صفر)
امیر در پست «درباره اصلاح الگوی مصرف» نوشته است که: « آن چه که نیاز به تجدید نظر و اصلاح دارد، سیاستهای دولت در مورد قیمت کالاهایی مانند انرژی است که با پرداختن یارانههای سنگین، قیمتشان را پایین نگه داشته است و باعث شده تا مصرف آنها به حدی بالا برود که دولت در تأمین آن دچار مشکل گردد.» هچنین احمد در نگاه دیگری مطرح کرده است که چرا «همه چیز اصلاح قیمتها نیست». ممکن است این دیدگاهها ابعاد دیگری از مساله اصلاحات اقتصادی را پیش بکشد. من فکر کردم که به این بهانه میتوان چند کلمهای درباره اصلاحات اقتصادی نوشت.
یک)
(الف) مساله اصلاحات اقتصادی در وهله اول نه درباره منفعتهای آن بلکه درباره هزینههای آن است، و
(ب) مساله هزینههای اصلاحات فقط درباره این نیست که چه کسانی قرار است این هزینهها را بپردازند، بلکه درباره این هم هست که کسانی که قرار است هزینهها را بپردازند «در چه زمانهایی؟ به چه میزانی؟» این هزینهها را متحمل خواهند شد.
دو)
حال سعی میکنم نشان دهم که چگونه گزارههای (الف) و (ب) از قسمت (۱) درباره مثالی از اصلاحات اقتصادی مصداق پیدا میکنند. برای این کار یارانههای انرژی را درنظر بگیریم.
(الف) مساله این نیست که یارانه حاملهای انرژی را حذف کنیم یا نه، چون حذف این یارانهها در هر حال چارهناپذیر است، لااقل به این دلیل که در صورت ادامه اعطای این یارانهها، دولت منابع کافی برای تامین بودجه نخواهد داشت. مساله این است که چه ساز و کاری از حذف یارانهها کمترین هزینه را در طول زمان برای آحاد اقتصادی (مصرفکنندگان و تولیدکنندگان) در بردارد.
(ب) نادیدهگرفتن بعد زمان، سیاستگذار را از درک صحیح مساله هزینهها بازمیدارد. نکته اول این است که: به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی باعث میشود که مجموع هزینههای اصلاحات در دوره بعدی افزایش پیدا کند، در نتیجه هر تعویقی، اصلاحات را یک درجه پرهزینهتر خواهد کرد. اگر انجام اصلاحات دوره به دوره به تعویق بیفتد، عموما به جایی میرسیم که راهی جز انجام اصلاحات باقی نمیماند و دیگر این ما نیستیم که به سوی اصلاحات میرویم بلکه اصلاحات است که خودش را با بیشترین هزینهها به ما تحمیل میکند. البته این به معنای آن نیست که هر اصلاحی باید هرچه سریعتر صورت بگیرد، بلکه به این معناست که انجام اصلاحات باید در زودترین وقت مقتضی آغاز شود. پس برای مثال این امکان وجود دارد که اصلاحات نرخ ارز در شرایطی که بانک مرکزی با کمبود نرخ ارز مواجه است، به اولین موقعیتی که این کمبود جبران میشود، موکول شود. نکته دوم این است که: هزینهها نه در یک سال بلکه در چندین سال پرداخته میشوند، و بهترین سازوکار، آن سازوکاری است که مجموع هزینهها را در طول زمان کمینه میکند. (یا بخوانید: مجموع تنزیلیافته این هزینهها در طول زمان)
سه)
در پایان ببینیم که چگونه عدم درک صحیح از مساله اصلاحات اقتصادی (با صرفنظر کردن از ابعاد اقتصاد سیاسی) این امکان را بهوجود میآورد که کشوری بهسوی بحران اقتصادی سوق داده شود.
