یک نکته کوچک ریاضی انتخاباتی که ممکن است به آن توجه نکرده باشید. فرض کنید:
۱- آقایان الف، کاف و میم، در انتخابات نامزد شده اند.
۲- مهمترین مسئله برای شما این است که آقای الف رأی نیاورد.
۳- در میان آقایان کاف و میم، شما طرفدار آقای کاف هستید (یا میم. مسئله نسبت به این دو متغیر متقارن است. پس فرقی نمیکند طرفدار کدام باشید!)
۴- نگران این هستید که اگر به آقای کاف رأی بدهید، آنگاه به علت شکسته شدن آرا میان آقایان کاف و میم، آقای الف پیروز انتخابات شود.
در این صورت باید بگویم که خوشبختانه نگرانی شما بیجاست! چون شما به هر یک از آقایان کاف یا میم رأی بدهید، در جهت کاهش رأی نسبی الف به زیر ۵۰ درصد و کشیده شدن انتخابات به دور دوم خواهد بود. چراکه با رأی شما، در کسر مربوط به درصد آرای آقای الف، صورت ثابت، ولی مخرج بزرگتر خواهد شد.
پس در هر صورت هدف اول شما (رأی نیاوردن آقای الف) تحت تأثیر برآورده شدن هدف دوم شما (رأی آوردن آقای کاف) قرار نمیگیرد. پس بروید با خیال راحت رأیتان را بدهید!
البته این نکته شاید واضح بود، ولی من خودم به آن دقت نکرده بودم. و البته آن را در اینجا و اینجا دیدم.
چرا نمي خواهم موسوي دور اول راي بياورد؟
به دو دليل
اول آنكه موسوي به عنوان كانديد مستقل آمده و اگر در دور اول راي بياورد خود را وامدار اصلاح طلبان نمي داند و احتمال دادن امتياز به اصلاح طلبان كاهش مي يابد.اما اگر در دور دوم به پشتوانه اصلاح طلبان راي بياورد از نظر اخلاقي مجبور است امتيازاتي به آنان بدهد.
دوم آنكه حمايت كروبي و تيم او شامل كرباسچي دكتر نجفي و… از موسوي در دور دوم باعث مي شوداين گروه نزد طرفداران موسوي(اكثريت مردم) محبوبيت پيدا كنند و به آنان توجه بيشتري شده حتي در دولت آينده احتمال آنكه از آنان و برنامه هايشان استفاده شود بيشتر است.
امیرخان یک راه حل هم رأی سفید در مرحله اول هستش که نفر اول رو از اکثریت میندازه! در عین حال تأیید کننده هیچیک از افراد نیست. آنگاه با خیال راحت در مرحله دوم در رد الف کار میکند!
من ترجيح مي دهم به سيت يا الف+عين رأي بده ولي اكه نشد يا نشداشتنزج ( اين برره اي بود) به ميم راي ميدم كاف مال عهد دقنايوس است يك غلط ديكته اي 19 شدم
يك نكته بايد دقت شود. اگه فرض كنيم كه بحث ديناميك بودن و تاثير راي شما در راي ديگران هم نباشند يك حالت ممكنه: اگه جمع راي دو فرد دوم و سوم بيشتر از نصف باشه، در اين صورت اينها از دو شاخه شدن خود در دور اول ضرر ميكنند. در ادامه، چون در دوم هم احتمالا تعداد شركت كنندگان تغيير ميكنه پس ممكنه شما كلا در پايان دو دور به دليل عدم ائتلاف ناراحت بشين.
مي خواهم بگم كه به نظر مي رسه شهود اوليه ما در يك انتخابات مبني بر خوبي ائتلاف نامزدهاي همسو به اين راحتي ها زير سوال نميره هر چند حرف اصلي تو در مورد شرايطي كه توصيف كردي صادقه.
چرا ضرر میکنند؟ چون اگه یکیشون میاومد بیشتر از نصف رای میآورد و برنده میشد؟ خوب از کجا معلوم؟ لزوما کسی که به یکیشون میخواد رای بده در حالت کنار کشیدن کاندیداش به اون یکی رای نمیده که!
این آقای سروش چقدر خارجی ی!! زیر دیپلم بگو ما هم بفهمیم!!
اینجا قرار نبود بحث اقتصادی بشه?
ببخشید. حق با تو هست، از بی سوادی من است. اگر مدل می خواهی با مقالات Antonio Merlo تو Upenn شروع کنی. یک مقاله خیلی قشنگ داره به اسم Whither Political Economy? Theories, Facts and Issues اونجا بحث می کنه چرا مردم رای می دهند و چرا رای نمی دهند. اونجا هم خیلی بحث قشنگی داره که چرا این فرد کاندید می شود و …
تنها یک نکته چون دومرحله ای اصلا اتفاق نمی افته تو این کشورهای غربی لذا این موارد اصلا بحث نمی شود ولی مبنای اون را مطرح می کنه.
پس رای سفید هم در مرحله اول کفایت می کند.
چقدر این حرف آشناست! احیانا کس دیگه ای که نگفته بود اینو؟ :دی
چرا دیگه. من این حرف رو تو اون لینکهایی که گذاشتم دیدم. شاید کس دیگهای هم گفته باشه.
آها ولی یک چیزی را توجه نکردی و اون برونزایی (چقدر این کلمه مزخرفه همان externality خودمان) رای تو در تصمیم گیری (عقاید – expectation-) دیگران در دور دوم است. در یک بازی ساده آنها در دور دوم، بر اساس تصورشان از رای دیگران، بهترین بازی خود را انجام می دهند که رای بدهند یا رای ندهند و یا به کی رای بدهند. من نمی گویم این اثر نتیجه گیری نهایی تو را عوض می کند یا نه ولی به این سادگی ها هم نیست. بازی های dynamic مثل بازی های static خیلی ساده نیست و پیچیدگی این بازی ها در تحلیل belief بازیگران است.
(فکر کنم «برونزا» ترجمه exogenous هست. ترجمه externality «اثر بیرونی» هست که اصلا جالب هم نیست!)
راست میگید. به این سادگی هم نیست! اگر بشه از اینی که میگید یه مدل ساده با یه مثال درآورد شاید چیز جالبی از آب دربیاد.