
۱۰) سازگاری بین سیاستهای مالی و پولی یعنی چه؟ چه ارگانی این سیاستها را تعیین میکند؟
در مجموع به نظر نگارنده انتشار برنامه اقتصادی نشاندهنده رفتار حرفهای ستاد آقای موسوی در شناساندن نظرات ایشان است، حرکتی که دیگر کاندیداها از انجام آن تابهحال خودداری کردهاند. البته عمده نقد اینجانب حول کلیگوییهایی است که در برنامه ایشان موجود بود و ضروری است تدقیق بیشتری لحاظ گردد.
یادم نبود باید بیام جواب حرفام رو هم بخونم
چیزی که من گفتم اینه که یک سری حرف کلی رو به این مدل نمیشه نقد کرد و تنها میشه در موردش سوال پرسید. اینکه چرا اینطوری کلی گویی میشه و برنامه نداده و دقیق نیست هم به نظر من می تونه دلایل مختلفی داشته باشه. چیزی که به نظر من میرسه اینه که وقتی مخاطب یک مساله عموم مردم هستند، در یک سخنرانی، یک مطلب دو صفحه ای در روزنامه و… نمیشه توقع داشت که یه برنامه دقیق و کارشناسی ارائه بشه (هم به خاطر نوع مخاطب و هم به خاطر فضا(اصلا قرار نیست چنین کاری صورت بگیره) ولی برعکس دوستان من حرفا و اصول ایشون رو خیلی هم بی حاصل نمی دونم. به نظرم بخوبی نشون دهنده جهت گیری های آتی ایشون هست (اصل یا سیاست با برنامه فرق داره) مثلا توی همون 51 اصل (خداییش کی اینا رو جمع کرده بود! نصفیش این بود که جهان داره با سرعت به پیش میره! باید انعطاف پذیر باشیم! به نظرم اسم اون رو باید میذاشتن مجموعه جملات انتخاب شده!!! گزاره های درستی بودن ولی به قول شما اینکه 8% الزامه دیگه اصل نشد که!)
چی می گفتم… آهان توی اون 51 اصل میشد جهت گیری های کلی و مناسب ایشون رو دید. مثلا توجه ایشون به خصوصی سازی، ایجاد شرایط پایدار سیاسی و اقتصادی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی، احترام به حقوق مالکيت مردم، تلاش براي ثبات سياستها، ايجاد جريان آزاد و شفاف اطلاعات به منظور جلوگيري از فساد و رانتخواري و کاهش ريسک براي سرمايهگذاران، تاکید بر قانون مداری و کار کارشناسی، بهبود روابط سیاسی و اقتصادی با سایر کشورها خصوصا کشورهای همسایه و… (حوصله ندارم دوباره همش رو بخونم!)
به نظر من همین جهت گیری ها نحوه نگرش یک رئیس جمهور رو نشون میده و برای هر بخشش باید برنامه کارشناسی ریخته شده باشه یا بشه. (همین که فردی به کار کارشناسی اعتقاد داشته باشه و به نهادهای کارآمد و احیای آن سازمان هایی که در این مدت منحل شدند به نظر من کافیه)
من معتقدم لزومی نداره کلیه این امور به صورت جزئی و درین چند ماه به تفصیل بیان بشه. خیلی از این برنامه ریزی ها بر عهده نهادهای تخصصی و کارشناسان هستش. من فکر می کنم این مدل موضع گیری ها در همه جای دنیا مرسومه و کلیات بیان میشه.
در پاسخ به فرید جان که گفتند چشم انداز 20 ساله چند تکه کاغذه (چقدر این مدل حرف زدن آشناست!) من هم فکر نمی کنم چیز خیلی عجیب غریبی بوده باشه ولی همین که یه خط کشی برای عملکردها گذاشته بشه به نظرم بد نیست. و مسلما 20% بود بهتر نبود! چون نشون میداد هیچ دیدی نسبت به اعداد ندارن!
برعکس شما من تناقض چندانی هم در حرف های ایشون نمی بینم. وقتی توی ایران بخش خصوصی و نهادها و احزاب تخصصی هنوز کامل شکل نگرفته و فاصله زیادی با اونها داریم، دولت باید در عین اینکه در راستای خصوصی سازی و آزادسازی اقتصادی گام بر میداره نظارت خودش رو هم بر روی این مسیر داشته باشه.