در سال کنونی از سویی بخشی از صنایع کشور دچار رکود شدیدی شدهاند و کاهش تقاضای محصولات کارخانهها، باعث شده است که تولید و سودآوری صنایع بهطور قابلتوجهی کاهش بیابد. از سوی دیگر افزایش قیمت حاملهای انرژی بهنظر چاره ناپذیر است حالآنکه با کاهش یارانههای انرژی بخشی از صنایع در کوتاهمدت، یعنی لااقل در همین یکی دو سال، با افزایش هزینهها و کاهش سودآوری مواجه میشوند و این به نوبه خود رکود صنایع را تشدید میکند. در کنار این، دو نگرانی عمده درباره اثرات حذف یارانههای انرژی بر خانوارها وجود دارد: یکی کاهش تقاضای کل و در نتیجه تشدید رکود اقتصادی (سطح کلان) و دوم فقیرشدن برخی از اقشار درآمدی و این مساله که آیا دولت میتواند این خانوارها را شناسایی و جبران کند (سطح خرد). در نتیجه دولت در این یکی دو سال با یک مساله بهشدت بغرنج مواجه است. زیرا که تعویق اصلاحات در یارانهها هر دوره هزینههای اصلاحات را افزایش داده و زمانهایی که وقت مناسبی برای آغاز اصلاحات بوده از دست رفته و در زمانی که بدترین زمانهای ممکن برای انجام اصلاحات است، چارهای جز انجام دادن این اصلاحات به نحوی از انحا وجود ندارد. مساله این است که: «(در چه زمانی) چقدر از این هزینهها را خانوارها و (در چه زمانی) چقدر از آن را صنایع باید بپردازند؟ و چه ساز و کاری مجموع این هزینهها را کمینه میکند؟»
اصلاحات قبل از هر چیز یعنی درد و بهترین سیاستگذار، آن سیاستگذاری نیست که از تحمیل این درد خودداری کند/ طفره برود/ مسولیتش را به آیندگان موکول کند/ وظایفش را فدای محبوبیتش کند. یعنی کاری که روسای جمهور ایران بهطور نوبتی انجام دادهاند. بهترین سیاستگذار کسی است که این درد را در زودترین وقت مقتضی با کمترین شدت ممکن به مردم تحمیل میکند.
اصلاحات اقتصادی از نوع ایرانی – اسلامی در راه است. چندی پیش شاهد برگزاری همایشی با عنوان همایش راهبردی توسعه و پیشرفت ایرانی – اسلامی در محضر مقام عظمی ولایت بودیم. بسیاری از سخنرانان همایش در محضر ایشان ، به نقد مدلها و متدولوژی های توسعه کشورهای غربی و کشورهای توسعه یافته پرداختند ولی هیچ کدام مدل مطلوبی از توسعه ایرانی و اسلامی ارائه ندادند و به برخی باید نبایدها و توصیه ها بسنده کردند، که هیچ مدل و متدولوژی را نمی توان از آنها استخراج نمود و صرفا بیان نظرت شخصی شان درحضور مقام عظمی ولایت بود. یکی از این سخنرانان با نقد مدل توسعه غربی گفت که مدل غربی توسعه میخواهد فقط دنیای انسان را بسازد و رفاه و آسایش او را در این دنیا رغم بزند در حالیکه مدل توسعه اسلامی باید مدلی باشد که هم دنیا و هم آخرت انسانها را آباد کند و به هر دو وجه مادی و معنوی بشر توجه دارد. در پاسخ به این سخنران باید گفت اولا که شما اصلا مدل توسعه غربی را هم نشناخته ای چه برسد به اینکه بخواهی مدلی برای توسعه اسلامی ارائه بدهی.همین الآن مدل توسعه غربی با آنکه دیرینه تئوری پردازی نظام کاپیتالیستی از قدمت 300 تا 400 ساله برخوردار است و هزاران دانشمند برجسته فقط در علم اقتصاد، از آدام اسمیت و ریکارد و تا جان مینارد کینز و فریدمن و هیکس و مارشال و غیرو را برای تئوریزه کردن مدل اقتصادی جهان صنعتی در اختیار داشته ، برای رسیدن به رفاه و آسایش و توسعه دنیایی مردم و شهروندان مورد هدفش همچنان دچار هزاران مشکل شده است و در حال چاره اندیشی است و معضلاتی همچون محیط زیست و جنگها و نزارعهای قومی منطقه ای و مواجه با بحرانهای شدید اقتصادی که هر دهه یکبار در کشورهای توسعه یافته صنعتی بروز میکند، و علیرغم همه تلاشهای تکنولوژیک وایدئو لوژیک و دستاوردهای توسعه بشری درعصر مدرنینه ، زندگی مردم عصر حال همچنان در قرن بیست و یکم جانکاه تصور میشود، حالا شما میخواهید راه تجربه شده آنها را کنار بگذارید، راهی که در آن کشورهای مختلفی همین دو دهه اخیر تازه صنعتی شده اند همچون کره و مالزی و برزیل و غیرو و از مدلی خیالی صحبت میکنید که علاوه بر دنیا ، آخرت انسانها راهم در بر می گیرد و به توسعه مادی و معنوی می رساند.با اذعان به اینکه همه سخنرانان همایش مذکور معتقدند ، توسعه غرب فقط توسعه مادی بوده است.سوال این است که ، در عصر حاضر چه بشری میتواند دست بشر دیگری را بگیرد و او را به توسعه معنوی و سعادت دنیا و آخرت برساند.” گر اگر دوا داشتی سر خود دوا نمودی” شما وضعیت کشورهای اسلامی را که می بینید، حالا آن به کنار شما. پس از سی و دو سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران، وضعیت شاخصهای مختلف توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در کشورخودمان را ببینید. نرخ بیکاری خانمان براندازدو رقمی که اخیرا به بالاترین رقم در جهان رسیده است.( بعد از فلسطین اشغالی)، نا برابری درآمدی میان اقشاروطبقات مختلف اجتماع که فاصله دهک پایین تا دهک بالا چند ده برابرشده است. فساد مالی و اقتصادی فراگیردر میان متنفذین وسران قوم و نخبگان حکومتی و آقازاده ها را ببینید و نرخ تورم کمر شکن را ملاحظه کنید، نرخ بهره وری پایین در نهاده های سرمایه و نیروی کارو انرژی و دیگر موارد را ببینید، نابودی بخش اعظم کشاورزی کشور و نابودی روستاها و مهاجرت بی رویه روستائیان به شهرها و معضلات روبه رشد کلانشهرها و نرخ طلاق در خانوارها و افزایش سن ازدواج در جوانان و افت شدید نظام آموزشی بخصوص آموزش عالی و افزایش آماراعتیاد که آمار رسمی دو میلیون نفر است و غیرو را ببینید. حالا به اسم اینکه میخواهیم مدل توسعه اسلامی- ایرانی ارائه دهیم که هم دنیا و هم آخرت مردم را آباد کند، میخواهند ملغمه ای از سیاستهای سرکوب و ارعاب با ظاهر فریبنده بنام توسعه اسلامی – ایرانی ارائه دهند که هرچه بیشتر با قید و بندهایی بر فعالیتهای اجتماعی اقتصادی مردم در جامعه، روی همه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شهروندان نظارت دولتی اعمال نمایند و با سیاستهای محدود کننده و مزاحمتهای پر طمطراق ، مراحم هر گونه فعالیتهای مباح اقتصادی مردم بشوند و در نهایت ملت بیچاره ایران را خسر الدنیا و آخرت نماید که نه از لذات مباح دنیایی چیزی بفهمند و نه از آخرت چیزی نصیبشان بشود. مدل توسعه ای که هیچ کجای دنیا هنوز تجربه نشده و اگر سوال کنی که این مدلی که میگویید چگونه مدلی است، مدلی خیالی در تصورات خودشان دارند که حتی قدرت و قوه بیان آنرا ندارند، و همان برداشت شخصی خودشان از دین است که میخواهند در دنیای مردم دخالت دهند تا دین و دنیاشان را خراب کنند. به این آقایان می گویم ، آقایان، آباد کردن آخرت مردم پیش کش، شما همین دنیای مادی مردم ایران را در سطح رفاه و برخورداری ملل جهان پیشرفته و صنعتی و توسعه یافته کنونی در دنیای حاضر( در سطح کشور ژاپن وکره جنوبی و نه حتی کشورهای اروپایی که به تعبیر شما در کفر فرو رفته اند) تامین کنید، مردم خود مسوول آباد