به سروش عزیز: کار شما ارزشمند بود. من فقط تذکر دادم که جنس صحبت های ایشون چندان نقد پذیر نبود و نوع مطالب شما هم بیشتر سوال در مورد چگونگی. و تذکر دیگه اینکه برخی از حرف ها رو اشتباه برداشت کرده بودید مثلا مورد 8.
حنان جان خسته نباشی! یه پست نوشتی که!
حرفات درسته به شرطی که یه روز دقیقش رو هم بگه، یا لااقل قول بده که بعد اومدنش برنامه دقیق بده.
به حنان: شما از ایشان برنامه ای دیده اید بدهید ما نقد کنیم. ما اینجا از ایشان سوال کرده ایم. شاید مثل سقراط ما خود سواد نداریم که برنامه پیشنهاد کنیم و بیشتر می خواهیم بدانیم منظور سروران گرامی از طرح این مطالب کلی چیست؟ اگر ایراد شما این است که حالا اینها این جمله را گفته اند لازم نیست در یک چهارچوب کلی این قدر مته به خشخاش بگذاری و یک جمله را بگیری استدلال کنی، (نمی گویم منظور تو این است، خیلی ها اینگونه بحث می کنند) این طور که نمی شود نقد کرد. اولین و بزرگترین اشکال این است که دقیق نیست.
به حنان: چشم انداز بیست ساله رو جدی گرفتیا اونم اگه بگه 20 درصد خیلی بهتره. فکر کردی مثلا چشم انداز بیست ساله جز چند تا کاغذ چیه؟ 51 اصل آقای موسوی هم اگه قرار حرفهای کلی محسوب بشه که خیلی معنی بدی داره. آدمها اصلشون رو میان میگن که یه فرقی بین چنین چیزی با حرفهای کلی وجود داشته باشه. ایشون هم طرفدار بخش خصوصیه و هم طرفدار دخالتهای دولت. هم طرفدار نظام ارز مدیریت شده و هم طرفدار نظام ارز شناور. هم الف و هم آلترناتیو الف. ایشون یا معنای trade off رو نمیدونه یا اینکه داره شعار میده. وقتی از همه چیز حرف میزنی مثل اینه که از هیچ چیزی حرف نزدی. جهت گیری ایشون لااقل در اقتصاد این بوده که راجع به همه چی حرف میزنه و این عین بی جهتیه.
داشتم مناظره نجفی و دانش جعفری رو می خوندم که یاد این قضیه 8% افتادم! از قرار معلوم این 8% رشدیه که برای رسیدن به برنامه چشم انداز 20 ساله لازمه و از اونجا که میانگین رشد برنامه های اول تا چهارم کمتر از این میزان بوده (حدود 5.6%)، سیاست روی آوردن به مشارکت بخش خصوصی به عنوان تنها راهکار مناسب پیشنهاد شده. پس جهت گیری صحبت های ایشون چندان هم اشتباه نبوده…
http://aftabnews.ir/prtaeyna.49naa15kk4.html
سلام بر دوستان اقتصادی
اول مطلب شما را خواندم و بعد سیاست های پولی و مالی ایشان در روزنامه را… در ابتدا به نظرم نقدهای شما وارد و از طرفی هم تعجب برانگیز می آمد! چرا که به نظر ایرادهایی که گرفته بودید خیلی دور از ذهن نبود…
ولی با مطالعه متن اصلی، متوجه شدم که در این متن تنها سرفصل ها و جهت گیری های کلی بصورت تیتروار بیان شده اند. ماهیت مطلب بصورت برنامه ای دقیق و تبیین شده نبود و تنها به بیان رویکردهای اصلی و مجمل اکتفا نموده بود.
به نظر من کلا چنین متنی چندان قابل نقد نیست و از طرفی برای آنچه شما اینجا مطرح نمودید عنوان «پرسش هایی در مورد سیاستهای پولی و مالی آقای موسوی» بهتر می باشد. چرا که سوال شما در تفسیر گزاره ها و تبیین برنامه های ایشان است؛ در صورتی که مطلب منتشر شده اصلا چنین قصدی را نداشته است. (در برخی موارد هم به نظرم منظور تقریبا واضح بوده ولی شما با دید نقادی تنها سعی در پیچیده کردن آن نموده اید و گاه خواسته یا ناخواسته مطلب را به صورت دیگری بیان نموده اید و آن را نقد کرده اید.)