کردن آخرت خودشان هستند. ما هنوز پس از سی سال در نظام بانکداری به اعتقاد خود علماء حوزه ، نظام بانکی توام با ربا داریم و واقعا سود بانکی تسهسیلات بانکی ما در مقایسه با غرب وحشتناک است. ضمنا یادمان باشد که یکی از راهبردهای توسعه ایرانی – اسلامی ، میتواند مبارزه حقیقی با ریشه های مفاسد اقتصادی باشد. اگرجلوی مفاسد اقتصادی بطور کامل و دقیق گرفته شود و مصلحت اندیشی و مسامحه کاری کنار گذاشته شود و گزینشی با مفسدان اقتصادی برخورد نشود و ریشه های فساد خشکانیده شود، نه اینکه برخورد با مفسدان به عنوان بهانه ای برای تسویه حسابهای سیاسی و جناحی مورد استفاده قرار گیرد، آنگاه واقعا توسعه ایرانی – اسلامی محقق خواهد شد.علماء دانشگاهی متخصص در اقتصاد که جرات نمی کنند، برداشتی آزاد از تعالیم و دستورات دینی را در مدلهای اقتصادی بگنجانند که در آنصورت به التقاط و کفر محکوم میشوند ، آقایان علماء حوزه هم که از اقتصاد چیزی سردر نمی آورند که بخواهند مدل اقتصادی مبتنی بر دستورات دینی ارائه دهند، حوزه و دانشگاه هم که هیچگاه به وحدت نرسیده اند ، لذا تکلیف روشن است. شما در این سی سال ببینید دستاورد بزرگی که حاصل کار مشترک و گروهی حوزه و دانشگاه در عرصه علوم باشد چه علوم انسانی و چه علوم طبیعی، چیست؟ علت هم روشن است ، حوزویان علمایی ربانی و قدسی اند و حداقل آیت الله که دست بشر به آنها نمی رسد ، دانشگاهیان هم که دانش بشری دارند و دانش بشری آنها دانشی ترجمه شده و پست و مادی و فاقد ارزش است.در این میان چشم انداز مدل توسعه ایرانی – اسلامی را خود به تصویر بکشید
اصلاحات اقتصادی از نوع ایرانی – اسلامی در راه است. چندی پیش شاهد برگزاری همایشی با عنوان همایش راهبردی توسعه و پیشرفت ایرانی – اسلامی در محضر مقام عظمی ولایت بودیم. بسیاری از سخنرانان همایش در محضر ایشان ، به نقد مدلها و متدولوژی های توسعه کشورهای غربی و کشورهای توسعه یافته پرداختند ولی هیچ کدام مدل مطلوبی از توسعه ایرانی و اسلامی ارائه ندادند و به برخی باید نبایدها و توصیه ها بسنده کردند، که هیچ مدل و متدولوژی را نمی توان از آنها استخراج نمود و صرفا بیان نظرت شخصی شان درحضور مقام عظمی ولایت بود. یکی از این سخنرانان با نقد مدل توسعه غربی گفت که مدل غربی توسعه میخواهد فقط دنیای انسان را بسازد و رفاه و آسایش او را در این دنیا رغم بزند در حالیکه مدل توسعه اسلامی باید مدلی باشد که هم دنیا و هم آخرت انسانها را آباد کند و به هر دو وجه مادی و معنوی بشر توجه دارد. در پاسخ به این سخنران باید گفت اولا که شما اصلا مدل توسعه غربی را هم نشناخته ای چه برسد به اینکه بخواهی مدلی برای توسعه اسلامی ارائه بدهی.همین الآن مدل توسعه غربی با آنکه دیرینه تئوری پردازی نظام کاپیتالیستی از قدمت 300 تا 400 ساله برخوردار است و هزاران دانشمند برجسته فقط در علم اقتصاد، از آدام اسمیت و ریکارد و تا جان مینارد کینز و فریدمن و هیکس و مارشال و غیرو را برای تئوریزه کردن مدل اقتصادی جهان صنعتی در اختیار داشته ، برای رسیدن به رفاه و آسایش و توسعه دنیایی مردم و شهروندان مورد هدفش همچنان دچار هزاران مشکل شده است و در حال چاره اندیشی است و معضلاتی همچون محیط زیست و جنگها و نزارعهای قومی منطقه ای و مواجه با بحرانهای شدید اقتصادی که هر دهه یکبار در کشورهای توسعه یافته صنعتی بروز میکند، و علیرغم همه تلاشهای تکنولوژیک وایدئو لوژیک و دستاوردهای توسعه بشری درعصر مدرنینه ، زندگی مردم عصر حال همچنان در قرن بیست و یکم جانکاه تصور میشود، حالا شما میخواهید راه تجربه شده آنها را کنار بگذارید، راهی که در آن کشورهای مختلفی همین دو دهه اخیر تازه صنعتی شده اند همچون کره و مالزی و برزیل و غیرو و از مدلی خیالی صحبت میکنید که علاوه بر دنیا ، آخرت انسانها راهم در بر می گیرد و به توسعه مادی و معنوی می رساند.با اذعان به اینکه همه سخنرانان همایش مذکور معتقدند ، توسعه غرب فقط توسعه مادی بوده است.سوال این است که ، در عصر حاضر چه بشری میتواند دست بشر دیگری را بگیرد و او را به توسعه معنوی و سعادت دنیا و آخرت برساند.» گر اگر دوا داشتی سر خود دوا نمودی» شما وضعیت کشورهای اسلامی را که می بینید، حالا آن به کنار شما. پس از سی و دو سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در ایران، وضعیت شاخصهای مختلف توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در کشورخودمان را ببینید. نرخ بیکاری خانمان براندازدو رقمی که اخیرا به بالاترین رقم در جهان رسیده است.( بعد از فلسطین اشغالی)، نا برابری درآمدی میان اقشاروطبقات مختلف اجتماع که فاصله دهک پایین تا دهک بالا چند ده برابرشده است. فساد مالی و اقتصادی فراگیردر میان متنفذین وسران قوم و نخبگان حکومتی و آقازاده ها را ببینید و نرخ تورم کمر شکن را ملاحظه کنید، نرخ بهره وری پایین در نهاده های سرمایه و نیروی کارو انرژی و دیگر موارد را ببینید، نابودی بخش اعظم کشاورزی کشور و نابودی روستاها و مهاجرت بی رویه روستائیان به شهرها و معضلات روبه رشد کلانشهرها و نرخ طلاق در خانوارها و افزایش سن ازدواج در جوانان و افت شدید نظام آموزشی بخصوص آموزش عالی و افزایش آماراعتیاد که آمار رسمی دو میلیون نفر است و غیرو را ببینید. حالا به اسم اینکه میخواهیم مدل توسعه اسلامی- ایرانی ارائه دهیم که هم دنیا و هم آخرت مردم را آباد کند، میخواهند ملغمه ای از سیاستهای سرکوب و ارعاب با ظاهر فریبنده بنام توسعه اسلامی – ایرانی ارائه دهند که هرچه بیشتر با قید و بندهایی بر فعالیتهای اجتماعی اقتصادی مردم در جامعه، روی همه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شهروندان نظارت دولتی اعمال نمایند و با سیاستهای محدود کننده و مزاحمتهای پر طمطراق ، مراحم هر گونه فعالیتهای مباح اقتصادی مردم بشوند و در نهایت ملت بیچاره ایران را خسر الدنیا و آخرت نماید که نه از لذات مباح دنیایی چیزی بفهمند و نه از آخرت چیزی نصیبشان بشود. مدل توسعه ای که هیچ کجای دنیا هنوز تجربه نشده و اگر سوال کنی که این مدلی که میگویید چگونه مدلی است، مدلی خیالی در تصورات خودشان دارند که حتی قدرت و قوه بیان آنرا ندارند، و همان برداشت شخصی خودشان از دین است که میخواهند در دنیای مردم دخالت دهند تا دین و دنیاشان را خراب کنند. به این آقایان می گویم ، آقایان، آباد کردن آخرت مردم پیش کش، شما همین دنیای مادی مردم ایران را در سطح رفاه و برخورداری ملل جهان پیشرفته و صنعتی و توسعه یافته کنونی در دنیای حاضر( در سطح کشور ژاپن وکره جنوبی و نه حتی کشورهای اروپایی که به تعبیر شما در کفر فرو رفته اند) تامین کنید، مردم خود مسوول آباد کردن آخرت خودشان هستند. ما هنوز پس از سی سال در نظام بانکداری به اعتقاد خود علماء حوزه ، نظام بانکی توام با ربا داریم و واقعا سود