خطاب به دو دوست دیگر در نظرات بالا:
باز به نظر من مشکل آنجاست که حرف های کلی یک فرد در مصاحبه ها و سخنرانی ها را به عنوان اصل! بیان کرده اند و بعد سعی بر نقد و قضاوت در مورد آنها دارند. مطالب مطرح شده تنها نحوه نگرش کلی ایشان را نشان می دهد و جنبه ارائه راهکار یا برنامه ندارند. که البته به نظر من برخلاف نظر دوستان جهت گیری های بسیار مناسبی را می توان در آن مشاهده کرد و سمت و سوی کلی تفکرات ایشان را بخوبی نمایش می دهد. اینکه در میان جملات بالا دو جمله را انتخاب کرده و ندانسته به نقد آن بنشینیم هم کار درستی نیست. برای مثال باید دید این 8% بر اساس چه مبنایی بیان شده است (دقیقا اینکه نگفته 20% یعنی اینکه شاید این عدد دارای بار معناییه!)
به نظرم وقت خود را صرف بررسی آنچه به عنوان برنامه اقتصادی مطرح شده است نمایید، بهتر به نتیجه می رسید. (هرچند به نظر من آن هم تنها یک طرح و ایده خام است که بدون در نظر گرفتن راهکارهای اجرایی و مشکلات جانبی آن مطرح شده است)
در پناه خدا
من هم با فرید و سروش موافقم. قابل نقد نبودن یک متن خیلی بده. چون یعنی یک سری حرفهای کلی درست زده شده که همه قبول دارند ولی هیچ ارزشی نداره.
مگر اینکه بگی این استراتژی انتخاباتیشه که از حالا مواضعش رو شفاف نمیکنه و بیشتر به نقد رقیب اصلیش میپردازه.
قبل از این هم مهندس موسوی در 51 اصلش گفته بود که به «نظام ارز شناور مدیریتشده» معتقده، این مثل اینه که یکی بگه من به آزادیهای اجتماعی معتقدم ولی البته خطوط قرمزی هم وجود داره. سوال اینه که این خطوط قرمز چیه. سوال اینه که دولت (یا بگیم بانک مرکزی) درباره نرخ ارز در چه حالتهایی باید وارد بشه و مدیریت بکنه، سوال اینه که رویکرد شما به مساله نرخ ارز چیه؟ توی trade offهایی که وجود داره چی واست الویت داره … یا گفته «رشد 8% اقتصادی برای ما دیگر یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است.» خب آخه این حرف یعنی چی. من اصلا میگم رشد 20% یک الزامه، اینکه بهتره! (اینجا: http://isna.ir/isna/NewsView.aspx?ID=News-1319144&Lang=P – شماره نداره که ارجاع دقیقتر بدم، اما کلا حرفاش از همین جنس هست.)
فرید جان حمایتت می کنیم!!!آقا من هم اون 51 اصل رو خوندم!شاهکار اقتصادی بود!نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده یعنی همون 500 نوع نرخ ارز دیگه!!
بعدش همچون میگه 8% رشد اقتصادی انگار که همین طوری الکی الکی هستش!!بقول دکتر اگه به حرف هستش، خب چرا 8%؟چرا اصلا 20% تو؟بگن به نیت سال 88، 88%؟!
دکتر میگفت تو یک جمع بین المللی ما برگشتیم گفتیم، نرخ رشد اقتصادی هدف گزاری شده ما، 5% هستش!!می گفت دیدیم کل سالن ساکت شدن، که ببینند ما چه جوری این حرف رو جرات کردیم بزنیم، برنامه کاریمون چیه!!
البته من شنیدم یکی از وزیرهای دولت فعلی اعلام کرده ما 23% رشد اقتصادی داشتیم!!!
سوال اساسی بدون پاسخ که بسیاری از مسایل را تحت الشعاع قرار میدهد مساله نرخ ارز است که در کنار مساله اصلی بانکداری که نرخ بهره باشد هنوز بی پاسخ مانده است.