بانکی تسهسیلات بانکی ما در مقایسه با غرب وحشتناک است. ضمنا یادمان باشد که یکی از راهبردهای توسعه ایرانی – اسلامی ، میتواند مبارزه حقیقی با ریشه های مفاسد اقتصادی باشد. اگرجلوی مفاسد اقتصادی بطور کامل و دقیق گرفته شود و مصلحت اندیشی و مسامحه کاری کنار گذاشته شود و گزینشی با مفسدان اقتصادی برخورد نشود و ریشه های فساد خشکانیده شود، نه اینکه برخورد با مفسدان به عنوان بهانه ای برای تسویه حسابهای سیاسی و جناحی مورد استفاده قرار گیرد، آنگاه واقعا توسعه ایرانی – اسلامی محقق خواهد شد.علماء دانشگاهی متخصص در اقتصاد که جرات نمی کنند، برداشتی آزاد از تعالیم و دستورات دینی را در مدلهای اقتصادی بگنجانند که در آنصورت به التقاط و کفر محکوم میشوند ، آقایان علماء حوزه هم که از اقتصاد چیزی سردر نمی آورند که بخواهند مدل اقتصادی مبتنی بر دستورات دینی ارائه دهند، حوزه و دانشگاه هم که هیچگاه به وحدت نرسیده اند ، لذا تکلیف روشن است. شما در این سی سال ببینید دستاورد بزرگی که حاصل کار مشترک و گروهی حوزه و دانشگاه در عرصه علوم باشد چه علوم انسانی و چه علوم طبیعی، چیست؟ علت هم روشن است ، حوزویان علمایی ربانی و قدسی اند و حداقل آیت الله که دست بشر به آنها نمی رسد ، دانشگاهیان هم که دانش بشری دارند و دانش بشری آنها دانشی ترجمه شده و پست و مادی و فاقد ارزش است.در این میان چشم انداز مدل توسعه ایرانی – اسلامی را خود به تصویر بکشید
[…] پیروزی دور بعدترش هم منتفی است. خود فرید تلویحاً در کامنتی به همین مطلب اشاره کرد، اما لب مطلب همان است که در […]
به بابک: یک) آره، چرا تعجب کردی؟! منتها گفتم تقاضای کل (یعنی AD)، علتش هم اینه که دولت همین که بودجهاش رو ببنده چیز دندونگیری برای جبران خانوارها نمیمونه (این یکی از نتایج تحقیق ما بوده: http://www.rastak.com/showtext.php?id=2218) در نتیجه قدرت خرید عمومی کاهش پیدا میکنه و تقاضای کل رو پایین میاره و تو بهتر میدونی که کاهش تقاضای کل به رکود دامن میزنه. دو) بابکجان مساله عدم اصلاح قیمت انرژی توی کشور ما مشکل حادی در زمینه دادهها نداره. دادههاش در صنعت که موجوده. دادههای بودجه خانوارش هم کاملا در دسترسه. ضمن اینکه هم بانک مرکزی و هم مرکز آمار دادههای خیلی عالی دارن که در اختیار من و تو نمیذارن ولی برای چنین کاری شاید مورد استفاده قرار بگیرن. اینکه چه زمانی هم باید انجام بشه مسلما میدونیم که وقتی درآمدهای نفتی بالاترهوقت بهتریه. حتی همین مساله ساده هم ازش غفلت شده. مسالههای خیلی مهمتری از مشکل داده وجود داره و بنظر من مهمترینش یه مکانیسم اقتصاد سیاسیه که در اون هیچ رییسجمهوری حاضر نیست منفعت بلندمدتی که بدرستی هم درک شاید نشه رو فدای هزینههای زیادی بکنه که در دوره ریاستجمهوری خودش صورت میگیره. با کمبود اطلاعات میشه کنار اومد وقتی اراده کاری وجود داره ولی بهترین دادهها ارزش کدو هم ندارن وقتی اراده کاری وجود نداره. سه) اینکه چرا توی این مقطع روی اصلاح الگوی مصرف تاکید شده، نظر من اینه که وقتی بدون حذف یارانهها کسری بودجه برطرف نمیشه (متاسفانه این هم یکی دیگه از نتایج تحقیق ما بوده. رک ارجاع قبلی) اون وقت شعار اصلاح الگوی مصرف میاد تا اول اینکه مردم رو به لحاظ روحی-روانی آماده پذیرش یک سری سختیها بکنه و دوم اینکه یه جورایی مجوزیه که دست دولت و مجلس رو برای اعمال این سختیها بازتر میکنه.
به سروش: یک) قصد من اصلا این نبوده که در نقد یا موافقت یا بررسی مطلب امیر بنویسم. اول نوشتهام هم توضیح دادم که به بهانه مطلب امیر چند کلمهای درباره «اصلاحات اقتصادی» مینویسم. در واقع این یادداشت من بیشتر مربوط به برخی کامنتهای پست امیره که چون بلندتر از کامنت بوده در قالب یه پست نوشته شده. پس روح نوشته امیر گم نشده، سرجاش در همون پست نشسته هنوز بخدا. دو) ببین توی این نوشته من چی رو حذف کنم تا در ضمن مطلبم رو هم گفته باشم؟ جدا میگم اگه بتونی کمک کنی که ایده بگیرم خیلی مفیده.
یک سوال کلی هم اینکه، بالاخره تو این سه تا پست جواب این سوال پیدا نشد که چرا تو این مقطع روی اصلاح الگوی مصرف تاکید شد؟چه اتفاقی افتاده که حالا به فکر اصلاح الگوی مصرف افتادیم؟کسری بودجه دولت دلیلش هستش؟افزایش بیش از حد تقاضا برای انرژی؟و یا…
فرید تو قسمت سه نوشتی که یک نگرانی در مورد حذف یارانه ها این هستش که تقاضا کاهش پیدا می کنه! اما سوال این جاست که باز توزیع یارانه ها به صورت یارانه های نقدی، به طوری که سبد اولیه مصرف کننده جبران بشه باز هم اقتصاد را دچار کاهش تقاضا می کنه؟
در ضمن هزینه شناسایی، تفکیک و رده بندی افراد برای با توزیع یارانه، بعلاوه هزینه عملیات اجرای فرآیند باز توزیع هم کم نیست، که باید لحاظ بشه.
و نهایتا من برام جا نیفتاده که چه جوری می خوای اون دوره زمانی بهینه برای اصلاحات اقتصادی رو بدست بیاری؟به نظر پارامترها و متغییرهایی که توی یک همچین مدلی باید استفاده بشه کم نیست؟
نهایتا تو کشور ما با داده و اطلاعات مشکل داریم!برای بررسی هر اقدام اقتصادی و زمان اون نیاز داریم که یک سری داده داشته باشیم که یک بار مدل را آنالیز کنیم و اثرات اقدام رو ببینیم. ولی کمبود و نقص اطلاعات اقتصادی کشور دردسر ساز هستش.
اولا لطفا این قدر بلند ننویسید. (با فرید نیستم با همه هستم) یاد بگیریم از ایجاز مخل و اطناب ممل بپرهیزیم. بنظرم روح حرف امیررضا (کدوم امیررضا؟ فامیلیت را من نمی دونم) گم شده. او نه درباره این صحبت می کنه که در سیاست گذاری چه عواملی را باید در نظر گرفت (احمد) نه درباره زمان اجرای آن (فرید). امیررضا می گه کلمه «الگوی مصرف» دارای هیچ معنی اقتصادی نیست و واژه ای پارادوکسیکال است، لذا بیان آن، نقد آن و فکر در مورد آن هدر دادن وقت است.